موسیقی درمانی چیست؟ (بخش دوم)
موسیقی بهصورت گسترده در سرتاسر مغز و در ارتباط با حافظه، احساسات و ارتباطات پردازش میشود. گسترش تکنولوژی اسکن مغزی نشان میدهد که موسیقیساختن فعالیت مغزی را افزایش داده و مسیرهای عصبی جدیدی را در هردو نیمکرهی مغز ایجاد میکند. این باعث میشود موسیقیدرمانی مخصوصاً در توانبخشی عصبی موثر باشد؛ مثلاً کارکرد سازماندهندهی ریتم در موسیقی میتواند برای توانبخشی حرکت و کلام پس از یک آسیب یا سکتهی مغزی استفاده شود.
ارتباطی قوی بین موسیقی و حافظه وجود دارد که میتوان آن را در فوران احساسات حین شنیدن آهنگهای خاص یا این ترانههای اعصابخردکن تبلیغاتی دید که در مغز شما مدام تکرار میشوند. موسیقیدرمانگرها از این خصلت موسیقی استفاده میکنند تا به افرادی کمک کنند که برای دسترسی به بخشهای مهم حافظهشان مشکل پیدا کردهاند.
حافظه در موسیقی ارتباط نزدیکی با احساسات دارد و هردو در عمق مغز پردازش میشوند. در افراد مبتلا به زوال حافظه (آلزایمر) ، متن ترانهها اغلب مدتهای طولانی پس از آنکه دیگر تواناییهای کلامی تخریب میشوند باقی میماند. موسیقی درمانی اغلب چیزی را در افراد درگیر مراحل پیشرفتهی زوال حافظه بیدار میکند و باعث میشود اعضای خانوادهی فرد بیمار بتوانند برای لحظاتی با فرد –آنگونه که قبل از بیماری بوده- تماس داشته باشند.
در موارد متعدد، موسیقیدرمانی در بیمارستانهای کودکان برای کنترل درد و اضطراب در طول درمان و نیز مشغول کردن کودکان به فعالیتهای عادیکننده که ربطی به پروسهی درمانیشان ندارد، استفاده شده است. این- در محیطی که کودک تقریباً هیچ کنترلی در آن ندارد- فرصتی را برای انتخاب و کنترل فراهم میکند.
در مدارس استثنایی، متخصصان موسیقی درمانی با کودکان دچار ناتوانیهای ذهنی و جسمی کار میکنند تا به اهداف رشدی و آموزشی برسند. این فعالیتها میتواند شامل استفاده از موسیقی برای تحریک حواس، و شناخت و تقویت فعالیتهای حرکتی، تعادلی باشد.
نوجوانها –مخصوصاً نوجوانهای آسیبپذیر- حجم چشمگیری از زمان را صرف موسیقی میکنند. در حیطهی سلامت روانی نوجوانان، موسیقیدرمانگرها از این ارتباط قوی با موسیقی به عنوان منبعی برای کار بر روی مشکلات روانی درحال ظهور آنها استفاده میکنند.