نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: تار و پود


Hamsano Ham Sokoot 2

چنگ زدن به آب

نویسنده: کامیار صلواتی

زایایی و سرشاریِ روزگار که از کف برود، کوششی پوچ و عبث شکل می‌گیرد برای به‌ چنگ آوردنِ سرشاری و زایایی گذشته‌های خوش؛ کوششی به بیهودگیِ در مشت نگه‌داشتنِ جرعه‌ای آب. این اتفاق، مثلاً، به عیان‌ترین صورت، برای دست‌اندرکاران موسیقی پاپِ موسوم به «لُس‌آنجلسی» رخ داده؛ آن‌هایی که سال‌هاست می‌خوانند، به هر بهانه‌ای آثارِ روزگارانِ خوشِ خود را باز تنظیم می‌کنند، در کلامِ ترانه‌های جدیدشان به آن‌ها اشاره و دائماً از آن‌ها یاد می‌کنند. این همان کوشش بیهوده است، همان تقلای چنگ انداختن به آب و البته وجهی از وجوه پیچیده‌ی «نوستالژی». اگر مرکز ثقل و نقطه‌ی بازگشتِ امنِ موسیقی پاپ ایرانی دهه‌ی پنجاه است، برای موسیقی کلاسیک ایرانی، این مرکز ثقل امن آثار دهه‌ی شصت یا هفتاد است. «همسان و هم‌سکوت» هم در جای خود کوششی دیگر است برای چنگ انداختن به آن نقطه‌ی امن از سوی موسیقی‌دانی که چند سال است چیزی نیافریده که به گَرد پای «ترکمن»، «راز نو» یا «نی‌نوا»یش برسد و جنبش و جوششی در جامعه‌ی موسیقی برانگیزاند.

«همسان و هم‌سکوت»، کارِ آخر حسین علیزاده که با همراهی تریوی رامبرانت منتشر شده، مجموعه‌ای است از چند قطعه برای شورانگیز، فورته‌پیانو، ویولونه و سازهای کوبه‌ای. درست معلوم نیست که چرا مثلاً به‌ جای ویلنسل از ویولونه استفاده شده یا به جای پیانو از پیانوفورته؛ هرچند که شاید درباره‌ی فورته‌پیانو بتوان چنین احتمال داد که صدای تیزترِ آن (به‌خصوص در بعضی رژیسترهایش) نزدیکی بیشتری با سنتور دارد. باری، از معدود نکات جالب آلبوم ترکیب رنگی این سازها با شورانگیز است؛ اما نکته اینجاست که نوازندگانِ این سازها اگر هیچ ننوازند هم، در تک‌نوازی‌های علیزاده به‌زحمت تفاوتی ایجاد خواهد شد. می‌شود به‌راحتی صدای سازهای ملودیکِ کار، به‌جز شورانگیز، را حذف کرد و تقریباً همان «سرمستِ» پیشین را شنید و همان «سماعِ» پیشین و همان «ترکمنِ» پیشین را (گیریم گاه با کیفیت اجرایی پایین‌تری)؛ یا می‌توان به‌سادگی صدای شورانگیز را حذف کرد و راحت و آسوده و بی‌دغدغه‌ی «امتزاج»، تفسیر بدیع‌ترِ تریو را از از نوا و ابوعطا پذیرفت. بداهه‌نوازی‌های علیزاده در این کار هم کمابیش همین‌طور است. نشانی از تأثیرپذیری، امتزاج یا نوعی راهبرد و فکر آهنگسازانه برای معنی‌دارکردنِ همراهی دیگرسازها با شورانگیز شنیده نمی‌شود. این فقط به جمله‌پردازی‌ها یا نحوه‌ی بسط موتیف‌های بداهه‌ی علیزاده (که مانند بسیاری از بداهه‌های چند سال اخیرش متشکل است از جمله‌هایی متکی بر چند موتیف بریده‌ی کوتاه و ساده) محدود نمی‌شود؛ بلکه از نظر مدال هم چیزی متفاوت با همان نوانوازی‌ها و ابوعطانوازی‌های پیشین او نمی‌شنویم.

فارغ از همه‌ی این‌ها، «همسان و هم‌سکوت» نشانه‌ی همان چنگ زدن به دستاوردهای پیشین هم هست: بازگشت مکرر استاد به ترکمن و دیگر قطعات پیشینش، بی‌آن‌که تفسیری به‌واقع نو از آن‌ها ارائه کند. فراموش نکنیم: زایایی و جوشش و سرشاری از دل رجعت منفعلانه به گذشته به دست نمی‌آید. باید مطلقاً معاصر بود.

برای خرید و دانلود آلبوم هم‌سان و هم‌سکوت به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 2
16 خرداد 1400
Hamsano Ham Sokoot 1

مبهوتِ زرق‌وبرق

نویسنده: پریا مراقبی

امثال آلبوم «هم‌سان و هم‌سکوت» را چگونه توصیف کنیم؟ آثاری که از عکسِ روی جلد تا خودِ موسیقی می‌نمایانند که این راه نه از یک، که از دو یا چندین فرهنگ سرچشمه می‌گیرد. با این اوصاف، باید منتظرِ یک گفتمان میان‌فرهنگی بود؟ یک تلفیق؟ و یا موسیقی‌ای که تنها خوانشی متفاوت دارد؟ «هم‌سان و هم‌سکوت» را می‌توان، با ارفاق، برآمده از گروهِ آخر خواند. چراکه ردیف‌کردنِ قطعاتی که سنگینیِ اجراهای درخشانِ قبلی را همچنان به‌دوش می‌کشند و دوباره‌ نواختن‌شان، آن هم با لهجه‌ای نصفه‌نیمه، راه به جایی نمی‌برد. تنها یک اجرای متوسط به اجراهای دیگر اضافه می‌کند؛ که اگر چیز دندان‌گیری هم دارد، نه به‌خاطر دوباره‌ نواختن‌شان، که به‌خاطر کوششِ قابل‌تأمل نوازندگانی غیرایرانی است در نواختن چنین قطعاتی.

پس، در این میان، نقشِ نوازنده‌ هم، به‌مثابه‌‌ی عاملِ این رد‌وبدل فرهنگی، مهم می‌شود. اینجا، مسئولیتِ نوازنده را می‌طلبد و مهارت او در رویارویی و واکاویِ فرهنگِ دیگری. این وضع تا آن‌جایی که به تریوی رامبرانت مربوط است، به همین منوال پیش می‌رود. یک کوششِ همه‌جانبه از لحنِ سازی (تکنیک‌های مربوط به موسیقی ایرانی) تا شیوه‌ی جمله‌بندی‌ها که نتیجه‌ی کاوشِ آنها در جهتِ شناختِ دنیای موسیقیِ علیزاده است. این چنین تکاپو در فرهنگِ دیگری در نوع خود سزاوار تشویق است؛ می‌گوید تریوی رامبرانت نه فقط به شیوه‌ی تعامل در چنین همکاری‌هایی آگاه است، بلکه آن را هم با مهارت به‌کار می‌گیرد.

در آن‌سوی این ماجرا حسین علیزاده نشسته است. همان علیزاده‌ای که همیشه در چنین همکاری‌هایی دیده‌ایم؛ در ‌تک‌نوازیْ همان جمله‌بندی‌ها و در قطعاتِ گروهی هم همان خوانشی که همواره داشته است؛ نه تلاشی برای این گفتگو و نه رغبتی برای دست‌کم نزدیک‌ کردنِ این زبان موسیقایی. او همواره در حصارِ موسیقی‌ای که می‌شناسد، قدم برمی‌دارد؛ به بسترش اطمینان دارد و، اگر قرار بر گفتگو است، تکلیفِ دیگری است؛ راه برای طرف مقابل باز است که این بستر موسیقایی را بکاود.

وقتی هم صحبت از تجربه می‌شود، بی‌دقتی در ضبط و صداهای اضافیِ آن را نمی‌شود هیچ‌جوره پذیرفت. اگر هم بنا به آنسامبل ضبط کردن باشد، این موضوع چندین برابر دقت می‌طلبد.

با این اوصاف، با مانندِ «هم‌سان و هم‌سکوت»ها باید به چه دل‌خوش کرد؟ یک گفتمانِ میان‌فرهنگی؟ دوباره‌ نواختنِ قطعات؟ یا زرق‌وبرقِ چنین همکاری‌هایی؟ که البته نشان داده بازارِ گرمی هم دارد. با یک برچسبِ متفاوت بودن، کلی هم بَه‌بَه‌وچَه‌چَه به پا می‌کند. در این میان، اگر نیمچه‌حرفی هم برای گفتن باشد، در همهمه‌ی ستودنِ نام‌ها و حیرت از چنین همکاری‌هایی، شنیده نمی‌شود.

برای خرید و دانلود آلبوم هم‌سان و هم‌سکوت به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 2.5
14 خرداد 1400
NOS2.New Covers.990222 19

تک‌سوارِ دشتِ امید

نویسنده: سینا صنایعی

«هم‌سان و هم‌سکوت» نام جدید‌ترین همکاری حسین علیزاده و رامبرانت تریو است؛ همکاری‌ای مسبوق به سابقه، با تریویی محبوبْ نزد نوپردازان موسیقی کلاسیک ایرانی. این اثر شامل نُه تِرک در فضای مُدالِ محبوب علیزاده (دستگاه نوا) است که دو قطعه را از فضایی قرینِ نوا یعنی ابوعطا وام گرفته است: «سماع» و «سرمست» که سال‌ها پیش در «باده‌تویی» با تنظیمی برای ارکستر ایرانی شنیده‌ایم.

«هم‌سان و هم‌سکوت»، در تمامی لایه‌هایش، از زیربنا تا روبنا، «هم‌نشینی» سنّت و مدرنیته است. هم‌نشینی‌ای که روی دیگر تقابلِ این دو در ادبیاتِ موسیقی‌شناسی کلاسیک ایران است. در یک سو، علیزاده است، برآمده از سنّتی‌ترین فضاهای موسیقایی نزد برجسته‌ترین اساتید و، در سوی دیگر، تریویی که با سازهایی کم‌وبیش فراموش‌شده ریشه در موسیقیِ جَز دارد. علیزاده، که از ابتدای مسیر موسیقایی‌اش بِرَند خود را ساخته، با سازی به این محفل آمده که ابداع  و در خدمت بیان موسیقایی خودش است. ترکیب حاضر، که حتی مجلسی بودن خود را وام‌دار کلاسیک‌ترین فرم‌های اجرایی موسیقی ایران است، نوعی سفر در زمان و مکان است؛ عطر هنر موسیقاییِ سه قاره که در فضا ترکیب شده و یکی می‌شود.۱

«هم‌سان و هم‌سکوت» اگر نگوییم بهترین، یکی از بهترین کارگرفت‌ها از رامبرانت تریو است.  علیزاده در این اثر، متفاوت از همکاری‌های پیشین تریو با نوازندگان ایرانی که بیشتر نقش فضاسازی و همراهی را بر دوش می‌کشیدند، بار ملودیک و مُدالی پررنگ و در خدمت دستگاه به آن‌ها سپرده‌است. اوج این نقش در تِرَک «رامبراندی‌نژاد» است که هوشمندانه، طنازانه۲ و پیروِ نامگذاری‌های آشنایی چون «محمدصادق‌خانی» نام نهاده شده است و در آن نوا به روایت رامبرانت‌ تریو را شنوا هستیم. حتی در تنظیم قطعات "سماع" و"سرمست" اجرای جملات مهمی از اثر به پیانوفورته و ویولُنه سپرده‌ شده است. علیزاده، در تِرَک آخر، به رسم اغلب اجراهایش، نسخه‌ی به روز و حال‌حاضرِ «ترکمن» را ارائه کرده است؛ قطعه‌ای که اجرای هرباره‌اش یادآورِ ‌سواری ا‌ست که بر دشت سنّت امیدوارانه یکّه‌تاز است.

ماحصل هم‌نشینی علیزاده و رامبرانت تریو، در «هم‌سان و هم‌سکوت»، حتی نزد سنّتی‌ترین گوش‌های موسیقایی، همچنان نوا و ابوعطا است؛ نوا و ابوعطایی که تنها با اشاراتِ ملودیک در لایه‌های سطحی پدید نیامده، بلکه کاملاً پیرو سِیر مُدال و زیربنایی منطقِ دستگاه شکل گرفته است و این همان پویایی سنّت است.

 


۱- برگرفته از توصیف جیم هیکسون در دفترچه‌ی همراه اثر.
۲- طنز و خوشرویی‌ای که همواره در جدیت علیزاده شاهد بوده‌ایم.

برای خرید و دانلود آلبوم هم‌سان و هم‌سکوت به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

16 دی 1399
Black Watermark12

ماجرای برگ و ریشه

نویسنده: علیرضا جعفریان

نهان اولین آلبوم مستقل پریسا پولادیان است و اتفاق مهمی در زندگی هنری او محسوب می‌شود. در یکی دو دهه‌ی اخیر به سختی می‌توان نوازنده‌ی تار یا سه‌تاری یافت که به نوعی تحت تأثیر حسین علیزاده نباشد. به همین خاطر شباهت زیاد پولادیان به علیزاده، که به طور مستقیم استادش بوده است تعجبی برنمی‌انگیزد. البته این تشابه به تکنیک‌های نوازندگی محدود می‌شود و همسانی چندانی میان کنش علیزاده نسبت به جریان اصلی موسیقی در زمان خودش و کنش پولادیان نسبت به جریان اصلی امروز دیده نمی‌شود. هرچند که این را هم نباید از نظر دور نگه داشت که شاید اگر علیزاده‌ی آن روزها در جامعه‌ی امروز که پولادیان در آن زیست می‌کند زیست می‌کرد، کنشی مشابه او داشت.

علیزاده در دفترچه‌ی آلبوم نوشته است پولادیان «از اندوخته‌هایش، به دنبال راهی است، تا ریشه را به شاخ و برگی برساند». چگونگی رساندنِ ریشه به شاخ و برگ (و در بعضی موارد چگونگی نرساندن ریشه به شاخ و برگ) را می‌توان موضوع اصلی تقریباً همه‌ی آثار هنری دانست. در مورد آثار موسیقایی، تسلط در اجرا بخشی از این چگونگی است؛ بخشی که البته پریسا پولادیان کم و کسری در آن نشان نداده است. بخشی دیگر از این چگونگی را می‌توان در میزان فاصله‌گرفتن از ریشه دید. پولادیان در برخورد با ریشه‌ها کاملاً محافظه‌کار بوده است. ساختار تقریباً همه‌ی قطعات آلبوم اینگونه است: یک گوشه از ردیف با حداقلی از تغییرات به شکل آوازی نواخته می‌شود. بعد از آن یک تم یا پایه‌ی ضربی با گرته‌برداری از الگوهای ملودیک یا ریتمیکِ آن گوشه برداشت می‌شود و ادامه‌ی قطعه به صورت ریتمیک با واریاسیون‌هایی از آن تم ادامه می‌یابد. صاحب اثر در بسط  و گسترش این واریاسیون‌ها چندان خلاق نبوده است. غالباً تم تا انتها حفظ می‌شود و در طول قطعه با نوعی یکنواختی مواجه هستیم. او علاقه‌ای به قطعات آوازی و غیرمتریک نشان نداده است و در واقع آنجایی از ریشه فاصله می‌گیرد و خودِ واقعی‌اش می‌شود که قطعات ریتمیک شده‌اند. پولادیان در  میان جریان‌های موسیقی امروز انتخاب محافظه‌کارانه‌ای داشته و جای مطمئن و کم‌خطری را برای ایستادن انتخاب کرده است. البته نهان اولین تجربه‌ی اوست. باید منتظر ماند و تجربه‌های بعدی‌اش را دنبال کرد.

برای خرید و دانلود آلبوم نهان به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 2.5
01 دی 1398
10 ghate 5

پنجگاه

نویسنده: سعید یعقوبیان

چالشِ عمده‌ی هنرجویان تار و سه‌تار در خصوصِ نواختن قطعات چهار جلد پیشین این مجموعه (که در طول دهه‌های شصت و هفتاد منتشر شده بودند) این بود که نمونه‌ی اجرایی از بیشتر قطعات وجود نداشت و هنرجویان در مواجهه با آوانگاری‌های در آن دوره عجیب و غریب (به ویژه کسر میزان‌های ناشناخته و دائم در حال تغییر آنها) تصور درست و دقیقی از یک قطعه‌ی مشخص نداشتند و یا نواختن‌شان به برداشت‌هایی گنگ و حتی اشتباه در برگردانِ نوشته به صوت می‌انجامید.

ده قطعه‌‌ی پنجم پس از گذشت دو دهه از انتشار آخرین شماره، با چند تغییر منتشر شده است. اول اینکه ناشر دیگر مؤسسه‌ی ماهور نیست و نشر جدیدی متعلق به خودِ مؤلف این کتاب را به بازار عرضه کرده است. دوم اینکه بیشتر قطعات مجموعه پیشتر در اجراها و آلبوم‌های مختلف اجرا و شنیده شده‌اند؛ که با در نظر گرفتن فاصله‌ی طولانی انتشار شماره‌های جدید طبیعی به نظر می‌رسد و همچنین این موضوع را نیز باید در نظر داشت که با گذشت این دو دهه، گسترش وسیع شبکه‌های اجتماعی امکان‌های متفاوتی برای دسترسی و پخش شدن فراهم کرده‌اند. بااینحال کماکان اجرای آموزشیِ کلِ این مجموعه لازم و پرفایده به نظر می‌رسد. طرح جلد، قطع و قلم همان است اما کاغذ به کاهی تغییر یافته و تفاوت آخر اینکه هم علیزاده در ابتدای کتاب یادداشت کوتاهی نوشته و هم دو متن زندگینامه‌ایِ کوتاه نیز درباره ‌‌علی‌اکبر و عبدالحسین شهنازی به قلم بابک خضرایی در کتاب گنجانده شده است.

علیزاده در نوشته‌ی خود به این موضوع اشاره کرده است که گاه قطعه‌ای را برای هنرجویی خاص که از راهی دور یا نزدیک می‌آمده ساخته است. در گذشته نیز در میان تارنوازان چنین ماجراهایی دهان به دهان می‌گشتند. مثلاً اینکه قطعه‌ی معروف شورانگیز (در ده‌قطعه‌ی اول) را علیزاده در دهه‌ی شصت و به نیت نریمان حجتی ساخته بوده تا خوراکی برای دست و پنجه‌ی فرز او فراهم کرده باشد.

این جلد از مجموعه‌ی ده قطعه‌ شامل دو تمرین، دو پیش‌درآمد، دو چهارمضراب، دو رنگ و دو قطعه است. به غیر از یک چهارمضراب (راست پنجگاه) که در سال ۸۸ ساخته شده مابقی قطعات بین سالهای ۹۲ تا ۹۶ تصنیف شده‌اند.

29 مهر 1398
Dar Del Mand 1

رسوبِ رسوم

نویسنده: حانیه شهرابی

انسان همواره با گذشته‌ی خویش در کُنِش است. جدا از عدّه‌ای خاص که از هر اتفاق در زندگی عبرت می‌گیرند، تلخی یا شیرینیِ کودکی‌‍‌ مسیر اصلی بزرگسالی را رقم می‌زند؛ همان‌گونه که در سپهری وسیع‌تر «تاریخ» ملّتی را به خصلتی شهره می‌کند. دوران سردرگمیِ موسیقی‌دانان در صفویه تا قاجاریه –خوب یا بد- نظامِ موسیقیِ ایران را از شکلِ مقامی خارج کرد و به نظامِ دستگاه کشاند. تاریخِ به جای مانده، ما را در تکرارِ مکرّرات زنجیر می‌کند مگر آن‌که تَبحُّری باشد تا از دلِ سنت‌ها خلاقیت بیرون کشد. آن زمان که جوشش چشمه‌های نوآوری متوقف شود، موسیقی‌دان دل خواهد ‌سپرد به عُرفِ معروف. «در دل ماند» خود را درگیر این امور نکرده است و همچون هنرجویی وظیفه‌شناس، هر آن چه استاد گفته را انجام می‌دهد.

در این آلبومِ دونوازی که «رادمان توکلی» نوازنده‌ی تار و «حمید قنبری» نوازنده‌ی تمبک آن است، همه چیز یادآورد سنت‌های ردیف‌نوازی است. مضرابِ توکلی گاهی با خشونت و گاهی با ملاطفت، بیش از هر فردِ دیگر یادِ تارنوازیِ «لطفی» را در دل زنده می‌کند و به دنبال خودنمایی نیست. استفاده از زینت‌ها، جملاتِ قرینه، سکانس‌ها، چینش قطعات و... همه رنگ و بویِ ردیف‌گونه دارند. الگوهای ملودیک هرکدام ابزاری شده‌اند برای تشکیل ساختارهایی متداول و گوش آشنا؛ ایده‌هایی که خصوصاً در نیمه‌ی اول آلبوم از دانگ اول ابوعطا پا را فراتر نمی‌گذارند و بیش‌تر در بالادسته‌ی تار اجرا می‌شوند. سهم تمبک از این مجموعه جز یکی دو جا (مثلاً چهارمضراب) همراهی تار است و حتّا در برخی قطعات کاملا سکوت می‌کند.

استیلایِ حافظه آنچنان بر آلبوم حاکم است که بر سر اندک خلّاقیّتش هم سایه افکنده. خود انتخاب ابوعطا (که همواره در کنار سه‌گاه عضو جداناپذیر محافل بوده است) تا حدّی گویای محتواست. ارزشِ تاریخیِ این چهل دقیقه درست مانندِ قصّه‌‌ی پیله‌ی کرمِ ابریشم‌ است؛ آماسی که پروانه را پوشانده‌، دست‌مایه‌ی ساخت ابریشم نیز می‌شود. با توجه به این امر که هنرجویان موسیقی هم در جمع‌های خود، آثاری به مراتب غیر محافظه‌کارانه‌تر خلق می‌کنند، تمسک به این حقیقت خالی از لطف نیست: همواره آنان که نامشان ماندگار شده، در زمان مناسب از مرز باریک و بُرَّنده‌ی اعتدال میانِ سنت و بدعت با سربلندی گذر کرده‌اند.

برای خرید و دانلود آلبوم در دل ماند به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 2.5
13 مهر 1398
neynava

حکمت انتشار

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

انتشار تصویر دست‌نویس پارتیتور آثار مهم نکته‌هایی را درباره‌ی آنها رمزگشایی می‌کند. اغلب اوقات، زمانی که فاصله‌ی نوشته‌شدن اثر و زمان انتشار دست‌نوشته زیاد باشد (مخصوصاً اگر دومی پس از مرگ آهنگساز باشد)، دسترسی به آن از برخی زمینه‌‌های پیدایش اثر، نحوه‌ی تفکر آفرینش‌گر هنرمند یا همان روال‌های آهنگسازانه، مجموع ارتباط‌های میان هنرمند و مصححان/ناشران (از طریق مقایسه با ویراست‌های معتبر و نامعتبر و تصحیح‌های مؤثر یا اشتباه‌)، و احتمالاً رازهای مگوی خاص درباره‌ی اثر پرده برمی‌دارد. درنتیجه دسترسی به چنین ماده‌ی اولیه‌ای راه را برای بسی مطالعات تاریخی و موسیقی‌شناختی بعدی باز می‌کند. برای مثال دسترسی ما به دست‌نوشته‌های بتهوون روشن می‌کند که چگونه آهنگساز دوباره و چندباره دست به تغییر و تصحیح شاهکارهایش زده و باز در هر مرحله هنوز اندکی نارضائی از رسیدن به غایت مطلوب، در وجودش باقی مانده است.

بااین‌حال انتشار تصویر دست‌نویس نی‌نوا ما را با پرسشی درباره‌ی حکمت انجامش روبه‌رو می‌کند زیرا تا حد زیادی از بهره‌های یادشده بی‌نصیب است. هنگامی که از یک سو پارتیتور همین اثر با نت‌نویسی چاپی با ویرایشی به تمامی انجام‌شده در زمان حیات آهنگساز و تحت نظارت و به دست نت‌نویس و ناشر تاییدشده‌ انجام گرفته و موجود است، و از سوی دیگر در نگاه اول پارتیتور جدید نیز جز اندکی جای پاک‌کردگی و باقی‌مانده‌ی رد نت‌های پیشین (مثلاً ص ۷ خط‌های ویلن ۱ و ویلن ۲) و یک حذف دو میزانی (ص ۳۳) که از هیچ‌کدام استنباط خاصی نمی‌توان کرد، چیزی در اختیار نمی‌گذارد، چرایی این نسخه‌ی جدید در ابهام می‌ماند.

حتا نگاه دقیق‌تر و مقایسه‌ی پارتیتور چاپی و دست‌نویس تازه منتشرشده که ردّ برخی تغییرات تا رسیدن به ویراست ماهور ازجمله افزوده‌شدن آرشه‌گذاری یا تغییر دینامیک کلی بعضی جمله‌ها را نشان می‌دهد (مثلاً میزان‌های ۱۰ و ۱۱ که تضاد دینامیکی شدیدتری نسبت به نسخه‌ی چاپی دارد (از pp به f و p در مقابل p به mf و p)) و گفتگوی آهنگساز، (بیشتر) درباره‌ی جنبه‌های احساسی نی‌نوا و بعضی آثار نزدیک به دوره‌ی ساخت آن، نیز همچنان کمکی به روشنی پاسخ پرسش مستتر نمی‌کند و دست‌بالا ما را به این نتیجه می‌رساند که این دست‌نویس نسخه‌ای نزدیک به نهایی بوده است.

24 شهریور 1398
بالا