«بدرقهی ماه» خیلی چیزها دارد شاید حتا بتوان گفت همه چیز. طرح و برنامهی نسبتا متوازن منسجم، گرمای عاطفی برآمده از اجرای پرانرژی نی، روانی ملودی (مثل «ضیافت صبح») و لحظههای غافلگیرکننده (مانند آشکار شدن دیرهنگام جهت اصلی مدال در خط عود در آغاز قطعهی «بدرقهی ماه»)، وهم و سودا و سوز (چون «دشت مهزده» و تکنوازیها) و جز آن، بخشی از ساختمانش است. اما افزون بر اینها پرسشی که در آن است و پاسخی که فراچنگش نمیآید بر فراز همهی این داشتهها میایستد. و آنچه آلبوم (و برخی دیگران نیز) از آن میپرسد و با پاسخ نیافتن بر جای هنوز خالیاش انگشت میگذارد چیست؟ همنوازی در سایه روشن میان قیدهای «ازپیشتعیینشدگی» و آزادیهای «تعییننشدگی».
بدرقهی ماه در قطعات دو/سهنوازیاش حدود برخورد این «ازپیشتعیینشدگی» (مایگی، و فرم قطعات) را با درجهی آزادی لحظات منبسطشده در بداهه (از طریق روایت شخصی مؤلفههای گوناگون موسیقایی که میتواند پهنهی همان لحظه را پر کند)، به محک آزمون میسنجد. آشکار میکند که مرزهای مستقر همآمیزی دو خط ملودیک موازی اگر پای وفاداری به برخی ویژگیهای ساختاری موسیقی دستگاهی در میان باشد، کجاست. سرحد آرمانی به شهادت عمل آفرینندگان آنجاست که نه همنوازی ساختار تکخطی را مختل کند و نه تکخط کلیت همنوازی را. درنتیجه تعییننشدگیها، لحظههای بسط، در نقش اندکی دور شدن از توازی محض ظاهر میشوند (جز در نیمهی پایانی «تنیده» که استقلال خطوط کمی فراتر از این توصیف میرود) و آفرینش نوعی بُعد عمودی لحظهای. روشن است که مرزها چندان فراخ نیستند و بافتی که در دیوار کموسعت این مرزها پدید میآید به سود تک خط سختجان و بسیار نزدیک بهنوعی تکصدایی تزیینشده خواهد بود.
با چنین رویکردی دستبالا تنها جوانههای امیدوارکنندهی اندکی فاصله گرفتن از خط نخست پدیدار میشود (چنانکه شده) و میماند و دیگر دورتر نمیرود. میکوشد، میخواهد که فراتر برود، اما راهی نمییابد (یا هنوز نیافته است). این راهبند تنها سد راه یک آلبومِ ازلحاظ موسیقایی قابل اعتنا نیست. فقط آن نیست که ناکام میشود. بخش اعظم آزمودههای امروزی موسیقی ما است که در گریز از «یکنوازی» بهسوی همنوازی حقیقی درمیماند؛ اینجا «بدرقهی ماه»ِ شایسته تنها در مقام اشارت نشسته است.
برای خرید و دانلود آلبوم بدرقهی ماه به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.