چه میشود آن هنگام که دو یا چند موسیقیدان که کفهی ترازوی سابقهشان به سود آهنگسازی میچربد تصمیم میگیرند در مجموعهای همنشین شوند و بداهه بنوازند؟ حاصل در نهایت چه خواهد شد؟ پلهی اولِ پاسخ احتمالا بسیار ساده است. ایدههای آهنگسازانهشان یا حتا ایدههای از آهنگهای ساختهشدهشان در سرتاسر آن آفریدههای بداهه پخش میشود. در حباب و سراب چنین شده است.
پررنگتر از همه جا در آن قطعات که شوان توکل همراه مینوازد، در «سراب سرخ»، در «سراب صبور»، و غالب میشود. همهی گرایشهای پیشین، سلیقههای ملودیک در تکنوازی و همنوازی و از آنها مهمتر توجه وافر به امکانات رنگآمیزی با کمانچه، همه و همه پدیدار میشوند و سطح کار را از آن خود میکنند. این اما مختص کمانچه و سلیقهی شناختهشدهی آهنگسازش نیست، در بقیه هم هست (مثلا حباب سرگردان/حمید مرادیان و رقیقتر سراب آخر/رامین روشندل) اگر بنا بر سابقه بتوان ردپایش را بازجست.
نقش پیانو در این میان از باقی شایان توجهتر است؛ نقش همراه صبور. در آن بداهههای آمیخته به آهنگسازی، پیانوی نگین زمردی بیش از هر چیز بستری میشود برای دیدهشدن آن ساز دیگر. همزمانِ یاری، بردبارانه به انتظار مینشیند تا آنگاه که بتواند، یا نوبتی بیابد برای گفتن. این بداههی همراهی است و فضیلت بستر سخن دیگران شدن.
پلهی دوم اما پرده از امری کمتر بدیهی و درعینحال عمومی برمیدارد. گذشته از تاریخچهی آهنگسازانه که هر کس با خود به حباب و سراب آورده یا آنجا که به عمد کسی از سابقهای چشم پوشیده، تعلیق میان از پیش ساختن و در لحظه بودن همه جا را آکنده است1. قطعهها، حبابها و سرابها، همه ته رنگی از آهنگسازی دارند. به این چشم اگر بنگریم ساختارشان تلاشی اولیه مینماید برای سازماندهی لحظات فرّار کوتاه مملو از درخشش و زیبایی، که گسترش نمییابد، که در سادگی خود دائمی میشود. گریزی نیست. سرشت دوگانه چنین پیامدی دارد. آثار برآمده از آن بر مرز بداهه و غیربداهه میایستد. آفرینندگان حتا در لحظه هم اندکی آهنگسازانه مینگرند، و تنها اندکی چون لحظه مجالِ درنگ بیشتری نمیدهد.
1- این روزها در جاهای دیگری نیز سکهی رایج است و همه جا تقریبا همین بار و بر میدهد.
برای خرید و دانلود آلبوم حباب و سراب به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.
12 اسفند 1396