چطور به افراد یاد بدهیم موسیقی دشوار را دوست داشته باشند؟ (بخش دوم)
پاسخ جدید برای روبرو شدن با آثار دشوار این است که این آثار را در زمینهی زندگی و زمانهی آهنگساز شنید.
ارکستر Alarm Will Sound پیشتر هم با قالبهای غیررایج آزمونهایی کرده است. برنامهی «۱۹۶۹» که یکی از محبوبترین برنامههای این گروه در تورها است، ویدئوهای آرشیوی، عکسها، بازیگری و موسیقی را ترکیب میکند تا نشان دهد چطور آهنگسازانی مثل لئونارد برنشتاین، کارلهاینس اشتوکهاوزن و جان لنون به آشوبهای انتهای دههی ۶۰ واکنش نشان دادهاند.
ارکسترهای سمفونیک هم -که بیشتر از ارکسترهای مجلسی تحت فشار سنگینی سنت هستند- تلاش کردهاند قالب کنسرت را با چیزهایی فراتر از بروشور، سخنرانی پیش از کنسرت و ارائهی نظرات رهبر ارکستر تغییر دهند.
در سالهای اخیر ارکستر سانفرانسیسکو، New World و National symphonies و دیگر ارکسترها کنسرتهای غیرسنتی خودشان را عرضه کردهاند که اغلب اجراهایی آخرشب با فضاهایی کلوپ مانند بودهاست. ارکستر سمفونیک شیکاگو از ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۶ مجموعه برنامههایی را به عنوان «فراتر از نت» ترتیب داد که بازیگری، طراحی صحنه، فیلم، نورپردازی و موسیقی را برای ایجاد تجربهای اثرگذار ترکیب میکرد که آثار شاخصی مثل «چهار فصل» ویوالدی یا «Pierrot Lunaire» شوئنبرگ را مورد بررسی قرا میداد.
جرارد مکبرنی ترتیبدهندهی آن برنامهها میگوید: «من دوست ندارم هیچ اثر هنری را توضیح دهم. تمایل من به این است که ما باید دنیای اطرافمان را مطالعه کنیم. این یعنی آگاه بودن از بافت، بو، طعم و فرهنگی که اثر هنری از آن آمده است.»
این نوع ارتباط مخاطب با اثر در تضاد با روش ایدهآل شدهی شنیدن (که بعضاً شنود ساختاری نامیده میشود) قرار میگیرد که همراه با «سکوت همراه با تامل» و «سالن کمنور» به عنوان روش رسمی در فرهنگ کنسرت کلاسیک جا افتاده است. ادوارد هانسلیک منتقد در میانهی دههی ۱۸۰۰ نوشت: «اساسیترین شرایط برای لذت زیباییشناسانه از موسیقی، شنیدن یک اثر بهخاطر خود آن است.»
مایکل لوانسکی رهبر Ensemble Dal Niente در این مورد میگوید: «برای من، مضرترین چیزی که در تاریخ موسیقی نوشته شده رسالهی هانسلیک دربارهی موسیقی مطلق است. جداکردن موسیقی از دنیا باعث تقریباً دو قرن ایدئولوژی گمراهکننده بوده است.»