نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)
music and brain

ریشه‌های موسیقی: سرشت انسانی یا تربیت؟

«موسیقی ایرانی خواصی دارد که تشخیص آن برای کسانی که عادت ندارند مشکل است»۱ این گفته‌ی روح‌الله خالقی به نقشِ تربیت و فرهنگ در دریافت انسان از موسیقی اشاره دارد. اینکه چه میزان از ویژگی‌های انسان متأثر از تربیت و چه میزان متأثر از عوامل طبیعی ا‌ست، در رشته‌های علمیِ مختلف تحت عنوان «سرشت در برابر تربیت» (Nature vs Nurture) مورد بحث است. در موسیقی نیز گروهی از پژوهشگران اهمیت فرهنگ را بیشتر می‌دانند و گروهی دیگر بر قوانین طبیعت و سرشت انسانی در شکل دادن به سلایق موسیقایی تأکید دارند.

در یک بررسی۲ پژوهشگران سراغ بومیان قبیله‌ای بولیویایی در جنگل‌های آمازون رفتند که ارتباطی با جوامع مدرن نداشتند. شنوندگانِ موسیقی غربی معمولاً ترکیب‌های دوصدایی کُنسونانس را «خوش‌صداتر» از ترکیب‌های دوصداییِ دیسونانس می‌دانند۳. چنانچه این سلیقه برآمده از سرشت انسانی باشد، بومیان نیز باید چنین سلیقه‌ای داشته باشند. بنابراین پژوهشگران چند قطعه‌ی تک‌صدایی از خوانندگان این قبیله را ضبط و دستکاری کردند، چندین نسخه‌ی کامپیوتریِ دوصداییِ کُنسونانس و دیسونانس ساختند و از بومیان خواستند تا این نسخه‌ها را براساس «خوش‌صدایی» رتبه‌بندی کنند. نتیجه به سود طرفداران نظریه‌ی فرهنگی بود. بومیان به طور میانگین تفاوتی بین خوش‌صدایی کنسونانس‌ها و دیسونانس‌ها قائل نبودند. پژوهشگران نتیجه گرفتند که فرهنگ و تربیت در شکل‌دهی به دریافت زیبایی‌شناسانه از موسیقی نقش غالب دارد.

علیرغم این نتایج، طرفداران نظریه‌ی رقیب معتقدند که نقش قوانین طبیعت در دریافت انسان از موسیقی انکارناپذیر است۴. آنها می‌گویند تحقیق فوق به درستی اهمیت فرهنگ را نشان می‌دهد، اما این تمام ماجرا نیست. بومیان، خود از میان تمام فرکانس‌های ممکن، فواصلی مانند دوم بزرگ، سوم کوچک و چهارم درست را به‌کار می‌برند که در موسیقی جوامع مختلف، به وفور استفاده می‌شوند. شگفت‌آور است که انسان‌ها در دو سوی اقیانوس و جدا از هم، ‌از میان تمامی اصوات ممکن صداهایی یکسان را برای تولید موسیقی برگزیده‌اند. این اشتراک نمی‌تواند اتفاقی باشد و گواهی است بر نقش عواملی جدا از فرهنگ در شکل دادن به موسیقی؛ عواملی همچون قوانین فیزیکی حاکم بر موسیقی و مکانیزم تولید صدا در حنجره انسان.

به نظر می‌رسد هر دو عامل در کنار یکدیگر دخیل باشند. شاید سرشت یکسان نوع بشر و قوانین طبیعت، انسان‌ها را قادر به درک موسیقی ِجوامع مختلف می‌کند. هرچند به دلیل تفاوت‌های فرهنگی، رسیدن به این درک نیازمند صبر و حوصله است. همانطور که سفیر آلمان در زمان مظفرالدین شاه معتقد بود: «نغمه‌های ایران شنونده را واله و شیدا می‌کند... [اما] اشخاص خارجی باید آن را زیاد بشنوند، تا بتوانند به لطف آن پی ببرند»۵.

 


۱- سرگذشت موسیقی ایران، روح‌الله خالقی، انتشارات صفی علیشاه، چاپ ۱۳ ، جلد ۱ صفحه ۳۱
۲ -Indifference to dissonance in native Amazonians reveals cultural variation in music perception, nature, July 2016
۳-کنسونانس و دیسونانس به دو یا چند نُت موسیقایی که به صورت هم‌زمان به گوش می‌رسند اطلاق می‌شود. اختلاف فرکانسی بین دو نُت مشخص می‌کند که ترکیب آن‌ها کنسونانس است یا دیسونانس. برای مثال فاصله‌ی پنجم درست (ترکیب هم‌زمان نُت‌های دو و سُل) کُنسونانس، و فاصله دوم بزرگ (ترکیب همزمان نُتهای دو و رِ) دیسونانس است.
۴-The Nature and Nurture of Musical Consonance, Music Perception, September 2017
۵- سرگذشت موسیقی ایران، روح‌الله خالقی، انتشارات صفی علیشاه، چاپ ۱۳ ، جلد ۱ ، صفحه ۳۸

نویسنده: نیما نوری

ارسال دیدگاه


بالا