نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

دسته بندی: کرال


Man In Migouyamo Donbaleh Darad Shab 2

جوابیه‌ی سیاوش لطفی بر مرور آلبوم «من این می‌گویم و دنباله دارد شب»

نویسنده: سیاوش لطفی

متن زیر از طرف مؤلف اثر و در جواب مُروری که نُویز بر آلبوم «من این می‌گویم و دنباله دارد شب» نوشته و منتشر کرده، به نُویز ارسال شده است و نُویز بنا به تعهد خود به اخلاق حرفه‌ایِ رسانه‌ای آن را منتشر می‌کند.

در این متن به بازخوانی و روشنگری درباره‌ی مروری می‌پردازم که، با عنوانِ «ستاره‌ای یا تاریک‌‌جایی در شب؟»، درباره‌ی آلبوم «من این می‌گویم و دنباله دارد شب» در رسانه‌ی محترم «نویز» به قلم کامیار صلواتی منتشر شده است. از قسمت نخست مرور می‌گذرم. آن‌چه به زعم من، به‌عنوان مؤلفِ اثر، ضروری است نگاهی به بخش دوم آن است. در قدم اول، برای این‌که این بخش روان‌تر خوانده شود، می‌کوشم هسته‌ی استدلالی آن را از پوسته‌ی رنگ‌آمیزی شده با عناصر فُرمال برهنه می‌کنم.

«مرورنویس» محترم از مقدماتی که در پی خواهد آمد نتیجه گرفته‌اند که این آلبوم صحّه و تأییدی بر جریان کلیشه‌ایِ تعریفِ نقش زن در نظم حاکم است و بخشی است از همان بدنه‌ای که مانع رشد و استقلال زن و زنانگی در موسیقی است: اسم گروه دایان و معنای مادرانه‌اش؛ «مؤنث بودن» اعضای گروه؛ توضیحات دفترچه‌ درباره‌ی شباهت اسمیِ دایان و دایانا یا آرتمیس؛ و این موضوع که تا حالا یک بار در صداوسیما صدای یک لالایی با خوانندگی یک زن پخش شده است.

به بیان دیگر، چون نقش مادرانه‌ی زن مورد تأکید نظم موجود است و حتی یک بار هم دیده شده که صداوسیما لالایی پخش کرده، اگر کسی لالایی‌هایی را برای آنسامبلی تنظیم و منتشر کند، فوراً پافشاریِ صداوسیما بر نقش محدود به مادرانگیِ زن برایمان تداعی می‌شود و، خُب، ما هم از تداعی پیش آمده نتیجه‌گیری می‌کنیم که آن اثر عملکردی در راستای تأیید و تقویت دیسیپلین غلط موجود دارد.

آن‌چه خواندید تحلیل نگاه عمومی متن بود. در ادامه، در مورد شیوه‌ی استدلال ایشان کمی دقیق‌تر می‌شوم:

۱- گروه‌های صدایی سوپرانو یا آلتو ــ که دو کاراکتر، رنگ و امکانِ بروز صوتی‌ـ موسیقاییِ ایده‌های آهنگساز هستند و در بخش نخست متن به خوبی مورد توجه نقادانه‌ی مرورنویس گرامی قرار گرفته‌اند ــ ناگهان، با ذکر کلمه‌ی «مؤنث» در بخش دوم، به یک عرصه‌ی تعبیری پُرخطر و غیرموسیقایی تبعید می‌شوند. البته احتمال دارد ایشان زحمتِ مطالعه‌ی دقیق و کاملِ نُه سطر توضیحِ نوشته‌شده در دفترچه را نکشیده‌اند و توجه نداشته‌اند که، در همان مجال اندک، بر «چهار» عنصر کلیدی و «فراجنسیتیِ» شخصیت آرتمیس تأکید شده است: توان رام‌کنندگیِ عناصر طبیعی و تقابل با تندی و توحش؛ توان صلح با جهان؛ فصل مشترک انسان و طبیعت بودن؛ زبان مشترک انسان و طبیعت بودن. در متن دفترچه‌ی مذکور، به مناسبت همین تأکید فراجنسیتی، عمداً سه‌بار کلمه‌ی «انسان» آمده و از ذکر کلمه‌ی «زن» پرهیز شده است، چه برسد به کلمه‌ی‌ فروکاهنده و بیولوژیک «مؤنث».

۲- برای پیش‌گیری از این قبیل تداعی‌های غلط و جنسیتی، هم‌چنین در نام‌گذاری و معرفیِ گروه از به‌کارگیری عبارت «کُر بانوان» (Female Choir)، که عنوان متناسب با ساختار گروه دایان است و گروه‌های مشابه در جهان این‌گونه نامیده می‌شوند، پرهیز شده است و عنوان «آنسامبل آوازی»، به مثابه‌ی عبارتی مبرّا از جنسیت، ترجیح داده شده است.

۳- مرورنویس محترم دایانا را به اشتباه «مادر طبیعت» نامیده‌اند و این را در زمره‌ی مقدمات استدلال نهایی‌شان، که مورد انتقاد نگارنده است، قرار داده‌اند. به‌نظر می‌رسد، دایانا با شخصیت‌های دیگر اسطوره‌ای ــ نظیر «سیبل»، «دمتر» و «گایا» ــ در ذهن‌شان خلط شده باشد، که البته تورق یک دانش‌نامه‌ی اساطیری یا حتی یک جست‌وجوی اینترنتی این اشتباه را مرتفع خواهد کرد.

پرسش اکنون این است که کدام‌یک این شبِ فرهنگی را بیشتر تیره می‌کند. انتشار متن‌های نادقیق و مبتنی بر استدلالات مخدوش یا ارائه شدنِ حاصلِ سال‌ها زحمتِ یک گروه برای چند لالایی؟ کدام‌یک ستاره‌ها را می‌کُشد؟ اندیشیدن به عنصر صلح‌آمیز و اسطوره‌ایِ موجود در بطن لالایی‌های جهان یا تقلیلِ «من این می‌گویم و دنباله دارد شب»، یعنی آن تلاش نفس‌گیرِ فرهنگی‌ که از پسِ دو سال تمرین و سه سال مبارزه با نظمِ سخت‌گیرِ ممیزی منتشر شده است، به یک کلیشه‌ی صداوسیمایی؟

15 دی 1399
Man In Migouyamo Donbaleh Darad Shab 1

ستاره‌ای یا تاریک‌‌جایی در شب؟

نویسنده: کامیار صلواتی

«من این می‌گویم و دنباله دارد شب»، با نام طولانی و بسیار فکرشده‌اش، گردآمده‌ای است از چند لالایی از چند نقطه‌ی جهان؛ چند نقطه‌ای که البته نمی‌توانند به راستی نمایندگیِ همه‌ی دنیا باشند و قرار هم نیست چنین باشند: آمریکای لاتین، روسیه، ایالات متحده، سوئد، آذربایجان، ایران (و کردستانِ ایران) و اسپانیا. آلبوم برای آواز جمعی، متشکل از خواننده‌های سوپرانو و آلتو، نوشته شده است و، هرچند که خطوط آوازی‌اش برگرفته و مطابقِ سنت آوازی و آهنگسازی موسیقی کلاسیک‌اند، آنچه آن‌ها را همراهی می‌کند، به تناسب هر قطعه، منعطف و متمایز است. «من این می‌گویم و ...» به معنای کاربردی‌اش لالایی نیست، یعنی برای کودکان و، از آن مهم‌تر، برای به خواب بردنِ کودکان چندان به‌کار نمی‌آید؛ چه آنکه ساختار ملودیک و کنترپوانیک پیچیده‌تری نسبت به لالایی‌های مألوف دارد.

از بعضی ابهاماتِ مربوط به اثر - مثلاً اطلاعات ناکافی درباره‌ی نوازندگان یا نبود نام و نشان و توضیحی درباره‌ی لالایی‌های غیرفارسی - که بگذریم، نکته‌ی ویژه‌ای درباره‌ی این آلبوم و شرایط آوازخوانی زنان در ایران رخ می‌نمایاند: مسئله‌ی زن و جایگاه زنانگی در موسیقی. از نام آنسامبل (دایان) گرفته تا خودِ لالایی‌بودنش و یکسره مؤنث بودنِ خوانندگانش و توضیحاتِ دفترچه‌ درباره‌ی دلالت‌های واژه‌ی «دایان» و واژه‌های شبیه‌اش (مثل دایانا) بر الهه یا مادر طبیعت، نشانه‌هایی وجود دارد که زنجیره‌ای از تداعی‌ها را، از آنچه درباره‌ی نقشِ سنتیِ کلیشه‌شده و بحث‌برانگیز «زن» در تاریخ می‌شناسیم، به ذهن می‌آورند: زن بودن مساوی مادرانگی و زایندگی و این‌همانِ «طبیعت» است. این نقشی است که، در صحنه‌ی رسمی، آشکارا راحت‌تر پذیرفته می‌شود. فراموش نکنیم که تنها نمونه‌ای از تک‌خوانی زن که در سال‌های اخیر در صداوسیمای رسمی ایران پخش شد تیتراژ سریال «مختارنامه» بود: یک «لالایی». بنابراین، از نظرگاهی، «من این می‌گویم و دنباله دارد شب» نه ستاره‌ای در دل این شب، که خود جزوی از آن «شب» است. شاید، و فقط شاید، مدارای بیشتر با چنین آثاری، یا لالایی تیتراژ سریالی، نشان دهد که مسئله‌ی چالش‌برانگیز خوانندگی زنان در موسیقی، نه‌چندان خودِ جنس صدای زن بلکه، «نقش» و جایگاهی است که زن با اجرای موسیقی بدان دست می‌یابد.

برای خرید و دانلود آلبوم من این می‌گویم و دنباله دارد شب به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 2.5
13 دی 1399
Symphony No2.1 No.3 00

تکه‌چسبانی

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

سمفونی سه از مجموعه‌ی آثار لوریس چکناوریان که در یک سی‌دی با سمفونی یکم همنشین شده، همه‌ی ویژگی‌های آثار دوره‌ی پس از بازگشت آهنگساز به ایران را در خود دارد. کافی است علاوه بر کلیت سمفونی نگاهی به موومان چهارم بیاندازیم تا بعضی از آنها را در واضح‌ترین شکل خود ببینیم: مدت زمان دراز تکمیل اثر (اغلب دو دهه یا بیشتر که در آثار دیگر او هم دیده شده)، تاریخ نامعلوم شروع و پایان ساخت (در مقایسه با دیگر قطعات که حتا تاریخ ویراست‌های متعددشان هم مشخص است) یا نخستین اجراها، وجود پاره‌هایی (یا بخش‌های کاملی) از آثار پیشین آهنگساز با نام‌های جدید یا گاهی تکه‌چسبانی بخش‌هایی از آثار دیگران بدون تمهیدات موسیقایی کافی، و ناهمخوانی نام آثار و موومان‌ها در فارسی و انگلیسی و زمان‌های مختلف.

گویا به شکلی سیستماتیک در این دوره که دوره‌ی متاخر زندگی هنری چکناوریان (دوره‌ها: تحصیل ایران-اتریش-آمریکا 1332 تا 1349، بازگشت به ایران از 1349 تا انقلاب، ارمنستان-انگلستان از انقلاب تا اواسط دهه‌ی 80، و دوباره بازگشت به ایران) نیز هست، او آثار قدیمی‌ترش را بنا بر مفاهیم و سلایق روز یا سفارش‌دهندگان و کارفرمایان احتمالی تازه از نو نامگذاری و صورتبندی می‌کرده یا حتا تکه‌هایی از آثار دیگران را البته با هویت و نام مشخص، برای رسیدن به یک اثر کنار هم می‌چیده است (بهترین مثالش «رسول عشق و امید»). اگر جز این بود چگونه می‌شد نام موومانی از یک اثر در انگلیسی Brotherhood (برادری) باشد و در نشر فارسی بشود  «گفتگوی تمدن‌ها»؟ و محتوای موسیقایی‌اش از این ایده‌ی بسیار ساده و معمولی سرچشمه بگیرد که سرودهای ملی کشورهای مختلف در یک موومان همنشین شوند، آن هم به شکل صیقل نخورده و بدون استادی و مهارت کافی که از آهنگسازی در تراز چکناوریان انتظار می‌رود.

فارغ از انگیزه‌هایی که منجر به کاربست چنین روش‌هایی شده، نتیجه‌ی موسیقایی آن نه تنها عدم انسجام و به‌هم‌ریختگی این نوع آثار اوست (که به وضوح در سمفونی 3 دیده می‌شود) بلکه از دست رفتن یکدستی تکنیک‌ها و سطح آهنگسازی نیز هست. اگر ادعای دفترچه‌ی سی‌دی صائب باشد از ابتدا تا انتهای یک سمفونی می‌توان به خوبی دگرگونی/حرکت رو به افت تکنیکی را رصد کرد.

لوریس چکناوریان سمفونی شماره 1 سمفونی شماره 3 آروین صداقت کیش

برای خرید و دانلود آلبوم سمفونی شماره‌ی (۱) و سمفونی شماره‌ی (۳) به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 2
22 اردیبهشت 1398
God is Love 1

پلی‌فونی چکناوریانی

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

موسسه‌ی رادنواندیش سه اثر لوریس چکناوریان را در یک آلبوم گرد آورده و در مجموعه‌ی آثارش منتشر کرده‌؛ «خدا عشق است»، «رانده شدن شیطان» و «یادبود درگذشتگان» که شرح این سومی را به دلایلی نامعلوم تنها در فهرست انگلیسی قطعه‌ها می‌یابیم و در دفترچه‌ی فارسی آلبوم خبری از آن نیست. وجه مشترکی اگر بتوان برای این قطعات در نظر گرفت تعلق آنها به پاره‌ی ارمنی وجود چکناوریان است (دو پاره‌ی دیگر، ایرانی و کلاسیک غربی). هر سه یا بر متن‌های مذهبی ارمنیان نوشته شده یا مربوط به مسایل تاریخی آنها است.

از این میان خدا عشق است با آثاری که معمولا از چکناوریان شنیده‌ایم فاصله‌ی بیشتری دارد. نسخه‌ی کر و اکستر مجموع 8 موتت در این اثر جمع آمده است. همین که یک فرم عمدتا رنسانسی-باروکی را آهنگسازی مثل چکناوریان دستمایه‌ی کار قرار دهد به قدر کافی از کارهای مالوفش دور شده است. اما موضوع فقط فرم نیست. خصلت پلی‌فونیک موتت‌ باعث شده بافت این قطعات با آنچه معمولا از چکناوریان می‌شنویم متفاوت باشد. به طور آشکاری ملودی‌ها ویژگی‌های آشنای باروکی از خودشان بروز می‌دهند که در آثار آهنگساز کمیاب است. کافی است به ملودی فلوت در ابتدای «خداوندا مرا بشنو» گوش بدهیم تا این آشنایی را حس کنیم و حتا در میان خاطره‌های موسیقایی‌مان به دنبال مرجع وام بگردیم. همین طور است «خداوند را سرودی تازه بسرایید» با آن حالت مستتر قرون وسطای متاخر-رنسانس آغازینش. با این‌حال حتا در این اثر هم چکناوریان هنوز چکناوریان است. خیزش کرشندوی ابتدای همان موتت شماره‌ی 5، «خداوند ...» را که می‌شنویم شکی نمی‌ماند که چکناوریان هنوز حضور دارد و موتت را از آن خودش کرده نه برعکس.

دو اثر دیگر به چکناوریان مرتبط با موسیقی قرن بیستم نزدیک‌تراند. حاوی برخی علامت‌های او هستند که پیش‌تر در مرور آثار دیگرش نیز دیده‌ایم، به ویژه نشانه‌های کارهایی که بافت نازک اما با دقت و ظرافت بیشتری دارند. مثلا بافت شفاف و ساختار دوئت/تریو مانند لِنتوی آغازین «یادبود درگذشتگان» و استفاده‌ای که از سازهای زهی کرده که فارغ از شباهت‌های اتمسفری‌اش با بعضی پل‌های رومانتیک-مدرن ابتدای قرن بیستم، پیش از این هم در دیگر آثار خود آهنگساز دیده شده است.

آروین صداقت کیش لوریس جکناوریان رانده شدن شیطان خدا عشق است یادبود درگذشتگان 

برای خرید و دانلود آلبوم خدا عشق است. رانده شدن شیطان. یادبود درگذشتگان به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 1.8
20 فروردین 1398
az yadet nemikaham 01

شور و حرکت افزون‌شده

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

«از یادت نمی‌کاهم» دومین مجموعه‌ی منتشرشده‌ی امین هنرمند، راه و سبک او را که در اولین آلبومش هم تا حدودی آشکار شده بود، روشن‌تر از پیش به نمایش می‌گذارد. گرانیگاه این مجموعه از آثار، افزون بر جلوه‌هایی از خلاقیت در موسیقی باکلام که برای نمونه می‌توان در ظرافت‌های نقطه‌گذارانه‌ی بافت «به دیدارم بیا هر شب» یافت، در قطعه‌های سازی خالصش نهفته است.

با شنیدن قطعات سازی هنرمند است که می‌توان به روشنی افزوده شدن شور و حرکت در عین گسترش تعادل و ظرافت را در کارش (نسبت به آثار پیشین) دید. از همان لحظات اولیه‌ی «قطعه برای فلوت و گیتار» سرزندگی آمیخته به شوخ‌طبعی مخصوصاً از دریچه‌ی ریتم و فیگورهای ملودیک، به گوش می‌رسد و در «دوئت ویلن و ویولا» و تا حدودی «سونات برای کلارینت و پیانو» امتداد می‌یابد. همزمان، مهارت آهنگسازی و شناخت آهنگساز از زیر و بم فنی سازها (مخصوصاً فلوت و کلارینت) و بهره‌گیری از عمده‌ی امکانات تکنیکی‌شان خودنمایی می‌کند که؛ هنرمند آهنگساز پر تکنیکی است.

مهم‌تر از اینها برخوردش با تم‌های شناخته‌شده‌ی جغرافیای ایران است. با نگاه به این ویژگی در تداوم «کنسرتو برای فلوت و پیانو و ارکستر زهی»اش (از مجموعه‌ی «شکوه‌های بی‌کلام») حالا دیگر می‌شود مطمئن بود این نوع برخورد به بخشی از سبک‌شناسی او تبدیل شده و نه فقط یک گرایش گذرای دوران آموزش خارج از کشور. تم‌هایی از «زرد ملیجه» صبا، «دایه دایه» و «دختر شیرازی» به ترتیب مصالح هر یک از سه مومان سوناتش را می‌سازد و به هنرمند مجالی می‌دهد تا توانایی‌های تحسین‌آمیز خود در خوانش مدرن از ملودی‌هایی تا این حد آشنا، جا دادنشان در فرم و نیز خلاقیتش در گسترش و تنیدن آنها در خطوط ماهرانه‌ی سازی (اینجا بیشتر کلارینت) را آشکار کند. او به راحتی می‌تواند شخصیت تم‌هایش را در خدمت مصالح قطعه دگرگون کند؛ آنها در دستش حالت پذیراند، در بند بار شخصیت تاریخی هر کدام از دردانه‌هایی که انتخاب کرده نمی‌ماند. این مشکلی است که هنگام کار کردن با این نوع مصالح می‌تواند به آسانی پیش بیاید و آهنگساز را تبدیل به تنظیم‌کننده‌ی ترانه یا قطعه‌ای قدیمی کند و هنرمند به سلامتی از این خوان هم گذشته است.

برای خرید و دانلود آلبوم از یادت نمی‌کاهم به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 1.8
08 بهمن 1397
Samphonic Kourosh Kabir 1

بازگشت به سبک جاافتاده

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

«کوروش کبیر»، با نام فرعی «صحنه‌های سمفونیک» که اغلب به اشتباه «سمفونی» کوروش خوانده می‌شود، همه‌ی نشانه‌های سبک جاافتاده‌ی چکناوریان برای پرداختن به متن‌های حماسی یا تاریخی را با خود دارد. حتا فرآیند آفرینش آن که به گفته‌ی آهنگساز ظرف چهار سال بیش از بیست بار بازنویسی شده تا به ترکیب دلخواه نهایی رسیده است. گرچه تاریخ آغاز به کار بر روی ایده‌ی کوروش کبیر و ساختن نوعی موسیقی برنامه‌ای براساس متن‌های تاریخ‌نگاران یونانی به درستی در هیچ یک از منابع –از جمله خود آلبوم- مشخص نیست (در این میان از خلال گفتگوهای آهنگساز عدد چهار سال مدت کار بر روی آن به دست می‌آید و تاریخ نخستین اجرا که 2013 است)، اما نشانه‌هایی در چیدمان متن وجود دارد که متقاعدمان می‌کند دست‌کم نسخه‌ی منتشر شده در سال‌های اخیر شکل نهایی خود را یافته، از جمله تاکید فینال بر «منشور حقوق بشر کوروش» که خوانشی بسیار متاخر از این پادشاه تاریخی است. این امر یا فرض به ویژه از آن جهت اهمیت دارد که تضاد عمومی این اثر را با اغلب آثار این دوره‌ی چکناوریان از لحاظ سطح تکنیک آهنگسازی و چیره‌دستیِ به کار رفته به نمایش می‌گذارد.

با کوروش کبیر آهنگساز به دوران بهترین آثارش بازگشته است. این اثر نشان همه‌ی آنها را با خود دارد (شاید این کمی هم به شخصیت متنی که براساس آن کار می‌کرده ربط داشته باشد). نخستین نشانه ترکیب‌های ریتمیک است که از همان نخستین صحنه حضوری پررنگ دارند و بیش از همه در «دومین رویای آستیاگ» و «نبرد تیمبرا» هویدا می‌شوند، و پس از آن رابطه‌ی همان ریتم‌ها با ملودی و مخصوصا محتوای مدال شبیه به چهارگاه (واضح‌ترین نمونه‌هایش را می‌توان در «کوروش شاه شاهان» دید و «نبرد تیمبرا» و حتا انتهای «نوروز»). این میراثی است که از دوران کار چکناوریان بر پروژه‌ی بزرگ اپرای رستم و سهراب در سبک آهنگسازی‌اش باقی مانده. علاوه بر اینها، توانایی چکناوریان برای آفریدن ملودی‌های زیبا و پراحساس در نقاط مهمی از اثر خودنمایی می‌کند. بااین‌حال همپای این زیبایی، حسی و ردی گاه مبهم و گاه نسبتا آشکار از ملودی‌های شنیده‌شده در تاریخ موسیقی کلاسیک هم مدام شنونده را همراهی می‌کند.

لوریس چکناوریان کوروش کبیر ارکسترال سوئیت آروین صداقت کیش کرال کوروش کبیر

برای خرید و دانلود آلبوم کوروش کبیر: صحنه‌های سمفونیک به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 3
19 آذر 1397
Life of Christ 1

بازتاب صدای باورمندان اعصار پیشین

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

کیفیت، کیفیت و باز هم کیفیت. این اولین چیزی است که هنگام شنیدن اوراتوریوی آوازی لوریس چکناوریان، زندگانی مسیح، به گوش می‌رسد. در این اثر خوانندگان در چهل موومان (دو بخش) به آواز تسبیح معبود می‌گویند. حتا اگر ندانیم شالوده و ماده‌ی اولیه‌ی این نواهای مذهبی از کجا و با صرف چه همت و متحمل شدن چه زحماتی آمده خود آثاری که می‌شنویم گویای گویا است. و حتا اگر نتوانیم معنای متن آیینی‌شان را دریابیم یا بر بستر فرهنگ دینی مسیحی درکشان کنیم (که قاعدتا اغلب ما نمی‌توانیم چنین کنیم) این آثار آوازی زیبایی معنوی-موسیقایی مختص خودشان را دارند.

تکه‌های این اوراتوریو سفری شگفت‌انگیز و رازآمیز به دل سنت‌های قرون وسطای مسیحی (روایت ارمنی) فراهم می‌کند، تصویری بازآفریده به دست آهنگساز امروزین از متن‌هایی موسیقایی به نمایش می‌گذارد که قدمتشان بین 1500 تا 1000 سال است (گرچه ما نمی‌دانیم دقیقا سهم آهنگساز چقدر است و سهم متن‌های مرجع چقدر). زمانشان بسیار از ما دور است. چنان دور که بیم آن می‌رود موسیقی اصلا ارتباطی برنیانگیزد و مفهومی را در ذهن شنونده نسازد. اما چنین نیست. کافی است تنها بگذاریم صدا به درون بیاید و در ذهن نفوذ کند. آنگاه پژواک صدای آن مومنان تاریخی اثر می‌گذارد و شنونده را مجذوب می‌کند.

با یا بی هر گونه درک فرهنگی لیتورژیک، حتا بدون باور به ایمان مذهبی مسیحی خطوط موسیقایی رنگارنگ و پرطنینی که در Lord Have Mercy (Resurrection and Ascension) می‌شنویم همچون اوجی برای اوراتوریو مسحور کننده است. سکون کیهانی و ازلی موجود در هر یک از آوازها، از همان اولین، The Lord’s Prayer، (گرچه در اندک جاهایی به فراخور متن ممکن است دگرگونی حالت نیز بپذیرد) نمایی می‌یابد و حضور خود را همچون عنصری برآمده از شکوه و هیمنه‌ی ایمان با صدای پرصلابت تکخوان و ساختار سنگین و متین همخوانان پایدار می‌کند. همان کاری را می‌کند که در اصل قرار بوده بکند؛ در دل‌های باورمندان احساسی الهی برمی‌انگیزد. روایت موسیقایی محض ما از زیبایی‌های چنین اثری –که فارغ از اینها است- فرآورده‌ی جانبی آن غایت اولیه است. و این زیبایی، ولو جانبی، چندان هست که ارج آهنگساز را در نگاه ما افزون کند.

اوراتوریو کرال کلاسیکال زندگانی مسیح از تولد تا عروج آروین صداقت کیش لوریس چکناوریان رادنواندیش

برای خرید و دانلود آلبوم زندگانی مسیح به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 3.3
28 مهر 1397
بالا