نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

دسته بندی: مرور کتاب


solfege

سُرایش

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

آیا می‌توان کاری کرد که یک هنرجو فاصله‌های موسیقی ایرانی را بدون این که لازم باشد مدت‌ها تمام ردیف را حفظ کند، در ذهن داشته باشد و از روی هر نت‌نوشت آنها را بخواند یا به صورت ذهنی بشنود؟ آیا می‌توان علاوه بر گذر از نقش‌مایه‌ها و الگوهای ذخیره شده در ردیف، با تمرین الگوهای دیگری، رابطه‌ای میان چشم، گوش، ذهن و حنجره‌ی یک موسیقی‌دان ایرانی برقرار کرد؟ همه‌ی اینها پرسش‌هایی است که نستوه رمضانی (پس از امیر اسلامی1 و جداگانه چند تن دیگر مقدم بر آنان) با تالیف کتاب «سلفژ موسیقی ایرانی» در صدد پاسخ به آن برآمده است.

کتاب شش فصل دارد. مولف هر یک را به یکی از دستگاه‌های موسیقی ایرانی (جز راست‌پنجگاه) اختصاص داده و پرداختن به آوازهای پنجگانه را به کتاب بعدی موکول کرده کتاب به‌طور عمده بر ساختار مقامی هر دستگاه متمرکز است (آن هم با استفاده از نوعی تئوری دانگ‌ها که در متن تصریح نشده). تمرین‌هایی ساده‌شده، نقش‌مایه‌هایی از بدنه‌ی ردیف، تمرین‌هایی با تمرکز بر فواصل خالص و درنهایت بخش‌هایی از آثار موسیقی‌دانان برجسته (مثل شهنازی، عبادی، نی داوود، شهناز، بیگجه‌خانی، پایور و ...) به‌تدریج هدف آموزشی کتاب را تحقق می‌بخشند. یعنی هنرجو ابتدا فاصله‌ها و الگوهای حرکتی را به شکل‌هایی تمرینی فرامی‌گیرد و در نهایت آن الگوها را به شکلی واقعی در بخشی از یک اثر هنری شناخته‌شده می‌بیند و می‌خواند.

چنین چیدمانی پیامی پنهان درباره‌ی میزان ذهنی‌شدگی ممکن در موسیقی ایرانی به ما می‌دهد. همین جاست که درمی‌یابیم سرانجام از نظر اغلب کارورزان موسیقی کلاسیک ایرانی فواصل را نمی‌توان بیش از حد از الگوهای ملودیک منتزع کرد. از این دیدگاه، ساختارهای انتزاع‌شده از فواصل ارتباط چندانی با آفرینش در موسیقی ایرانی ندارند و حتا ممکن است کار برآنها توانایی سرایشی-ذهنی را نیز به عنوان یک توانایی کاملا دراختیار تکمیل نکند. بااین‌حال کتاب بهره‌ی جنبی آشنایی با الگوهای آفریده‌ی موسیقی‌دانان ایرانی را دارد که ممکن است به خودآگاهی فنون تالیف در موسیقی ایرانی یاری برساند. کدام کارگر می‌شود، اصلی یا جنبی؟ باید منتظر نشست و دید.


1- امیر اسلامی در تقریظش بر کتاب اشاره می‌کند مولف که دانشجوی او نیز بوده «براساس شیوه‌ی سلفژ» استادش کتابی تدوین کرده.

28 آبان 1397
sanjari

حدیثِ عشق و رنج

نویسنده: سعید یعقوبیان

«حشمت سنجری» درس‌خوانده‌ی دارالفنون و هنرستان، شاگرد صبا و خالقی، از سویی با آموزه‌های کودکی و نوجوانی از آبشخور پدرِ تارنوازش، به درویش و نی‌داود وصل است و از سوی دیگر سنجریِ تحصیل‌کرده‌ی غرب، از انگشت‌شمار موسیقیدانانِ ایرانی‌ست که در موسیقیِ کلاسیک غرب جایگاهی جهانی دارد. سابقه‌ی او و ارجمندی‌اش در اروپا و امریکا گویای این افتخار است. آنگونه که خود در فیلم «رقص دایره» (فرزاد فره‌وشی، رهافیلم، 1395) می‌گوید، زمانی که با سرشناسانی همچون «کلودیو آبادو» همکلاس بوده، شاگرد ممتاز کلاس شناخته می‌شود. فیلمِ یادشده پس از درگذشتِ سنجری در سال 1373، تنها اقدامِ درخور و البته دیرهنگام برای یادمانِ این آهنگساز بود که چندان دیده نشد. حال؛ انتشارات نوپای «خط و طرح» نخستین کتابِ خود را به کوششِ مرسده بایگان -همسر سنجری- به یک یادنگار برای این رهبر ارکستر برجسته اختصاص داده‌است. کتاب، هیچ زیاده و حاشیه‌ای ندارد و به نیکویی، معرفیِ جامع و جذابی‌ست از حیاتِ هنری یک موسیقیدان بزرگ. سرگذشت و سالشمار، آغاز و انجامِ کتاب‌اند. یک فصل، به نوشته‌هایی از برخی هنرمندانِ شاخص اختصاص یافته که با سنجری حشر و نشری داشته‌اند: فریدون مشیری، سیمین دانشور، فریدون ناصری، پرویز منصوری، فکرت امیرُف، عباس معروفی و... هفت مصاحبه، بخش دیگری از کتاب است. همچنین سراسرِ این کتابِ خوش‌دست، به تصاویری از سنجری مزیّن است.

فیلم «رقص دایره» و کتابِ حاضر، هر یک نکات فراوان قابل تأملی دارند. برخی موارد نیز در هر دو آمده که یکی از آنها را اینجا نقل می‌کنم: اوضاعِ ارکستر سمفونیک نابه‌سامان و بغرنج بود و سنجری در هر بازدیدِ محمدرضا پهلوی از ارکستر، مشکلات را چندین و چندباره بازگو می‌کرد. شاه نیز مثل همیشه به قلم‌به‌دستِ پشت‌سری‌اش می‌گفت سریعاً رسیدگی شود! اما هیچ اتفاق مثبتی نمی‌افتاد و  شرایط بدتر هم می‌شد. اعضای ارکستر به نوازندگی‌های سخیف تن می‌دادند و نگاه‌شان به سنجری روز به روز بدتر می‌شد. نافرمان شده بودند و سنجری را دروغگویی می‌دانستند که برای موفقیت و جایگاه خود، ارکستر را فریب می‌دهد. سنجری مدت‌ها این شرایط را تحمل می‌کند تا اینکه: «...در یک لحظه‌ی بی‌خبری که خیلی تحت تأثیر اعصابم قرار گرفته بودم به دنبال سرزنش‌های دوستان ... به منزل رفتم، تیغ را برداشتم و خشک‌خشک روی سر کشیدم...»

سعید یعقوبیان کتاب افق بیکران یادنگار حشمت سنجری به کوشش مرسده بایگان انتشارات خط و طرح

21 آبان 1397
avaze zamin

تفسیر انتخاب‌های یک اندیشمند

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

پس از دو تلاش به‌غایت ناموفق (کتاب‌های «ترس و تنهایی» و «موسیقی‌شناسی؛ فرهنگ تحلیلی مفاهیم») برای نوشتن از موسیقی و با تکرار بعضی از همان دلایل ناموفقیت (از جمله افت و خیز عمق و پراکندگی اطلاعاتی که مولف در اختیار می‌گذارد و سندیت و صحت آنها) بابک احمدی باز دست به کار نوشتن کتاب موسیقایی تازه‌ای زده است با عنوان «آواز زمین». عنوان فرعی «هشت جستار درباره‌ی تاریخ موسیقی» نشان می‌دهد که ساختار کتاب براساس پاره‌هایی مهم از تاریخ موسیقی کلاسیک غربی تشکیل شده؛ هر جستار به یک اثر سترگ یا گروهی از آثار برجسته اختصاص دارد. مس در سی مینور باخ، آثار او برای تکنوازی سازهای زهی، سمفونی 3 (اروئیکا) بتهون، واپسین کوارتت‌های زهی او، تریستان و ایزولده‌ی واگنر، یک رکوئیم آلمانی برامس، سمفونی شماره‌ی 2 مالر و در نهایت کنسرتوی به یاد یک فرشته برای ویلن و ارکسترِ آلبان برگ، ستیغ‌هایی‌اند که نویسنده برای اندیشیدن و نوشتن برگزیده است.

با این‌حال آن عنوان فرعی نباید خواننده را گمراه کند. کتاب به هیچ روی یک کتاب تاریخ موسیقی نیست. حتا به معنای مرسوم «جستار تاریخی» یا مجموعه‌ای از مقالات تاریخی و در پی گشودن نکته‌ای مغفول مانده در تاریخ یا تحلیل تاریخی تازه از سیر و رابطه‌ی رخدادها نیز نیست. جستارهای کتاب بیش از هر چیز جنبه‌هایی از نقد موسیقی با خود دارد. محتوای هر جستار (مخصوصا جستارهایی که به آثار منفرد می‌پردازد) را که جستجو کنیم دست‌کم اندکی از زمینه‌های پیدایش اثر و ارتباط آن با اهمیتش را می‌یابیم و از آن بیشتر تفسیر معنوی موسیقی (یا آنگونه که مولف می‌گوید «احساس معنوی» ص 10) و دست آخر به شکلی ضمنی‌تر داوری درباره‌ی ارزشمندی و دلایل ارجمندی هر اثر را و نیز حتا در پایان جستارها اجراهای برگزیده به سنجش مولف (چنان‌که از هر راهنمای درک موسیقی انتظار می‌رود).

گرچه مانند بعضی آثار دیگر مولف (اما با شدتی به مراتب کم‌تر) گاه به سختی می‌توان روشن کرد که کدام بخش تفسیرها آورده‌ی خود اوست و کدام ملهم از موسیقی‌شناسان و منتقدان برجسته یا حتا نقل از آنها، اما گردآمدن این مجموعه به دلایلی در نوع خود بسیار جالب توجه است. اولا چون تاآنجا که می‌دانیم تاکنون کسی در ایران سراغ نقد و تفسیر تالیفی درباره‌ی این دسته از آثار نرفته است (مگر شاید در متن پایان‌نامه‌های دانشگاهی که از شمول این بحث خارج‌اند)، این تلاش ذهنی -هرچند آنچنان که دیدیم ناکامل بود- اما گرامی است و ممکن است انگیزه‌ای شود تا دیگران نیز به این میراث جاودانه‌ی بشری توجه کنند و احتمالا درک ویژه‌ی خود را از این شاهکارهای هنری بازگویند. و ثانیا چون این نوشته‌ها تراوش اندیشه‌ی یک منتقد، موسیقی‌شناس یا موسیقی‌دان حرفه‌ای نیست. این جنبه‌ی دوم در نگاه نخست ممکن است جنبه‌هایی منفی مانند نوشتن بدون صلاحیت کافی و از این قبیل را به ذهن تداعی کند اما به عکس جنبه‌هایی از آن سخت آموزنده است. عشق و دلدادگی‌ای که نویسنده به آثار و موسیقی در کل، لابه‌لای سطرهای نوشته از خلال نوع نگارش صمیمی و پشتکار در گرد‌آوری اطلاعات فراوان، بروز داده و همچنین تلاشی که برای شنیدن و از نو کشف کردن جهان پنهان شده در این آثار می‌کند، مهم‌ترین بهره‌ی کتاب است. چنین سطحی از علاقه هر خواننده‌ای را وامی‌دارد جدای از این که تفسیرها و انتخاب‌های مولف را درست بداند یا نه، به انگیزه‌های کار احترام بگذارد و از نو به رابطه‌ی خودش با موسیقی بیندیشد.

آواز زمین هشت جستار در تاریخ موسیقی بابک احمدی آروین صداقت کیش نشر مرکز

15 آبان 1397
varoojan

روایتی دقیق از چهره‌ای رازآلود

نویسنده: کامیار صلواتی

واروژان، که بسیاری از آثارش همچنان ورد زبان‌هاست، موقعیت ویژه‌ای در میان آهنگسازان موسیقی پاپ ایرانی دارد. از یک‌سو، او از معدود اشخاصی است که توانسته نظر مساعد موسیقی‌دانانی را که در حوزه‌ی موسیقی مردم‌پسند فعالیت نمی‌کنند به آثار خویش جلب کند، و از سوی دیگر، در تغییر مفهوم و جایگاه موسیقی پاپ ایرانی نقشی تعیین‌کننده داشته است.

کتاب واروژان از دو جهت یک اثر سزاوار توجه است؛ نخست، به این دلیل که از معدود آثاری است که به‌طور جدی و پژوهشگرانه، به تاریخ موسیقی پاپ ایرانی پرداخته است۱، و دوم اینکه از نظر رویکرد و روش نیز از اندک تک‌نگاری‌های تاریخی نوشته شده درباره‌ی موسیقی‌دانان است؛ که در این زمینه نیز تقریباً هرآنچه تاکنون منتشر شده است منحصر به موسیقی‌دانان موسیقی کلاسیک ایرانی و موسیقی‌دانان کلاسیک بوده است۲. علاوه بر این، توجه چشمگیر آن به تاریخ شفاهی زندگی موسیقی‌دانی که راجع به او کم می‌دانیم، مزیت دیگر آن است. البته این تک‌نگاری منحصر به خود واروژان نمی‌‌ماند، بلکه جابه‌جا با وسیع‌تر کردن چشم‌اندازش، تصویری زنده و پویا از بستر تاریخی-موسیقایی فعالیت او نیز ارائه می‌دهد.

محتوای کتاب مبتنی بر روایتی عینی همراه با سنجش انتقادی منابع مختلف است و نظمی کرونولوژیک دارد. هرجا که لازم بوده، نویسنده از منابع مکتوب برای پیشبرد روایت و تکمیل گفته‌های مصاحبه‌شونده‌های پرتعداد کتاب کمک گرفته است. چهره‌ی ترسیم شده از واروژان در این کتاب، چهره‌‌ی انسانی لطیف، درون‌گرا و حساس است. کتاب واروژان با دیسکوگرافی دقیق آثار او و مجموعه‌ای از دست‌نوشته‌ها و اسناد مربوط به واروژان به پایان می‌رسد و این امتیاز دیگر آن است.

با وجود این‌ها توجه به یکی دو نکته می‌توانست کیفیت این کتاب را بالاتر هم ببرد. جدا از عدم یک‌دستی و دقتّ کم بعضی از ارجاع‌دهی‌ها، تحلیل‌های موسیقایی این کتاب از نظر کیفی و کمی وزنی هم‌پای دیگر جنبه‌های کتاب ندارد۳. نیز نویسنده می‌توانست با توجه به عقبه‌ی آموزشی واروژان و جایگاه خاص او، در کنار خواننده‌ها و کارگردانان و تهیه‌کننده‌ها، به گفت‌و‌گو با موسیقی‌دانان کلاسیک آن دوره نیز بپردازد.


1- از دیگر منابع موجود در این‌باره، می‌توان به کتاب «Iranian music and popular entertainment : from Motrebi to Losanjelesi and beyond» اشاره کرد که به نظر می‌رسد هنوز به فارسی ترجمه نشده است.
2- مانند «عارف قزوینی»، «نامبرده، حسین سرشار»، «به رهبری حنانه» و غیره.
3- مثلاً بحث نویسنده درباره‌ی «پیش‌درآمد» در ترانه‌های پاپ ایرانی، به‌خصوص با لحاظ کردن معنای کاملاً متفاوت آن در موسیقی ایرانی، گنگ و شبهه‌برانگیز است.

کامیار صلواتی رشدیه کتاب واروژان حسین عصاران

07 آبان 1397
melody

طرفه اما فقط طلایه

نویسنده: سعید یعقوبیان

کتاب، عنوان جذابی دارد و ادعای نویسنده که «موضوعِ کتاب در نوع خود در موسیقی ایرانی بدیع است» تا حدودی درست است. با این کنجکاوی که: منظورِ دقیق از «موسیقی ایرانی» چیست؟ سراغ دیباچه می‌رویم و می‌بینیم نویسنده به همین موضوع پرداخته‌ و ضمن اظهار اینکه دوستان، پیشنهادِ افزودنِ پسوندهایی مانند ردیفی، دستگاهی، کلاسیک و غیره به نامِ کتاب را مطرح کرده بودند، در رفعِ این ابهام توضیحاتی ارائه شده لیکن پاسخ روشنی از متن در این خصوص استنباط نمی‌شود. همچنین با اعلام این نظر که «در سده‌ی اخیر مطالعات موسیقی ایرانی متمرکز بر کشمکش‌های مربوط به الگوی فواصل نغمات در گوشه‌ها و دستگاه‌ها بوده»، تصریح شده که این موضوع به هیچ وجه رویکرد این کتاب نیست.

نمونه‌های کتاب در تبیین مفاهیم، از ردیف‌های میرزاعبدلله و کریمی، و در بخش پایانی (بررسیِ کار ملودی‌پردازان ایرانی) صبا، تجویدی، ورزنده، شهناز، کسایی و فخرالدینی انتخاب شده‌اند.

در ارجاع به رسالات قدیم، کتاب بر فارابی متمرکز است؛ با این توجیه که موسیقی‌دانانِ قدیم و تقریباً تمامی اندیشمندان اسلامی اغلبِ دیدگاه‌های خود را مستقیم یا غیرمستقیم از او گرفته‌اند. ورای درست یا نادرست بودن چنین فرضی، کتاب در ساده‌سازی و نزدیک‌ کردن خواننده به متنِ فارابی موفق است و البته لحن نیز در «موسیقی کبیر» موضوعی محوری و پایه‌ای‌ست. اما بیان پیشینه‌ی تحقیق، در اشاره و ارجاع به پژوهش‌های معاصر، جای اغماض باقی نمی‌گذارد. پژوهش‌های متعددی وجود داشته‌اند که هرچند اختصاصاً موضوع ملودی در آنها محوریت نداشته اما زیرمجموعه‌های تشکیل‌دهنده‌ی همین بحث بوده‌اند. در این فقدان، ارجاع‌های محدودی مثلاً به نوشته‌های فخرالدینی غریب‌تر به نظر می‌رسند. این مسأله برای خواننده‌ای که پژوهش‌های پیشین را نخوانده، می‌تواند گمراه‌کننده باشد. لذا کتاب، فاقد برایندی از کارهای پیش از خود است. مشخصاً در موضوعِ «سِیرِ ملودی» که در موسیقی‌های مُدال، اهمیت فراوانی دارد و فصلی با عنوانِ «نمایِ حرکت» به آن اختصاص یافته‌، عملاً پیشینه‌ای طرح نشده‌است. به تحقیق‌های مرتبط با دیگر موسیقی‌های مشابه (مثلاً درباره‌ی موسیقی ترکیه) اشاره‌ای نشده و به تألیفات فارسی نیز. (برای نمونه نوشته‌های مسعودیه درباره‌ی مفهومِ سِیر)1 با اینحال در فقرِ نوشته‌های فارسی در این موضوع، این فصل بررسی‌های روشنگری دارد و از مهمترین بخش‌های کتاب است.


1-یا مقاله‌هایی مانند:

  • «مفهوم سیر نغمگی در موسیقی دستگاهی ایران؛ مطالعه موردی درامد آواز اصفهان»؛ مریم چالش،هومان اسعدی
  • «بررسی پاره‌ای از امکانات بالقوه‌ی مدال در موسیقی دستگاهی ایران»؛ سعید کردمافی

سعید یعقوبیان مرور کتاب ساختار ملودی در موسیقی ایرانی محمدرضا آزاده فر نشر مرکز

30 مهر 1397
oud

گامی به پیش

نویسنده: سعید یعقوبیان

در مقایسه با تجربه‌های معدودِ پیشین در تدوینِ کتاب آموزشی عود در ایران، این کتاب، داده‌های بیشتری در اختیار هنرجو قرار می‌دهد. مقاله‌ی پرمغز و نسبتاً مفصلی از نرگس ذاکرجعفری درباره‌ی پیشینه‌ی عود نیز در ابتدای کتاب گنجانده شده‌است. با اینحال با توجه به فقر منابع استاندارد فارسی در خصوص نوازندگی عود، تبیین و تشریح بیشتری به برخی درس‌ها می‌تواند افزوده‌شود؛ مثلاً در موضوع مهم پوزیسیون‌ها (انواع، جابه‌جایی و انتقال‌شان)

تا نیمه‌های کتاب، اغلبِ درس‌ها قطعاتِ کتابِ اول و دوم تارِ هنرستان هستند (بازنگری‌شده برای عود) و مهمتر از آن در نظریه‌ی موسیقی نیز این متد، رویکرد خالقی را دارد.

تنوع قطعات، قابل توجه است. از نسلِ اول و دوم عودنوازان ایرانیِ معاصر، قطعاتی انتخاب شده‌اند. همچنین به چهره‌ی چندفرهنگیِ عود توجه شده و قطعاتی از موسیقی ارمنی، ترک و عرب انتخاب شده‌اند. این قطعات بخش جداگانه‌ای ندارند و بسته به سطح‌شان لابه‌لای دیگر بخش‌ها پراکنده‌اند. اتودهایی مفید و قطعاتی از خود مؤلف نیز وجود دارند.

از چالش‌های اساسی یک نوآموز عود در مراحل ابتدایی آموزش، روندِ چیرگی‌اش بر بوطیقایِ عمودِ این ساز است (در مقایسه با افقی بودن سازهایی همچون تار و سه‌تار). از این حیث تمرین‌های اختصاصیِ کتاب برای دست باز، کافی به نظر نمی‌رسد اما در درس‌هایی که در ادامه انتخاب و گنجانده شده‌اند این موضوع در دل قطعات، تا حدودی لحاظ شده‌است. نشانه‌ها روی آوانگاریِ قطعات، از نیمه‌ی ‌راه (آنچه که احتمالاً برای سطح متوسط مد نظر بوده) تقریباً حذف شده‌اند که وجودشان کماکان ضروری می‌نماید. شاید این کار وظیفه‌ی معلم دانسته شده اما می‌دانیم که هنوز عودنوازیِ ما به استانداردهای مشخصی نرسیده و با توجه به اینکه استفاده از این کتاب در جای جایِ ایران محتمل است، این کار در یکسان‌سازی فرایند آموزش می‌تواند ثمربخش باشد.

قطع کتاب، کیفیت چاپ، آوانگاری‌ها و صفحه‌بندی، متناسب و کارآمد و منزه است؛ همچنین اجرای کل کتاب در لوح فشرده‌ی همراه، به دستانِ حمید خوانساری.

یک عودنواز، کتاب آموزشیِ عود برای هنرستان موسیقی گردآورده که کار معلمان را در نوشتنِ حواشیِ مختصِ عود در صفحات کتابِ خالقی آسان خواهد کرد و با چکش‌خوردن در چاپ‌های بعد، حتی می‌تواند رجوع به متدهای عرب و ترک را نیز کمتر کند.

21 مهر 1397
reza

دوگانه‌ی اطلاعات/تحلیل تاریخی

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

برخی شخصیت‌ها و رخدادهای تاریخ موسیقی ما در سایه روشن نبود اطلاعات و جایگزین شدن افسانه‌ها گم شده‌اند. حتا گاه یافتن اطلاعات درباره‌ی شخصیت‌هایی که فاصله‌ی زمانی حقیقی‌شان از ما در حدود نیم قرن بیشتر نیست (یعنی هنوز کسانی که آنها را دیده‌اند ممکن است زنده باشند)، کاری دشوار بلکه نشدنی می‌نماید. بااین‌حال برخی کوشندگان که دیگر اکنون باید تاریخ‌نگار نامیدشان گام در این راه گذاشته و با آثارشان راه چند پیشکسوت متقدم را ادامه می‌دهند؛ منتها با روش‌های اندکی متفاوت.

از این جمله‌اند‌ شهاب منا و محمدرضا شرایلی و کتاب دوجلدی‌شان «افسونگر نغمه پرداز؛ شرح حال و خاطرات/ بررسی شیوۀ نوازندگی، آوانگاری و شرح آثار». با کار نویسندگانی چون ایشان در تاریخ موسیقی به مرحله‌ی انتشار تک‌نگاری درباره‌ی اشخاص و موضوع‌ها رسیده‌ایم (ولو این‌که هنوز برای رساندن حجم و ژرفای تک‌نگاری به حد شایسته سختی‌هایی پیش رو باشد) و از این مرحله که درباره‌ی یک شخصیت درگذشته چند نوشته‌ی ادبی از این و آن سر هم کنیم و در قامت یادنامه‌ای به چاپ برسانیم گذشته و به جایگاه تاریخ‌نویسی براساس مستندات وارد شده‌ایم. این گامی بسیار بلند و تفاوتی ماهوی است در نگاه ما به تاریخ‌نگاری در حوزه‌ی موسیقی. در این شکل از برخورد با تاریخ تکیه‌ی اصلی بر ماده‌ی حقیقی موسیقایی است که در دست داریم (اینجا، عمده صفحات ضبط‌شده یا نغمه‌نگاری دیگران).

در کتاب یاد شده جابه‌جا رد پای این نگاه و امکانات به چشم می‌خورد. در بخش نخست رویکرد گردآوری است؛ مقالاتی درباره‌ی محجوبی که نزدیک به زمان زندگی‌اش نوشته شده، اینجا و آنجا خاطرات معاصران و معاشرانش، گفتگو‌های نسبتا تازه‌ی مولفان. و در بخش دوم موسیقایی و تا حدی تحلیلی. بنابراین روی‌هم‌رفته مدارک باارزشی چون آگهی کلاس‌های محجوبی (که برای ردیابی تاریخچه‌ی کار او و تاریخ آموزش ویلن در ایران اهمیت دارد)، دستنوشته‌هایش (مثالی بااهمیت از روش ابداعی نت‌نویسی او)، نغمه‌نگاری قطعاتش به انضمام اطلاعاتی در مورد ضبط‌ها یا نغمه‌نگاری‌های پیشین از هر کدام از آنها، و اندکی تفسیر و تحلیل ارزش آهنگسازی یا اجرای هر یک، به همراه خود ضبط‌ها بر روی سی‌دی، در کتاب ارائه شده که کار را به یک مطالعه‌ی تاریخی-موسیقایی نزدیک‌تر می‌کند.

مولفان با این روش به هدفشان که غبارزدایی از چهره‌ی تاریخی یکی از مهجورترین و در عین حال مهم‌ترین ویلن‌نوازان و نغمه‌پردازان اوایل قرن حاضر باشد، نزدیک شده‌اند. بااین‌همه، فارغ از این‌که در صحت و سقم اطلاعات تاریخی ارائه شده چون و چرا کنیم (که در جای خود و به دست اهلش بسیار بایسته و شایسته است) یا در پرمایگی تحلیل‌های تاریخی‌اش بحث کنیم (که اغلب در کارهای مشابه نیز جایش را خالی می‌یابیم)، یک ایراد روش‌شناختی عام را نخست باید ببینیم. اطلاعات تاریخی ارائه شده در این نوع مطالعات هم‌سطح و هم‌وزن نیست. خوانندگان با جُنگی از داده‌ها روبه‌رو می‌شوند که حکمت گزینش و نقل هر یک را -برای گشودن گوشه‌ای از خاموشی‌ای که بر تاریخ زندگی یک هنرمند افتاده- به سختی می‌توان دریافت. گویی داده‌های تاریخی در مورد چنین شخصیت‌هایی چنان کمیاب است که جستجوگران وادار می‌شوند با وسواس بسیار هر یافته‌ای را گرد آورند مبادا از دست برود. نتیجه، نوعی شرح حال است که همه‌ی نکات و نقاط آن هم‌ارزش شده باشد یا نوعی اطلاعات خام. این موقعیت یادآوری می‌کند که ما دست‌کم یک گام دیگر تا رسیدن به تاریخ‌نگاری تحلیلی فاصله داریم؛ پردازش و شکل‌دادن همه‌ی این اطلاعات در قاب یک هدف تاریخی مشخص و حذف آنچه زائد است.

خنیاگر آروین صداقت کیش محمدرضا شرایلی مرور کتاب شهاب منا افسونگر نغمه پرداز؛ شرح حال و خاطرات/ بررسی شیوۀ نوازندگی، آوانگاری و شرح آثار رضا محجوبی

17 مهر 1397
بالا