نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: حمید قنبری


The Sense Of Nava 1

تاشِ کمرنگی از نوا

نویسنده: فاطمه فرهادی

تکرارِ کورِ رسوم و سنّت‌ها و سرخوشیِ ناشی از این تکرار هرچقدر هم رایج و عمومی شده باشد، باز نباید غافل بود که میراث را باید به پیش راند و نباید نگرانِ حفظ ریشه‌ها بود؛ باید به فکر خلق بود؛ همچون درخت که، در هربار نو شدن، از ریشه‌ی پنهان در خاک جان می‌گیرد و دیگر گیاهِ گذشته نیست. در خلق، ساختارِ درست و منسجمْ نیازی بنیادین است و، به تبعیت از آن، در هر اثرِ هنری داشتن استخوان‌بندی شرط است. دید، با داشتن استخوان‌بندی، به جسمیت می‌رسد و می‌شود خلقت.

رادمان توکلی در آلبومش به سراغ نوا رفته است؛ «نوای» آشنا که بسیاری به آن پرداخته‌ و در این بداهه‌پردازی‌ها الگویی مشابهِ الگوی او در پیش گرفته‌ بوده‌اند و پرداخته‌های منسجم‌تری، حتا از الگوهای ردیف، پیشِ چشم گذاشته‌اند.

«به رنگ نوا»، پیش از هرچیز، استخوان‌بندی منسجمی ندارد. عدم انسجامش از عدم تناسب می‌آید. رادمان، در برداشت‌های خود از یک الگوی موفق (ردیف)، انتخاب‌های مناسبی نداشته و دیدی در ساختن و پرداختنِ الگوی کارش نمایان نیست. قطعاتِ پازل او، که نه به درستی کنار هم قرار می‌گیرند و نه در زمان مناسب حضور پیدا می‌کنند، به نارس بودن ملودی‌ها و در نهایت گم شدنِ آنها منجر شده‌ است. اگر آلبوم را در دو پاره‌ی ردیف‌نوازی و ساخته‌های نوازنده مورد بررسی قرار دهیم، در پاره‌ی اول، با اثری که صاحب بیان شخصی نوازنده و یا واجد ویژگی خاصی باشد مواجه نمی‌شویم؛ چه بسا که خودِ ردیف در ساختار اولیه‌اش بسیار منسجم‌تر عمل کرده است؛ در پاره‌ی دوم، یعنی ساخته‌های رادمان توکلی، «شهرزاد قصه گو» غایب است. ملودی‌ها از گیرایی، پویایی و روندگی برخوردار نیستند. این ضعف‌ها از عدم تناسب و عدم تسلطِ تکنیکی و نداشتن تکنیک بیانی نشأت گرفته است. در ساختن و پرداختنِ یک مدل، که سال‌ها به دلیل همین استحکام حفظ شده، تقویت ویژگی‌ها و ارتقای آن است که می‌تواند آن را به نقطه‌ای روشن تبدیل کند.

در پرده‌گردانی از نوا به آوازِ بیات‌ترک، آن هم در یک سومِ پایانی آلبوم که گوش در جستجوی یک اوج و پایان‌بندی داستان است، تحولی اتفاق نمی‌افتد، در حالی‌که، هدف از مدگردی و پرده‌گردانی -قاعدتاً- ایجادِ تحول احساسی (با رفتن یا برگشتن به مد اصلی) در شنونده است.

برای خرید و دانلود آلبوم به رنگ نوا به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 2.5
14 تیر 1400
Dar Del Mand 1

رسوبِ رسوم

نویسنده: حانیه شهرابی

انسان همواره با گذشته‌ی خویش در کُنِش است. جدا از عدّه‌ای خاص که از هر اتفاق در زندگی عبرت می‌گیرند، تلخی یا شیرینیِ کودکی‌‍‌ مسیر اصلی بزرگسالی را رقم می‌زند؛ همان‌گونه که در سپهری وسیع‌تر «تاریخ» ملّتی را به خصلتی شهره می‌کند. دوران سردرگمیِ موسیقی‌دانان در صفویه تا قاجاریه –خوب یا بد- نظامِ موسیقیِ ایران را از شکلِ مقامی خارج کرد و به نظامِ دستگاه کشاند. تاریخِ به جای مانده، ما را در تکرارِ مکرّرات زنجیر می‌کند مگر آن‌که تَبحُّری باشد تا از دلِ سنت‌ها خلاقیت بیرون کشد. آن زمان که جوشش چشمه‌های نوآوری متوقف شود، موسیقی‌دان دل خواهد ‌سپرد به عُرفِ معروف. «در دل ماند» خود را درگیر این امور نکرده است و همچون هنرجویی وظیفه‌شناس، هر آن چه استاد گفته را انجام می‌دهد.

در این آلبومِ دونوازی که «رادمان توکلی» نوازنده‌ی تار و «حمید قنبری» نوازنده‌ی تمبک آن است، همه چیز یادآورد سنت‌های ردیف‌نوازی است. مضرابِ توکلی گاهی با خشونت و گاهی با ملاطفت، بیش از هر فردِ دیگر یادِ تارنوازیِ «لطفی» را در دل زنده می‌کند و به دنبال خودنمایی نیست. استفاده از زینت‌ها، جملاتِ قرینه، سکانس‌ها، چینش قطعات و... همه رنگ و بویِ ردیف‌گونه دارند. الگوهای ملودیک هرکدام ابزاری شده‌اند برای تشکیل ساختارهایی متداول و گوش آشنا؛ ایده‌هایی که خصوصاً در نیمه‌ی اول آلبوم از دانگ اول ابوعطا پا را فراتر نمی‌گذارند و بیش‌تر در بالادسته‌ی تار اجرا می‌شوند. سهم تمبک از این مجموعه جز یکی دو جا (مثلاً چهارمضراب) همراهی تار است و حتّا در برخی قطعات کاملا سکوت می‌کند.

استیلایِ حافظه آنچنان بر آلبوم حاکم است که بر سر اندک خلّاقیّتش هم سایه افکنده. خود انتخاب ابوعطا (که همواره در کنار سه‌گاه عضو جداناپذیر محافل بوده است) تا حدّی گویای محتواست. ارزشِ تاریخیِ این چهل دقیقه درست مانندِ قصّه‌‌ی پیله‌ی کرمِ ابریشم‌ است؛ آماسی که پروانه را پوشانده‌، دست‌مایه‌ی ساخت ابریشم نیز می‌شود. با توجه به این امر که هنرجویان موسیقی هم در جمع‌های خود، آثاری به مراتب غیر محافظه‌کارانه‌تر خلق می‌کنند، تمسک به این حقیقت خالی از لطف نیست: همواره آنان که نامشان ماندگار شده، در زمان مناسب از مرز باریک و بُرَّنده‌ی اعتدال میانِ سنت و بدعت با سربلندی گذر کرده‌اند.

برای خرید و دانلود آلبوم در دل ماند به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 2.5
13 مهر 1398
Pezhvak Khamooshi 1

بیست؛ ولی نه تمام

نویسنده: سعید یعقوبیان

همواره سلطه‌‌ی انباشت‌های فرهنگی در ذهن و عمل ما بیش از آنی است که خود تصور می‌کنیم. موسیقی، حواس و اعصاب ما را در دوره‌ای از حیات‌مان متأثر می‌کند که ذهنمان از هر ایده‌ای در توضیح این تأثیر و تأثر خالی است. مادام که چنین سلطه‌هایی را نشناسیم و نخواهیم زمامِ انباشت‌ها را خود به دست بگیریم (و نه بالعکس) چگونه می‌توانیم احوالات‌مان را شخصی و منحصر به خودمان بدانیم؟ شاید بهتر آن باشد که حالِ هر آشنا به دشتی و همایون را از دشتی و همایون، بیشتر، احوالات فرهنگی بدانیم و بنامیم. ما زبانِ یک نظام موسیقایی مشخص را می‌آموزیم و با همان زبان حرف می‌زنیم و فکر می‌کنیم. چنین نظرگاهی ناقضِ شخصی بودن نیست بلکه نگاه و تعریفی عریان‌تر از آن است؛ همین‌که بدانیم حالاتمان چگونه شخصی‌بودنی دارند.

نواخته‌های به راستی سلیسِ پویان عطایی در این آلبوم که احتمالاً ناشرِ همیشه بی‌سلیقه‌ و قناعت‌پیشه‌ی اثر آن را احوالات شخصی۱ دانسته –نوشته‌ی دفترچه فاقد امضاست- گذشته از آنکه از نظر سامانِ فواصل و چهارچوب مدال به تمامی در دامنه‌ی فرهنگِ موسیقاییِ روزگارِ انتشارش قرار می‌گیرند، در چینش و انتخابِ گونه‌ها نیز متأثر از آموزه‌های نوازنده‌اش بوده‌اند؛ وگرنه (برای نمونه) چگونه می‌توان چنان دشتیِ منزوی و اندوه‌باری را به یکباره با پایکوبی و رنگ به انجام رساند؟ مگر نه این است که چنین ایده‌ای می‌توانست برای مجالس موسیقی صد سال پیش و اقتضائاتشان موجه باشد و امروز تکرارِ آن را صرفاً می‌توان ارائه‌ی موسیقی در قالبِ اجراییِ یک دوره‌ای از گذشته‌ دانست. در «گوناگونیِ جمله‌بندی» یا ریتم و سرعت نیز بر خلاف آنچه اظهار شده، چیز جدیدی از «توانایی‌های سنتور» نمایانده نشده است.

عطایی در این مجموعه به ما نشان می‌دهد که خود را اسیر انباشت‌هایش نمی‌داند تا تلاش کند از آنها دور شود. او به آسودگی در میانه‌ی آموخته‌هایش نشسته و با احوالات فرهنگی خود خرسند است. او به شاگرداول‌ها می‌ماند. نمی‌توان منکر هوش‌شان شد. اما درس‌های امروزِ مدرسه‌ها، یافته‌های آنهایی‌ است که زمانی برایشان شکستنِ عادت‌ها مهمتر از نمره‌ی کامل بوده است. همچنین هیچکس تا همیشه نمره‌بگیر نمی‌ماند. عطاییِ بیست سال بعد با اقامت‌اش در فرهنگی که از آن برآمده جز این خواهد نواخت؟

 


۱- این عبارت، عنوان یک مجموعه آلبوم از نشر «خانه هنر خرد» است که آلبوم‌های این مجموعه مشابهت‌هایی کلی با آلبوم حاضر نیز دارند. رفتار حرفه‌ای می‌طلبید که در متن آلبوم و به کاربردنِ این اصطلاح، دقت و امانت‌داریِ بیشتری صرف می‌شد.

برای خرید و دانلود آلبوم پژواک خاموشی به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 2.4
24 تیر 1398
Concert Naghme Haye Morakab 2

خیر الامور اوساطها

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

شگفت نیست اگر موضوع هر گرایشی به امر کلاسیک توازن و تعادل و تناسب باشد، دست‌کم با نیم نگاهی به تجربه‌های تاریخی. در آلبوم «کنسرت نغمه‌های مرکب» نقطه‌ی تمرکز توجه همین است، چنان‌که حتا دفترچه‌ی آلبوم نیز به قلم ساسان فاطمی بیانیه‌وار بر آن انگشت می‌گذارد و بارزش می‌سازد. تنها چیزِ دور از میانه خودِ زمینه‌ای است که اثر بر آن بنا شده و این پرسش که نگاه به سایه‌های موسیقی تیموری و چنین محافظه‌کاری گذشته‌گرایی چگونه امروز می‌تواند روی دهد. دراین‌باره و همه‌ی چالش‌های سر راهش، از ناممکنی امروزین یک نظریه‌ی همه‌شمول تا نقش تخیل در بازخوانی امروزی امور دیروزی و ...، بسیار گفته‌ام و گفته‌اند (شاید حتا بسی بیش از آن که گنجایش ذاتی چنین جریانی باشد).

باری از این که بگذریم موسیقی -باز هم به گفته‌ی دفترچه- باید روی پای خودش بایستد و به چیز دیگر متکی نباشد (می‌توان زیر لب زمزمه کرد «به دفترچه نیز») پس برای دریافت، روی کردن به سوی موسیقی‌ای که ضبط شده از یک اجرای حقیقی زنده است، کفایت می‌کند. پس از تعادل و تناسب (حتا در نسبت با همتایان دیگر)، کنش معطوف به ترکیب در جای‌جای اثر خودنمایی می‌کند. از همان آغاز هنگامی که ملودی مشهور با عناصری از فرهنگ‌های موسیقایی همسایه در پاساژهای عود، پیوند می‌خورد سرشت پیوندی برابر می‌ایستد و تا پایان به شکلی موفق ترک نمی‌شود. نباید شوق شکوفنده در پیوندها بازمان دارد که ببینیم ترکیب‌گری با همه‌ی موفقیت نقطه‌ی طرح پرسش نیز است. مرکب بودن نغمه‌ها در میان همگنان تا حدودی به چشم می‌خورد و پیامد ناگزیر ذات اندیشه‌ای است که چنین آثار از بستر آن برمی‌آیند، در نتیجه به خودی‌خود مبنای ارزشی نیست (چنان که در «موسیقی تلفیقی» نیز نبود).

چندو‌چون ترکیب که بیشتر در رویاروی خط آواز زیبا و قدرتمند و عود (تقابل لهجه، تکنیک‌ها و صدادهی)، تغییرات مدال و فرم رخ داده برخلاف نمونه‌های دیگرِ همراه با بزرگنمایی (اغلب در بیان لفظی) شکلی از انسجام را رقم می‌زند. انسجامش در احساس تداوم منطقی مدال، یا بهتر بگوییم فقدان تقریبی افت‌وخیزهای حیرت‌آور (نبود نقطه‌های شاخص متمایز)، در بی‌سروصدا دگرگون شدن نمود می‌یابد؛ امری بیشتر حاصل از اشتیاق به تعادل و میانه‌روی و دوری از تهور تند.

 

برای خرید و دانلود آلبوم نغمه‌های مرکب به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

06 اسفند 1396
Concert Naghme Haye Morakab 1

بندبازی روی مرز

نویسنده: کامیار صلواتی

بیایید روایت تاریخی «نئوکلاسیک‌»ها را بی‌چندوچون بپذیریم: موسیقی کلاسیک ایرانی از دوران صفویه راه خود را از موسیقی‌های هم‌خانواده‌ی خویش جدا کرده و به هردلیلی، چه دلایل درون‌موسیقایی و چه عوامل مخل بیرونی1، اندک‌اندک ویژگی‌هایی متمایز نسبت به موسیقی‌های هم‌خانواده‌ی عربی و ترکی یافته است. پس از گذشت قریب به پانصد سال، این راه جدا شده قاعدتاً باید چنان از همسایگانش دور شده باشد که تلاش برای بازگشت به مرزهای موسیقایی پیش از این پانصد سال با وجود هنجارهای فعلی موسیقایی کلاسیک ایرانی بسیار دشوار شود. این هنجارها نه با فسون آواز و آوازه‌ی همایون شجریان در شوق‌نامه به پذیرفتن پیچیدگی‌ها و غربت آن نوع موسیقی تن داده بودند نه با تلاش‌های روشنگرانه‌ی طرفداران «نئوکلاسیسیزم»؛ پس با این گوش‌های ناآشنا به نغمه‌های –اکنون- ترکی و عربی چه باید کرد؟‌

«نغمه‌های مرکب» پاسخی ظریف به این سوال است. از لحظه‌‌های اوّلی که سی‌دی پخش می‌شود، قلابی ذهن و گوش آشنا به موسیقی کلاسیک ایرانی امروزی را با خود می‌کشاند به آن‌جا که خود می‌خواهد. آغازی در بوسلیک2، با تأکیدی ویژه روی محتوای شعر با گریز از تکرار نظم ریتمیک ملیسماتیک تجربه‌های پیشین طرفداران موسیقی نئوکلاسیک، اوّلینِ این قلاب‌هاست. پس از این شروع گیرا، شنونده به دنیای رنگارنگ اپیزودهای «نشید کبیر» پرتاب می‌شود و می‌تواند آن وجوه ناشناس و کمابیش پیچیده را با اشتیاق و آمادگی ذهنی بیشتری درک کند.

نغمه‌های مرکب، که برای دست یافتن به این مطلوب خویش همواره روی این مرز گام برمی‌دارد، سرشار از این به‌اصطلاح «قلاب»هاست؛ قلاب‌هایی که گاه برای شنونده خصلتی بینامتنی هم می‌یابند. محتوای شعری ساز و آوازهای اوّل و دوم یادآور آواز بسیار مشهوری با صدای محمدرضا شجریان هستند3، از آن‌سو طرز اجرایشان ردّی آشکار از «تقسیم»های عربی و ترکی با خود دارند و جایی دیگر همین‌که باز بارِ این ناآشنایی هنجاری اندکی فزونی می‌یابد، «نقشـ»ی گوش‌آشنا اجرا می‌شود4. بدین‌ترتیب، شاید «نغمه‌های مرکب» را بتوان الگویی درونی‌شده‌تر از تلاش‌های پیشین «نئوکلاسیک»ها دانست: روبنایی از تمهیدات نسبتاً آزادانه‌ و امروزی‌تر که روی زیربنایی از ایده‌های فرمال و انسجام‌بخش موسیقی حوزه‌ی ایرانی-ترکی-عربی سوار شده است.


1- مانند تغییر ناگهانی روحیه‌ی شاه‌تهماسب یا اوضاع آشفته‌ی دوران زندیه و افشاری.
2- با ملودی‌تیپ آشنایش؛ چنان که در تصنیف معروف خالقی روی شعر «حالا چرا»ی شهریار هم شنیده‌ایم.
3- به شباهت «ای باد صبح آهسته‌تر ترسم خبردارش کنی/ آشفته سازی سنبلش از خواب بیدارش کنی» و «ای آفتاب آهسته نِه پا در حریم یار من/ ترسم صدای پای تو –خواب است- بیدارش کند» توجه کنید.
4- نقشی که پیشتر با اجرای گروه عبدالقادر مراغی و صدای همایون شجریان شهره شده بود. 

برای خرید و دانلود آلبوم نغمه‌های مرکب به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 3.4
26 دی 1396
بالا