نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: جام جهانی


9997436 3x2 700x467

نغمه‌های چریکی علیه دیکتاتور

نویسنده: امیر بهاری

جام جهانی ۲۰۱۸ با یک اتفاق جالب به پایان رسید: سه زن و یک مرد داخل زمین پریدند و چند لحظه‌ای بازی فینال را متوقف کردند. در آن لحظه مخاطبان فوتبال تصور کردند چند طرفدار بی‌عقل ستاره‌های فوتبال فرانسه و کرواسی به زمین راه پیدا کرده‌اند؛ اما این‌گونه نبود. آن‌ها اعضای گروه پانک-راک Pussy Riot بودند که چند سال پیش به دلیل خواندن ترانه‌ای علیه پوتین دو سال زندانی شده بودند. آن‌ها با پریدن به وسط زمین بازی، درحالی‌که لباس‌های پلیس مسکو را بر تن داشتند، از نظر خودشان یک پرفرمنسِ اعتراضی با نام «پلیس وارد بازی می‌شود» را برگزار کردند. بعد از فینال هم مسئولیت اغتشاش پیش‌آمده را برعهده گرفتند و گفتند ما مخالف پوتینِ دیکتاتور هستیم و خواستار فضای سالم سیاسی.

گروه Pussy Riot در سال ۲۰۱۲ در یک کلیسا به طور ناگهانی روی محراب رفت و ترانه‌ای خواند که چنین جمله‌ای در آن تکرار می‌شد: «مریم مقدس! شر پوتین را از سر این مردم کم کن». کشیش آن کلیسا این کار را توهین به مقدسات دانست و در نهایت هم آن سه عضو گروه محکوم به دو سال زندان شدند. در پایان سال ۲۰۱۲ داگلاس وُلک، منتقد مجله‌ی تایم از این ترانه به عنوان یکی از ۱۰ ترانه‌ی برتر سال یاد کرد و نوشت: «شما یک گروه پانک-راک، که اعضای آن به خاطر اعتراض سیاسی محکومیت دو سال حبس می‌گیرند را چه می‌نامید؟! سرکش! بله دقیقاً. این گروه فمینیست روسی موفق شدند رئیس‌جمهور روسیه ولادیمیر پوتین را عصبانی کنند. آنها به جرم ایجاد اغتشاش محکوم شدند و درحال‌حاضر هم در زندان به سر می‌برند. این محکومیت «تمسخر حقوق بشر» است و همچنین به این معناست که این گروه نسبت به گروه‌های پانک دیگر، اثر عمیق‌تری از سیاست‌های واقعی جهان گرفته است».

دو سال زندان برای هنرمندان جوانی که فریاد زدند: «پوتین دیکتاتور است». خبر دستگیری و محکومیت این گروه جوان نظر تمام رسانه‌های بزرگ و کوچک جهان را به خود جلب کرد و حتی ترانه‌‌ی آن‌ها را هم به جدول پرفروش‌ها برد. آن‌ها توسط پل مک‌کارتنی، مدونا، بی‌یورک و... مورد حمایت قرار گرفتند، ولی زمانی که مدونا و بی‌یورک پیشنهاد همکاری و اجرای زنده‌ی مشترک دادند، Pussy Riot این پیشنهاد را رد کرد. سه تن از اعضای گروه در گفتگو با رادیوی اروپای آزاد دراین‌باره گفته بودند که ما فقط اجراهای غیرقانونی انجام می‌دهیم و نمی‌توانیم با اجرا در کنار مدونا و بی‌یورک بخشی از نظام سرمایه‌داری باشیم (نقل به محتوا).

حدود ۳ سال بعد از آزادی، آن‌ها در مهم‌ترین رویداد فرهنگی-ورزشی که در روسیه برگزار می‌شد، آن‌هم در مهمترین روز این رویداد، هم‌چون بازیگران آماتور تئاترهای چریکی طی یک سناریوی ازپیش‌تعیین‌شده، به میدان فینال جام‌جهانی پریدند و احتمالاً جریمه‌ی بزرگ دیگری را هم به جان خریدند.
گروه Pussy Riot برای تولید موزیک-ویدئو از غافلگیری‌های سبک خودش استفاده می‌کند و با حضور کوتاه در فضاهای عمومی (ایستگاه‌های مترو، میادین شهری، ایستگاه‌های قطار و...) به طور غیرمنتظره موسیقی اجرا می‌کند و از آن تصویر می‌گیرد. هرچند شهرت این گروه و پناهنده‌ شدن دو تن از اعضای سابق‌اش به سوئد باعث شد تا حدودی تصویر اعتراضی آن‌ها مورد تردید قرار بگیرد، اما نمی‌توان تأثیر اجتماعی آن‌ها را نادیده گرفت. البته حلقه‌ی اصلی گروه هم‌چنان در روسیه فعال است.

یکی از مهمترین نقدهایی که به پرفُرمنس‌های اعتراضی مثل گوئریلا (Guerrilla)، تئاترهای چریکی، هپنینگ‌ها و... وارد است، مربوط به محل اجرای آن‌ها می‌شود: این‌که هنرمند-معترض در مکان‌های عمومی کشوری دموکراتیک این کارها را انجام بدهد، عملاً کار خاصی انجام نداده است. این شکل از ارائه‌ی هنرهای خیابانی که علیه سیستم قدرت حاکم می‌شورد و می‌شوراند، در کشورهای دیکتاتوری معنا می‌دهد و هنرمندانی ازین‌دست عموماً بهای سنگینی هم بابت آن می‌پردازند. به‌همین‌خاطر حرکت Pussy Riot در جام‌جهانی ۲۰۱۸، در کشوری که پوتین رئیس‌جمهورش است، کنشِ اجتماعیِ ارزشمندی است. بهای اعتراض در جوامع توتالیتر سنگین است و البته تأثیرش هم فزاینده است.

گروه Pussy Riot یک نمونه‌ی جالب، جسور و انقلابی از هنر اعتراضی در روزگار ماست؛ روزگاری که گویی قهرمانان‌اش در گور خفته‌ اند.

پویتن امیر بهاری pussy riot جام جهانی فینال روسیه متن و حاشیه

02 مرداد 1397
02 K

«یازده ستاره»؛ موسیقی رسمی ایران برای جام جهانی

نویسنده: علیرضا جعفریان

ساخت موسیقی رسمی برای جام جهانی سنتی‌ست که مختص کشور‌های میزبان است: کشور میزبان آهنگی را انتخاب می‌کند، برای فیفا می‌فرستد و بعد از تأیید این نهاد به طور رسمی به عنوان آهنگ جام جهانی منتشر می‌شود. چنین روالی برای دیگرکشورهای شرکت‌کننده وجود ندارد. در این کشورها احتمالاً به‌طور طبیعی هر آهنگی که بیشتر توجه مخاطبان را برانگیزد «رسمی‌تر» هم می‌شود. نگاهی به آهنگ‌های رسمی کشور‌های میزبان نشان می‌دهد همه‌ی این کشورها دریافته‌اند تولید موسیقی برای جام جهانی رسالت موسیقی مردم‌پسند است و چنین کاربردی را نمی‌توان از موسیقی کلاسیک انتظار داشت. یادآوری می‌کنم که در میان این کشورها آلمان، فرانسه و روسیه‌ای حضور دارند که اگر قرار باشد سنت موسیقی کلاسیک‌شان را به رخ بکشند، احتمالاً جایی برای فخرفروشی ما باقی نمی‌ماند. قطعه‌ی «یازده ستاره» با صدای سالار عقیلی نشان می‌دهد مسئولین ما توانایی تفکیک انواع موسیقی و کارکرد‌های‌شان از یکدیگر را ندارند. منظورم از «مسئولین»، مسئولینِ فدراسیون فوتبال نیست. امسال بر خلاف دوره‌های قبلی، مسئولیت سفارش موسیقی به عهده‌ی یک سازمان فرهنگی‌ـ هنری بوده است: بنیاد رودکی.

همه چیز در «یازده ستاره» فخرفروشانه است: همکاری سالار عقیلی، شهرداد روحانی و بابک زرین، اجرا توسط ارکستر سمفونیک، شعر و موسیقی ملی‌ـ حماسی، اجرا در مراسم رونمایی، اجرا در کنسرواتوار چایکوفسکی و غیره. در مقابل این حد از «تفاخر»، یکی از آهنگ‌های غیررسمی برای جام جهانی امسال را امیر تَتَلو، خواننده‌ی زیرزمینی پرحاشیه، اجرا کرده است؛ کسی که نامش گره خورده است به ابتذال، عوام‌فریبی و البته «بَغ‌بَغو1». مقایسه‌ی «گُل»، آهنگ تتلو، و «یازده ستاره» می‌تواند از جهاتی جالب باشد.

همانطور که گفته شد «یازده ستاره» در جایگاهی اشتباه قرار گرفته و هدفی را نشانه رفته است که با توجه به نوع موسیقی و کارکردهایش منطقاً نمی‌تواند جزو اهدافش باشد. سفارش این موسیقی برای جام جهانی شبیه به سفارش نهار برای صبحانه است. در مقابل، «گل» دقیقاً همان جایی‌ست که انتظار می‌رود: یک موسیقی مردم‌پسند برای یک اتفاق مردم‌پسند. ملودی اصلی هر دوی این قطعات برگرفته از قطعه‌ای دیگر است: در «گل» موسیقی فیلم ‌پدرخوانده را می‌شنویم و در «یازده ستاره» ملودی یکی از آهنگ‌های معروف پاپ (قطعه‌ی «دریا» ساخته‌ی نیما چهرازی). با این تفاوت که تقلید تتلو از پدرخوانده از جنس اقتباس است، در توضیحات آهنگ به آن اشاره شده و، چه با آن موافق باشیم چه نباشیم، به هر حال خلاقیت هنری محسوب می‌شود. اما تقلید در «یازده ستاره»، خواسته یا ناخواسته، نوعی سرقت موسیقایی قلمداد می‌شود و نشانه‌ی ضعف در آهنگسازی‌ست. شعر «یازده ستاره» در نخ‌نماترین و خنثی‌ترین حالتِ ممکن به سر می‌برد؛ شاعر، بدون اینکه کوچک‌ترین وقعی به مسئولیت‌های اجتماعی‌اش نهد، دم‌‌دستی‌ترین الفاظ و مفاهیم حماسی و ملی را کنار هم چیده است. در مورد «گل»، شعر کاربردی‌ست، تا حدی خلاقانه است و با شنیدن آن حداقل می‌فهمیم شاعر در جامعه‌ی ایرانِ دهه‌ی 90 شمسی می‌زیسته است. از طرفی، «یازده ستاره» یک قطعه‌ی موسیقاییِ جدی محسوب می‌شود، پیچیدگی‌های هارمونیک و ملودیک دارد و توسط یک ارکستر متشکل از ده‌ها نوازنده‌ی خبره اجرا شده است. در حالی که «گل» ساده و سبُک است و همه‌ی بار اجرایش را سَمپِل‌های کامپیوتری به دوش کشیده‌اند.

حداقل در مورد این دو قطعه، به نظر می‌رسد مرز‌های موسیقی مبتذل و فاخر، موسیقی هنری و غیرهنری و موسیقی عام و خاص به شکل غریبی مخدوش شده‌اند. نگاهی به وضعیت مخاطبانْ میزان این خدشه را بیشتر هم خواهد کرد: «یازده ستاره» به تعبیری مخاطب عام دارد؛ یعنی مخاطبان بی‌حدوحصری که قطعه‌ی موسیقی توسط ابزارهای تبلیغاتیِ گسترده به آن‌ها خورانده شده است و میزان قوه‌ی اختیارشان برای انتخاب موسیقی به حداقل رسیده است. در مقابل، «گل» به تعبیری مخاطب خاص دارد؛ یعنی مخاطبان اندکی که اگر بخواهند قطعه‌ی تتلو را بشنوند باید تصمیم بگیرند، انتخاب کنند، به صفحات اینترنتی شخصی تتلو مراجعه کنند، قطعه‌ی «گل» را دانلود کنند و اگر به مذاقشان خوش آمد، به پلی‌لیست شخصی‌شان اضافه‌اش کنند. به نظر می‌رسد بخشی از این به‌هم‌ریختگیِ مرز‌ها به دلیل دستکاری نهاد‌های رسمی، دولتی و حکومتی در جریان طبیعی موسیقی و مخاطبانش باشد. «یازده ستاره» را می‌توان نمادی دانست از استبداد در هیئت موسیقی: عامه‌ی جامعه مجبورند در وعده‌ی صبحانه، نهار بخورند؛ تنها به این دلیل که نهار احتمالاً ظاهر فاخرتری دارد.


1- تابستان سال 1394 تتلو از طرفدارانش در اینستاگرام خواست بگویند «بغ‌بغو» و چندین هزار نفر چنین درخواستی را انجام دادند. این ماجرا واکنش‌های زیادی را در انتقاد از افول سطح سلیقه‌ی شنیداری جامعه درپی داشت.

امیر تتلو بابک زرین سالار عقیلی شهرداد روحانی یازده ستاره فوتبال جام جهانی روسیه فیفا علیرضا جعفریان بنیاد رودکی آهنگ جام جهانی

 

17 تیر 1397
بالا