نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: بابک غسالی


chand shab ood

گذارِ ناپلئونی

نویسنده: سعید یعقوبیان

شاید اگر با چند جابه‌جایی یا اضافه‌کردن شب چهارم، اجرای نوازندگانی همچون حمید خوانساری، شهرام غلامی، مریم خدابخش، سیاوش روشن و امیرفرهنگ اسکندری و... را در چنین برنامه‌ای می‌شنیدیم، می‌شد سنجه‌های دقیق‌تری از عیار عودنوازیِ امروز ایران بدست داد. با اینحال آنچه در این سه شب رخ داد چنین بود:

شب نخست، یک اجرای شاخص داشت: نیما داوودی نمایشی جذاب از توفیقِ خود را در رسیدن به لحن و زبان عودنوازی عرب و تأثیرپذیری از نوازندگان نسل جدید همچون محمد ابوذکری در کنار آمیختن این آموزه‌ها به موسیقی دستگاهی نشان داد. بااینحال «تغییر مد»های مُفصل در اجرای داوودی هنوز با «مدگردی» فاصله داشتند. مدها همانند رفتن از ترَکی به ترَک دیگر، متمایز بودند و یک مقام از دل مقامی دیگر برنمی‌آمد.

اجرای شاخصِ شب دوم، نمایشِ جوان‌ترین نوازنده‌ی این سه شب، یاسمین شاه حسینی بود از یک موسیقیِ «خِرَد»مندانه و دقیق؛ با خلسه‌ای غم‌آلود در چالشِ هم‌زیستیِ مدرنیته و سنت.

وزنِ موسیقی در آخرین شبِ این مجموعه کنسرت بیش از دو شب دیگر بود. نکته‌ای که تغییر مدهای داوودی داشت، جزو نکات مثبت اجرای استادش سعید نایب محمدی بود که در عین انتخاب مسیرهای خلاقانه، نشان از توان این نوازنده در جمله‌بندی و جمله‌پردازی داشت اما خشونتِ کمترِ مضراب‌ها و دقت بیشتر در آمدوشد به مناطق صوتی مختلف ساز، می‌توانست اجرای بهتری را رقم بزند.

با اینکه اجراهای این سه شب، رگه‌هایی از چندفرهنگیِ تاریخی-جغرافیاییِ حاکم بر عودنوازی در خود داشتند، انتخاب‌های نگار بوبان و بابک غسالی برای این اجرا، از این نظر متمایز بودند. تنیدن تصنیف امیرجاهد بر تار و پودِ مخالف و سه‌گاه، و چهارمضرابِ علیزاده‌وارِ پایانی از نکات جالب توجه اجرای بوبان بود. ماهورِ شنیدنیِ غسالی نیز، نشان از پیشرفت و تحول در کار این نوازنده در سال‌های اخیر داشت. تکیه‌ی هوشمندانه‌ی او به موسیقی ایران در عین اجرای فنی و جسورانه، انگشتانِ ژوست و سونوریته‌ی یگانه‌اش، پایانِ خوشی برای این مجموعه کنسرت بود؛ برنامه‌ای که در قرنِ رو به پایانِ ما نخستین تجربه بود در شنیدنِ یکجایِ کارِ چندین عودنواز ایرانی. تجربه‌ای که حتی در دهه‌ی هفتاد نیز امکانپذیر نبود و هنوز عود، تنها نام یکی دو نفر را به ذهن‌ها می‌آورد.

02 دی 1396
بالا