هشت آهنگ، از نام و محتوای آثار و توالیِ قطعات تا صدای گروه و لحن و بیان و سلیقهی صوتی، بهنحوی تقریباً بیمناقشه، به سلیقهی فرامرز پایور متعهد است. تنظیمهای امیر رحمانیان از هشت اثرِ فرامرز پایور، چه آنجا که گروه را یکپارچه بهکار میگیرد و چه آنجا که به تنبک فرصت یکهتازی میدهد، و یا نیز با بهکارگیری ویلن و ویولا در کنار کمانچه، در تمامی لحظات بر سلیقهای که گفتیم پای میفشارد. هشت آهنگ یک رجوع است و هر رجوعی نوعی انگشتِ تأکید نهادن است بر چیزی؛ نوعی یادآوری و تذکار؛ نوعی صحهگذاشتن و پافشاری کردن که؛ «این» یا «اینطوری». این «این» اما، همیشه، حتی در همین اثرِ پایبندِ سرسپرده، از پیِ خوانِشی میآید. خوانشی که یک سرش شامل تمام دلایلی است که ما را به مصداق برگزینشمان برای «این» و «اینطوری» رسانده و سر دیگرش میشود آنچه هر دوی اینها را شامل است؛ آلبومِ هشت آهنگ. رحمانیان، وقتی میرود سراغ آثارِ پایور، کاری که همواره کرده است، پایور را به انگشت نشان میدهد و میگوید «این»؛ و زمانی که تنظیمهایش را به سیاق گروه فرهنگ و هنر دهههای ۴۰ و ۵۰ خورشیدی بهگوش میرساند میگوید «و البته اینطوری»، «پایور را پایوری اجرا کنید». هشت آهنگ، تا آنجا که عبارتِ گفتهشده را صاحبِ وجاهت بدانیم، به خواستهی خود رسیده است.
اما رجوع به پایور، آنهم با تأکید بر پایوریاش، کدام جای خالی را در مخزنِ مِهآلود و پرهمهمهی تولیدات موسیقاییِ امروز پُر میکند؟ بهنظرم پاسخ را باید در همان «این را اینطوری بزن» یافت. این جوهر مَدرسیَّت است. این چکیدهی همهی چیزی است که به آن میگویند کلاسیسیسم. اگر هشت آهنگ چنین منزلی را قصد کرده باشد، در آن سرِ خوانش که به مصداقش رسانده حرف مهمی میزند؛ پایور. پایور نمونهی بیبدیلِ ظرفیتیابیِ صحیح و تعمیمِ فرهیختهی موسیقی ایرانی است. رجوع به پایور همواره با کلاسیکسازی و مَدرسیَّت همپیوند است؛ پایور را میتوان اینطور خلاصه کرد: رجوع به کلاسیکها یا کلاسیک کردنِ رجوعها. هشت آهنگِ رحمانیان چه از سرِ فقدانِ خلاقیت باشد و آمادهخواری و چه از سرِ سرسپردگی به استاد، اثری است کلاسیک. برای زمانهی ما که خصلتش «اصالتِ لحظههای فراموشی» است، «این را اینطوری بزن» حرف لازمیست.
برای خرید و دانلود آلبوم هشت آهنگ به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.