ساخت موسیقی رسمی برای جام جهانی سنتیست که مختص کشورهای میزبان است: کشور میزبان آهنگی را انتخاب میکند، برای فیفا میفرستد و بعد از تأیید این نهاد به طور رسمی به عنوان آهنگ جام جهانی منتشر میشود. چنین روالی برای دیگرکشورهای شرکتکننده وجود ندارد. در این کشورها احتمالاً بهطور طبیعی هر آهنگی که بیشتر توجه مخاطبان را برانگیزد «رسمیتر» هم میشود. نگاهی به آهنگهای رسمی کشورهای میزبان نشان میدهد همهی این کشورها دریافتهاند تولید موسیقی برای جام جهانی رسالت موسیقی مردمپسند است و چنین کاربردی را نمیتوان از موسیقی کلاسیک انتظار داشت. یادآوری میکنم که در میان این کشورها آلمان، فرانسه و روسیهای حضور دارند که اگر قرار باشد سنت موسیقی کلاسیکشان را به رخ بکشند، احتمالاً جایی برای فخرفروشی ما باقی نمیماند. قطعهی «یازده ستاره» با صدای سالار عقیلی نشان میدهد مسئولین ما توانایی تفکیک انواع موسیقی و کارکردهایشان از یکدیگر را ندارند. منظورم از «مسئولین»، مسئولینِ فدراسیون فوتبال نیست. امسال بر خلاف دورههای قبلی، مسئولیت سفارش موسیقی به عهدهی یک سازمان فرهنگیـ هنری بوده است: بنیاد رودکی.
همه چیز در «یازده ستاره» فخرفروشانه است: همکاری سالار عقیلی، شهرداد روحانی و بابک زرین، اجرا توسط ارکستر سمفونیک، شعر و موسیقی ملیـ حماسی، اجرا در مراسم رونمایی، اجرا در کنسرواتوار چایکوفسکی و غیره. در مقابل این حد از «تفاخر»، یکی از آهنگهای غیررسمی برای جام جهانی امسال را امیر تَتَلو، خوانندهی زیرزمینی پرحاشیه، اجرا کرده است؛ کسی که نامش گره خورده است به ابتذال، عوامفریبی و البته «بَغبَغو1». مقایسهی «گُل»، آهنگ تتلو، و «یازده ستاره» میتواند از جهاتی جالب باشد.
همانطور که گفته شد «یازده ستاره» در جایگاهی اشتباه قرار گرفته و هدفی را نشانه رفته است که با توجه به نوع موسیقی و کارکردهایش منطقاً نمیتواند جزو اهدافش باشد. سفارش این موسیقی برای جام جهانی شبیه به سفارش نهار برای صبحانه است. در مقابل، «گل» دقیقاً همان جاییست که انتظار میرود: یک موسیقی مردمپسند برای یک اتفاق مردمپسند. ملودی اصلی هر دوی این قطعات برگرفته از قطعهای دیگر است: در «گل» موسیقی فیلم پدرخوانده را میشنویم و در «یازده ستاره» ملودی یکی از آهنگهای معروف پاپ (قطعهی «دریا» ساختهی نیما چهرازی). با این تفاوت که تقلید تتلو از پدرخوانده از جنس اقتباس است، در توضیحات آهنگ به آن اشاره شده و، چه با آن موافق باشیم چه نباشیم، به هر حال خلاقیت هنری محسوب میشود. اما تقلید در «یازده ستاره»، خواسته یا ناخواسته، نوعی سرقت موسیقایی قلمداد میشود و نشانهی ضعف در آهنگسازیست. شعر «یازده ستاره» در نخنماترین و خنثیترین حالتِ ممکن به سر میبرد؛ شاعر، بدون اینکه کوچکترین وقعی به مسئولیتهای اجتماعیاش نهد، دمدستیترین الفاظ و مفاهیم حماسی و ملی را کنار هم چیده است. در مورد «گل»، شعر کاربردیست، تا حدی خلاقانه است و با شنیدن آن حداقل میفهمیم شاعر در جامعهی ایرانِ دههی 90 شمسی میزیسته است. از طرفی، «یازده ستاره» یک قطعهی موسیقاییِ جدی محسوب میشود، پیچیدگیهای هارمونیک و ملودیک دارد و توسط یک ارکستر متشکل از دهها نوازندهی خبره اجرا شده است. در حالی که «گل» ساده و سبُک است و همهی بار اجرایش را سَمپِلهای کامپیوتری به دوش کشیدهاند.
حداقل در مورد این دو قطعه، به نظر میرسد مرزهای موسیقی مبتذل و فاخر، موسیقی هنری و غیرهنری و موسیقی عام و خاص به شکل غریبی مخدوش شدهاند. نگاهی به وضعیت مخاطبانْ میزان این خدشه را بیشتر هم خواهد کرد: «یازده ستاره» به تعبیری مخاطب عام دارد؛ یعنی مخاطبان بیحدوحصری که قطعهی موسیقی توسط ابزارهای تبلیغاتیِ گسترده به آنها خورانده شده است و میزان قوهی اختیارشان برای انتخاب موسیقی به حداقل رسیده است. در مقابل، «گل» به تعبیری مخاطب خاص دارد؛ یعنی مخاطبان اندکی که اگر بخواهند قطعهی تتلو را بشنوند باید تصمیم بگیرند، انتخاب کنند، به صفحات اینترنتی شخصی تتلو مراجعه کنند، قطعهی «گل» را دانلود کنند و اگر به مذاقشان خوش آمد، به پلیلیست شخصیشان اضافهاش کنند. به نظر میرسد بخشی از این بههمریختگیِ مرزها به دلیل دستکاری نهادهای رسمی، دولتی و حکومتی در جریان طبیعی موسیقی و مخاطبانش باشد. «یازده ستاره» را میتوان نمادی دانست از استبداد در هیئت موسیقی: عامهی جامعه مجبورند در وعدهی صبحانه، نهار بخورند؛ تنها به این دلیل که نهار احتمالاً ظاهر فاخرتری دارد.
1- تابستان سال 1394 تتلو از طرفدارانش در اینستاگرام خواست بگویند «بغبغو» و چندین هزار نفر چنین درخواستی را انجام دادند. این ماجرا واکنشهای زیادی را در انتقاد از افول سطح سلیقهی شنیداری جامعه درپی داشت.
امیر تتلو بابک زرین سالار عقیلی شهرداد روحانی یازده ستاره فوتبال جام جهانی روسیه فیفا علیرضا جعفریان بنیاد رودکی آهنگ جام جهانی