نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: آسو کهزادی


Protiva 1

احضار خاطره

نویسنده: کامیار صلواتی

«پروتیوا» با خاطره سروکار دارد. سرگردان امروز و دیروز است. می‌رود و باز می‌آید. می‌رود و باز می‌اندیشد و یادآوری می‌کند. گاه از یادآوری‌هایش دل‌فسرده می‌شود، گاه سرخوش می‌شود و با آن پای می‌کوباند و، گاه، تنها آن را ناظر و شاهد است.

این احضارِ خاطره، به‌خصوص در قطعه‌ی نخستین و واپسین، از جنبه‌ای مشابه است. خاطره احضار می‌شود و بی‌کم‌وکاست با آهنگساز/نوازنده به گفت‌و‌گو می‌نشیند. در دو قطعه‌ی اول و آخر («تصنیف باده و نوا» و «از میانِ گل‌ها») این‌گونه‌اند. صداها مستقیم می‌آیند. آهنگساز با آن‌ها همراه می‌شود و با هویتی امروزین یادآوری‌شان می‌کند. اما چون «یادآوری» است و هیچ خاطره‌ای بازسازی نمی‌شود، یادآوری‌اش شبیه آن خاطره هست و نیست. از بن‌مایه‌های صوتی این خاطره‌ها الهام می‌گیرد؛ ملودی می‌پروراند؛ گام به گام با آن قدم برمی‌دارد؛ سکوت می‌کند؛ و گاه غمگین و تنها، هرچند از آن ملودی و تم و مُد توشه‌ای محو برمی‌دارد، آرام نجوایش می‌کند. این اتفاقی است که در قطعه‌ی اول رخ می‌دهد: «تصنیف باده و نوا». دو تصنیف تاریخی از اواخر دوره‌ی قاجار مستقیماً در متن قطعه آمده‌اند؛ در کُلاژی که گاه آهنگساز در آن سکوتی طولانی می‌کند و تنها به نقل‌قولی بسنده (و بدین‌ترتیب با سکوتش هم فعالانه حضور دارد)، و گاه با تصنیف‌ها همراه می‌شود.

در میانه‌ی این دو پرانتز، قطعاتی دیگر هم چشم را می‌گیرند؛ از جمله «باغ پروتیوا» و بازی‌گوشی‌های ریتمیکش، یا تغییر شکل ملودی آشنای «نوایی» در قطعه‌ای به همین نام، با ثابت نگاه‌داشتنِ چند تُنِ محوری و بسط آن‌ها در الگوهای ریتمیک و متریک مختلف.
در قطعه‌ی واپسین، «از میان گل‌ها»، همچون قطعه‌ی اوّل، آمبیانس شهر مستقیماً با موسیقی همراه می‌شود.

این‌جا آهنگساز موازی با نوفه‌ی خیابان‌های کودکی‌اش پیش می‌رود و برای آن خاطره می‌سراید. آنچه در این قطعه، و شاید خیل قطعات دیگر موسیقی معاصر در ایران بر تاریخ و خاطره دلالت می‌کنند معمولاً اشاراتی‌اند به بعضی از فواصل و موتیف‌های القاگر موسیقی ایرانی: در این‌جا دوم افزوده و ــ در اواخر قطعه ــ سوم کوچک نزولی (در دشتی). سوال این است: این‌جا آمبیانس شهری چه تأثیری بر موسیقی‌ای که پیانو می‌نوازد گذاشته است و اگر یکی از این دو حذف شوند چه‌چیزِ این «گفت‌و‌گو» ناقص می‌ماند؟

برای خرید و دانلود آلبوم پروتیوا به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3.5
20 اسفند 1399
4

تاج کوه یخ

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

اگر کسی اخبار موسیقی را دنبال کند و از اجراها و رویدادها باخبر باشد، لابد گسترش روزافزون موسیقی الکترونیک در سال‌های اخیر را در گوشه‌وکنار به چشم دیده است. «غروب در بیشه‌زار» نیز برهمین بستر است که معنا پیدا می‌کند. چنان که پیش‌تر هم اشاره شده، هم نتیجه‌ی آن گسترش است (مطرح شدن 8 اثر از 8 آهنگساز خود نشانه‌ای است) و هم برآمده از یکی از بازیگران موثرش (جایزه‌ی رضا کروریان و گروه یارآوا). بدین معنی نوک کوه یخ را می‌نمایاند. و این تاج نه تنها از آن جهت اهمیت دارد که بخش پنهان بزرگ‌تری را نمایندگی می‌کند بلکه علاوه بر آن از این جهت که آشکار شدنش به دست گروهی (داوران جایزه‌) توانا و کاربلد صورت گرفته و بنابراین از لحاظ کیفی نیز نشانی گزیده از جریان بزرگ موسیقی الکترونیک است.

گذشته از زمینه، چالشی که در ابتدا بسیاری از آثار موسیقی الکترونیک را تهدید می‌کرد، یعنی خلط شرط لازمِ استفاده از ابزار فنی با شرط کافیِ خلاقیت و مهارت در آهنگسازی، به شهادت آثار برگزیده‌ی جایزه‌ی دوم (و بسی گواه‌های دیگر که از حوصله‌ی این نوشته‌ی کوتاه بیرون است) دارد مقهور خوش‌طبعی آهنگسازان نسل نو می‌شود.

بااین‌حال خود آثار را که می‌شنویم پرده از مسایل دیگری برداشته می‌شود. مسایل زیباشناختی آثار به یکدیگر نزدیک است (این نتیجه‌ی همسانی آموزش است یا صرفا زیستن در یک نسل یا حتا برآمده از سلیقه‌ی داوران؟ هنوز نامشخص است) و درنتیجه بااین‌وجود که قطعات بنابر ذهنیت و تجربه‌ی آهنگسازان با یکدیگر تفاوت‌هایی دارند اما هنوز آن تشخص بیانی که باید درشان هویدا نشده است. شاید چون کم‌تر از ایشان قطعات دیگری شنیده‌ایم یا چون به اندازه‌ی کافی در این وادی کار نورزیده‌اند که ویژگی‌های ممتاز و تشخص‌یافته‌ی بیان هنری‌شان صیقل بخورد و بتواند در یک اثرِ تک متبلور شود. به بیان دقیق‌تر آثار به جبر تفاوت آفرینندگان تفاوت‌هایی دارند اما اولا تفاوت‌شان محدود به سطح فرم و تکنیک اجرای ایده است و ثانیا همان هم هنوز بدل به یک گرایش بیانی قابل تشخیص یا سبک متمایز نشده است؛ دست‌کم نه به اندازه‌ای که هنگام شنیدن بدون نام آهنگسازها درباره‌ی یکی بودن آهنگساز بعضی قطعه‌ها اشتباه نکنیم.

مانی مزینانی، سهیل شیرنگی، آرش اسدی، شهرزاد طالبی، فرزاد حسین‌آبادی، آسو کهزادی، پرهام ایزدیار غروب در بیشه‌ زار: آثار برگزیده‌ی دومین دوره از مسابقه‌ی آهنگسازی موسیقی الکترونیک؛ جایزه‌ی رضا کروریان ۱۳۹۶ آروین صداقت کیش کلاسیکال موسیقی معاصر موسیقی الکترونیک

امتیاز: 1.9
03 بهمن 1397
engareh4

اصوات امید بخش

نویسنده: امیر بهاری

آلبوم «انگاره» (قطعات برگزیده‌ی نخستین دوره از مسابقه‌ی آهنگسازی موسیقی الکترو آکوستیک) بارقه‌‌ای از توانایی آهنگسازان نوجوی ایرانی است. مجموعه‌ای موفق که حضور پر رنگ آهنگسازان زن یکی از مهمترین ویژگی‌های آن است. این مجموعه نشان می‌دهد که مولفانش بیش از آنکه کار با ادوات الکترونیک را بلد باشند، آهنگساز هستند و به مسئله فرم و ساختار و شاید مهمتر از این دو، به مسئله ایده‌پردازی توجه کرده‌اند. تاکید بر وجه آکوستیکی کارها در ماحصل این رقابت تاثیر داشته است.

آسو کهزادی که با آلبوم «درنادئون» سال گذشته مورد توجه قرار گرفت برنده اصلی اولین دوره‌ی این مسابقه است و عنوان این مجموعه برگرفته از نام اثر اوست؛ انگاره. کهزادی در این قطعه با ساختن موتیف بر اساس صداهای نوشتن و خطاطی کردن (کشیده شدن قلم بر کاغذ)، ساختار قطعه را طراحی کرده و این صداها شکل دهنده‌ی موتیف‌ها و دورهای ریتمیک (groove) این قطعه هستند. قطعه‌ای که اتفاقا ایده خلاقانه‌اش قرابت عجیبی با فرهنگ کهن ایران دارد.

به عنوان نمونه‌ای دیگر می‌توان به قطعه‌ی چهارم (اتاق ایزوله) اثر مشترک مریم سیروان و میلاد باقری اشاره کرد که بر اساس صداهای محیطی طراحی شده است. «اتاق ایزوله» با بسط یک موتیف شکل می‌گیرد. حضور افکتیو شده فلوت، اصوات محیطی و صداهای طراحی شده و پردازشی که معطوف به یک ذهنیت هارمونیک است، منجر به تولید یک قطعه شاخص و بحث برانگیز شده است. تفسیر جنون‌آمیز از سیر درونی کسی که در تنهایی خود غرق می‌شود.

موسیقی الکترونیک امروز ایران درگیر هیجاناتی مشابه آغاز دوران عکاسی دیجیتال است که بسیاری از هنرمندان در پی انکارش بودند و بسیاری هم به واسطه سهل‌الوصل بودن به توهم هنرمند بودن نمایشگاه برگزار می‌کردند ولی گذر زمان مسئله را به میزان قابل توجهی حل کرد، اتفاقی که برای موسیقی الکترونیک هنوز رخ نداده است. بسیاری با داشتن تاچ پد، سینتی و یا نرم افزارهای مختلف مشغول به کار هستند بدون اینکه چندان موسیقی بدانند. در این شرایط آلبوم «انگاره» که به نظر می‌آید فارغ از آن هیجانات و توهمات خلق شده، کورسوی امیدی در این وانفسا است و ای کاش شایسته محتوایش نشر می‌شد.

05 تیر 1397
engareh1

فرارَوی از فناوری

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

روزی که جایزه‌ی رضا کروریان بنیاد گذاشته شد کم‌تر کسی می‌توانست پیش‌بینی کند که تهران این‌گونه مملو از رویدادهای موسیقی الکترونیک شود که اکنون شده است. بی‌گمان خود این جایزه هم بازتاب‌دهنده‌ی بخشی از این اقبال فزاینده بود و هم شاید تداوم‌دهنده‌ی بخشی از آن، چنان‌که اغلب جایزه‌ها و فستیوال‌های قابل تامل در تاریخ موسیقی معاصر نیز تاثیری مشابه بر حوزه‌ی کار خویش گذاشته‌اند. آلبوم انگاره نمودی از برآیند همین کارکرد اولیه‌ی جایزه است و نیز در حکم معرفی چهره‌هایی تازه به دنیای موسیقی در ایران که بعضی‌شان بی‌نیاز از آن، در فاصله‌ی میان برگزاری دوره‌ی نخست و انتشار آلبوم آثار برگزیدگانش، شهرتی به‌سزا پیدا کرده‌اند.

روزگاری ساختن یک قطعه‌ی موسیقی الکترونیک نیازمند چیرگی و دسترسی به امکانات فناورانه‌ی کمیاب و پیچیده‌ی زیادی بود و درنتیجه ذاتا واجد اندازه‌ای از ارزش و ارج پیش‌فرض. اما آن روزگار سپری شده و فناوری رایانه‌ای عملا آزمایشگاه‌های بزرگ و پرهزینه را فشرده کرده و به روی میز کار همگان آورده است. با در دسترس قرار گرفتن فناوری، حال تنها درخشش خلاقیت هنری و کیفیت زیباشناختیِ نتیجه (و به‌ندرت فناورانه) است  که ممیَز آثار می‌شود. در جایزه‌ی کروریان و پیرو آن آلبوم انگاره نیز چنین شده است.

از همین منظر قطعه‌ی طولانی و پرکار «انگاره» با آن میان‌گذرهای غافلگیرکننده‌ی ساخته‌شده از صدای قلم، پیچیدگی ساختار و پیرنگش توجه را جلب می‌کند و حکمت گذاشتن نامش بر کل آلبوم (وشاید دلیل اول شدنش) را بازمی‌نمایاند. باز از چنین راستایی است که حضور معماوار ریتم و بازی خلاقانه با ابعاد فضا در «جهانی دیگر» خودنمایی می‌کند؛ و همچنین پیوند و پردازش صوتی هنرمندانه‌ی عناصر انتخابی در قطعاتی مانند «در سوگ روستا می‌گرید شهر» یا «در انتظار بهار».

خلاقیت‌های امیدوارکننده و رد پای استعداد اینجا و آنجای آلبوم به چشم می‌خورد (گاهی حتا در قامت یک اثر کامل) و دلنگرانی جدی از آینده‌ی موسیقی الکترونیک در ایران را اندکی از ذهن می‌زداید؛ همان دلنگرانی‌ که تاکنون به قلم‌ها و بیان‌های مختلف خطر بازی و بازیچه شدن این نوع موسیقی را یادآوری کرده. و بدین‌ترتیب پرسش «که چی بشه؟» که در بیانیه‌ی دفترچه‌ی آلبوم به قلم محسن میرمهدی آمده پاسخی شایسته می‌یابد.

امتیاز: 3.6
01 اردیبهشت 1397
Dornadeon 1

دو پرسش دو پاسخ

نویسنده: سعید یعقوبیان

درهم‌آمیختگی تکنیک نوازندگی آکاردئون و ذوقِ هم‌آهنگی و ملودی‌پردازیِ ویولون، موسیقی درنادئون را تغذیه کرده‌اند. از سوی دیگر نوع موسیقی این اثر در ایران کم‌رقیب است. استقبال از آن را هم که در نظر بگیریم، تا همین جا درنادئون را در موسیقی ِغیرپاپِ ایران۱ باید یک آلبوم موفق بدانیم. می‌توان به جزئیات هر قطعه پرداخت، از الگوهای متنوعِ بسط و گسترشِ قطعات گفت و از این مسیر دلایل موفقیت اثر را در خود موسیقیِ آن بررسی کرد. اما درنادئون، راه را برای طرح موضوعاتی کلان‌تر نیز باز می‌کند:

-   اگر این موسیقی به واسطه‌ی محتوا، تکنیک و سطح کمپوزیسیون‌ توانسته است از جذابیت‌های پاپیولارِ ژانر خود و از پاپیولار بودنِ ذاتی-تاریخی آن یک گام فراتر رود گام بعدی به کدام سمت‌ها می‌تواند باشد؟
یازده قطعه از بیست قطعه‌ی آلبوم مبتنی بر وزن سه‌ضربی هستند۲. شاید یکی از راه‌ها کندن از اینهمه وابستگی به ریتم‌ سنتی این ژانر، کمرنگ‌کردن این مؤلفه و برجسته‌تر کردن عناصر دیگرِ موسیقی باشد.
-   اگر ندانیم این موسیقی در ایران تولید شده و دو نوازنده‌ی ایرانی آن را نواخته‌اند چقدر احتمال دارد که با گوش دادن به آن به ایرانی بودنِ‌ اثر پی ببریم؟ آیا نمی‌توان بیشتر قطعات درنادئون را نواخته‌های دوره‌گردهایِ فیلم‌های (برای مثال) انجلوپولوس۳ تصور کرد؟
هرچند در اغلب بخش‌های درنادئون، در رنگ و آهنگ رمانتیک موسیقی، لحن اروپای شرقی و امریکای جنوبی آن هویداست اما با اینحال جستن برای یافتن نشانه‌های اینجایی در این اثر بی‌صید نمی‌ماند.۴ ملودی و نوعِ فرود روی تونیک در قطعه‌ی «بازار» یا تأکیدهای ریتمیک قطعات «رقص بادبادک» و «هزار درنا» مواردی از این دست هستند. اما لحظاتی هم وجود دارند که اگر ایرانی‌بودنِ صریحی نمی‌شنویم لزوماً پیوندی با موسیقی اروپای شرقی هم در کار نیست۵ (قطعه‌ی «مرغ آتش» را بشنوید و برافروخته‌شدنِ بطئی و التهاب‌آورِ تمِ مینیمالیستی‌اش را). این نیز مصداقی دیگر از فراتر رفتن از ژانر در خصوص مسأله‌ی هویت است.


۱- هرچند در سایت بیپ‌تونز این آلبوم، یک اثر پاپ و نیو اِیج! معرفی شده است.
۲- آلبوم نخست مهرداد مهدی نیز «والس‌های تهران» نام داشت.
۳- تئو انجلوپولوس (۲0۱۲ – ۱۹۳۵)؛ کارگردان یونانی.
۴- ارزش محسوب شدنِ «واجدِ یک هویتِ مشخص بودنِ یک اثر» به طور عام و «ایرانی‌بودن» اثری که آفریننده‌اش ایرانی‌ست بطور خاص جای بحث دارد. در اینجا صرفاً اندیشیدن به موضوع هویت در خصوص چنین اثری مدنظر است؛ اثری که به یک نوع موسیقی که در طول زمان هویت مشخصی یافته تعلق دارد و افرادی از جای دیگری از جهان خوانشی از آن نوع را ارائه می‌دهند.
۵- و هیچیک از چنین لحظاتی از آلبوم، والس هم نیستند.

برای خرید و دانلود آلبوم درنادئون به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 3.4
21 آبان 1396
بالا