نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: رضا والی


Khoshnevisi 2

صدا به‌مثابه‌ی دوات، آرشه به‌مثابه‌ی قلم

نویسنده: کارگاه مرورنویسی نویز: حماسه توکلی

مرورهایی که ازین‌پس با برچسب «کارگاه مرورنویسی نُویز» منتشر می‌شوند به خصلت تولید جمعیِ این دسته از مرورها اشاره می‌کنند؛ تولیداتی به سودای پرورش و معرفی قلم‌هایی نوآمده و خلاق به جامعه‌ی موسیقی، که همواره از اهداف رسانه‌ایِ نویز قلمداد می‌شده است. این امضای جدید، خود به‌مثابه‌ی فراخوانی و دعوتی است از هرکه به نویسندگی، نقادی و کنش‌گری نسبت به وضعیت موجودِ موسیقی ایران، چه مرکز و چه نقاط پیرامونیِ آن، مایل است و می‌پندارد می‌تواند و می‌خواهد در این نقش قرار بگیرد اما نقطه‌ی آغازی و مسیری برای آن نیافته است.
در این زمینه، از طریق ایمیل همیشگی نویز به نشانیِ admin@noise.reviews می‌توانید باب گفت‌وگو را با رسانه‌ی نُویز باز کنید.

طیف وسیع ویژگی‌های موسیقیِ موسوم به «معاصر» گواه این حقیقت‌اند:معاصریت مفهومی نسبی است. در قطبِ درونی این طیفْ، مؤلفه‌های موسیقاییِ اثر و، در قطب بیرونی‌اش، عوامل مؤثر بر کیفیت اجرایی قرار دارند؛ مؤلفه‌هایی چون «حضور محتوم مؤلف» و «فقدانِ بازاجرایی‌های مفسرانه» که، با وجودِ گشایشِ مسیر‌های تازه، راه را برای ورود به مقایسه، ارزیابی، بررسی و واکاوی می‌بندند.

حضور محتومِ مؤلف، که در دنیای موسیقی معاصر بیش از پیش برجسته گردیده، به‌واسطه‌ی گفت‌وگو میان آهنگساز و گروه اجرایی، می‌تواند سبب افزایش کیفیتِ ماحصل این همکاری شود. از این رو، بسیاری از نوازندگان، با کشف اهمیت این تمایز، غالبِ زیستِ هنری خود را صرف موسیقی معاصر می‌کنند. در «خوشنویسی»، «کارپی دیِم» (Carpe Diem، کوارتتِ زهیِ حامی آهنگسازانِ درقیدِحیات و اجراکننده‌ی اکثرِ آثار مجلسیِ والی) حرف اول و آخر را می‌زند. از سوی دیگر، وقتی بازاجرایی‌های مفسرانه‌ی این آثار وجود ندارد برای راهیابی به دنیای اثر باید یک‌سر به‌سروقتِ تکنیک‌های سازنده‌ی آن رفت. برای «خوشنویسی»، محوری‌ترین جنبه از این نظر، استفاده از مؤلفه‌ها و عناصر موسیقی کلاسیک ایرانی است. «خوشنویسی» با هوشمندیِ درخشانی از هردوی این جنبه‌ها بهره برده است.

هرچند نامِ اغلبِ قطعات، با ارتباط روشن با عناصر موسیقایی‌شان، انتظارِ روشنی را در شنونده‌ی آشنا با موسیقی ایرانی برمی‌انگیزد، فرصت کشف و شهود همچنان باقی است. قطعات، با وجود عدم‌تنوعِ چندان در رنگ صوتی، یگانگی خود را به‌دلیلِ معرفیِ صریحِ «شاهد» و مشخص کردنِ فضای مُدال حفظ می‌کنند و، پس از بسط و گسترش و گفت‌وگوی طولانیِ خطوط، در فضایی موّاج، در اوجِ هیاهو یا روی خطی صاف، همچون سیاه‌مشق یا یک سطرِ ساده‌ی خوشنویسی، به پایان می‌رسند. از پسِ چنین تمهیداتی، «خوشنویسیِ» رضا والی به تصویر صوتیِ آن کش‌وقوس‌هایی تبدیل می‌شود که سنّتِ بصریِ خوشنویسی معرف‌شان است.

«خوشنویسی» محصول مؤسسه‌ی فرهنگی‌ـ هنری ماهور است، که در تولید آثار مهم شهرت کافی را فراهم آورده است. با این همه، در انتشار این اثر، که پیش‌تر (۲۰۱۵) نیز توسط کایزِر کلَسیکال (Keiser Classical) منتشر و در اقصی‌نقاط جهان شنیده شده‌ است، تنها فضلِ در دسترس قرار دادنِ اثری موجود به ماهور می‌رسد، که البته اندک هم نیست. اما این توقع که ماهور اعتبار خود را دستمایه‌ی تولید چیزی بیشتر کند، حداقل در شکل یک بازاجرایی، نیز بی‌جا نمی‌نماید.

برای خرید و دانلود آلبوم خوشنویسی به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 4
23 دی 1399
Khoshnevisi 1

معوج‌سازی

نویسنده: کامیار صلواتی

«خوشنویسیِ» رضا والی نمودِ مواجهه‌ی بسیار بی‌واسطه‌ و گسترده‌‌ی این موسیقی‌دانِ معاصر با موسیقی کلاسیکِ ایرانی است؛ مواجهه‌ای که در جوانبِ بسیار مختلفی روی می‌دهد و مملو از ارجاعات مستقیم و غیرمستقیم به ایده‌های ردیف است. ایده‌ها گاه سهل‌وممتنع‌اند و گاه پیچیده‌؛ سهل‌ و ممتنع، مانند استفاده از چیزی شبیه به «جواب آواز» در موسیقی ایرانی، که در قالب‌های مختلفی تکرار و مؤکد می‌شود: ایمیتاسیون و کانُن، بازی و تغییردادنِ نسبت میان خط اصلی و «جواب آواز» و حتی تداخلِ افراطیِ خطوطِ سوال و جواب، از نظرِ گستره و شیوِش (مانند هم‌آمیزیِ گیج‌کننده‌ی دو فلوتِ هم‌صدا، در قطعه‌ی «قسمت»، که از دیدگاه هارمونی کلاسیک خطاست، اما در موسیقی ایرانی شکلی از آن شنیده می‌شود).

دیگر نمونه‌ی این تمهیداتِ سهل و ممتنع را می‌توان «معوج‌سازیِ» بعضی از ساده‌ترین و، حتی، پیش‌پاافتاده‌ترین نشانه‌های موسیقی دستگاهی دانست. از جمله‌ی آن‌ها می‌‌شود به بازی با فرودِ موسوم به «بال کبوتر» در قطعه‌ی آغازینِ مجموعه، یعنی «حزین»، اشاره کرد: بارِ اول، گویی با نوعی «کادانس فریبنده» روبه‌روییم، که از دلِ گلیساندوی فرودِ «بال کبوتر» برمی‌آید و راهی برای رسیدن به دشتی می‌شود و، بار دوم، همین فرودِ گلساندویی به نوعی «کادانس کامل» می‌انجامد. نمونه‌ی دیگرِ این «معوج‌سازی» تأکید روی تعلیق و تکرارِ چندباره‌ی دو نغمه‌ی ابتدایی گوشه‌ی نیشابورک و به تعویق انداختن ادامه‌ی آن در قطعه‌ی «نیشابورک» است، که مجتمعی از مواجهه‌های مختلفِ والی با موسیقی دستگاهی در آن فشرده شده است؛ مواجهه‌هایی که بعضی‌های‌شان در بقیه‌ی قطعات آلبوم هم حضور دارند: آغازیدن از دو دانگِ اصلی یک مُدِ دستگاهی به محوریت یک هسته‌ی مدال که در جهتی خلاف همدیگر پیش می‌روند و، سپس، هرچه غریبه‌تر شدن و دور شدن از آن دو دانگ و زادنِ مدولاسیون‌ها از دل آن؛ برآمدن توالی‌های ریتمیکِ کلان‌قطعه از دلِ موتیف‌های مینیاتوری گوشه‌ها؛ و ــ باز ــ ایمیتاسیون و بازی با فرود. در این میان، بعضی از قطعات روحیه‌ای متفاوت یا متمایز دارند: «کرشمه» بر مبنای همزمانیِ سه تندای مختلف شکل گرفته است و «گریان» برداشتی آزادانه‌تر از مؤلفه‌های موسیقی دستگاهی ارائه می‌دهد.

با همه‌ی این‌ها، نکته‌ای که در این مجموعه و، به‌خصوص، توضیحاتِ دفترچه‌اش هویداست آشناییِ آهنگساز است ــ برخلاف بسیاری از هم‌تایانش ــ با بحث‌های نظریِ متأخرتر درباره‌ی موسیقی دستگاهی یا حتی با اقبالِ سال‌های اخیر به «موسیقی قدیم»؛ آشنایی‌ای که به شکل‌گیریِ انگاره‌هایی انجامیده که از مداقه‌ای درخور در مواد و مناسبات موسیقی دستگاهی حکایت دارد.

برای خرید و دانلود آلبوم خوشنویسی به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

25 آبان 1399
Black Watermark15

رفتن به سرچشمه

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

آلبوم اشتیاق همه چیز دارد. از گرایش‌های آهنگسازی‌ کمیاب‌تر در کار والی مثل سه قطعه‌ی رمانتیک ... برامسی‌اش گرفته تا علاقه‌ی دیرینه‌اش، آوازهای محلی و تا قطعات نوگرایانه‌اش بر اساس موسیقی دستگاهی ایرانی. اما باوجود مهارت آهنگسازانه‌ی استاندارد او در همه‌ی این زمینه‌ها آنچه نگاه را بیشتر به سوی خود می‌کشاند کار مستقیمش روی متن ردیف است. منظور گرایش رضا والی به زبان موسیقایی ردیف نیست، که پیشاپیش می‌دانیم از سال‌های ۲۰۰۰ مشغول غور و تأمل درباره‌ی آن بوده است. منظور آهنگسازی با خود متن یک گوشه یا یک قطعه‌ی ضربی شناخته‌شده‌ی ردیف است.

این گرایش به آفرینش موسیقایی منحصر به والی نیست بلکه طیفی از تجربه‌های گروهی موسیقی‌دانان دستگاهی تا همگنان والی را در بر می‌گیرد که هر یک با رویکردها و راهبردهای خاص خود به سراغ متن ردیف رفته‌اند. بااین‌حال نمونه‌ی والی از آن جهت بسیار قابل توجه است که اولاً بسیار دیر در زندگی حرفه‌ای او ظاهر شد و ثانیاً شالوده‌اش بر تلاش خودآموخته‌ی او برای راهیابی به دل این موسیقی بوده است.

نمونه‌های کار مستقیم او بر متن ردیف را در هر دو نسخه‌ی آشوب (رنگ شهرآشوب)، راک (گوشه‌ی راک)، اصول (رنگ ضرب اصول)، حصار و به شکلی پنهان‌تر در زیرافکندها می‌توان دید. برخورد والی اغلب با صراحت اولیه در نمایش متنِ اصلی آغاز می‌شود و سپس کار به گسترش یا با تکثیر در ساختار ریزبافت تقلیدی (ایمیتاسیونی) یا پیچ‌وتاب دادن ملودی در یک چندراهه‌ی مُدال یا گاهی تنها با دگرگونی‌های رنگی، می‌کشد. این یعنی چالش آهنگسازانه‌ی اصلی که هنگام کار مستقیم با متن ردیف پیش روی همه‌ی آهنگسازان دیگر قرار می‌گیرد سر راه او هم آمده است؛ با متن‌هایی که خود منطق ساختاری کاملی دارند چگونه برخورد کنیم؟ آیا تنها قدری بزکشان کنیم؟ بر صدرشان بنشانیم و بافت همراه برایشان ببافیم؟ متهورانه جراحی‌شان کنیم و با منطق خودشان یا حتا با منطق نوساخته‌ی دیگری گسترششان بدهیم؟ به بیان دیگر تنظیم‌کننده‌ی ساده‌ای باشیم یا آهنگساز شش‌دانگ؟ والی در پاسخ به این چالش بزرگ نقشی لغزان به خود می‌گیرد. هر آن از یکی به دیگری می‌رود و درست آنگاه که دیگر مطمئن می‌شویم نقشش را درست تشخیص داده‌ایم باز به دیگری می‌گریزد.

برای خرید و دانلود آلبوم اشتیاق: آثار مجلسی رضا والی به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 0
20 اردیبهشت 1399
photo 2018 08 11 09 52 2

منطق سخن

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

درست از همان لحظه که فانفارِ آغازِ آوای کهن، همان فاصله‌های پنجم ساده با درهم شدن فضایی کاملا آشنا مهیا می‌کند تا بعد در جریان سخن گفتن ترومپت ریزپرده‌ای و بافت تقلیدی ارکستر به زبان نقش‌مایه‌های ردیف گشوده شود، دست و پنجه نرم کردن رضا والی با یک منطق موسیقایی به چشم می‌آید. دو دهه از گرایش آهنگساز نوگرای ایرانی به متن ردیف می‌گذرد (گرایش پیشین بیش از هر چیز مطابق رسم زمانه به ملودی‌های مشخص محلی یا مُدها به شکل آزاد بود)، و او طیف بزرگی از تجربه‌ها را  (عمده درجریان «خوشنویسی»ها) پشت سر گذاشته و به اینجا رسیده است.

نخستین امر آشکار، دشواری از آن خود کردن منطق آفرینش و جمله‌پردازی است (کشف روال‌های گسترش) برای آهنگسازی که در سنت موسیقایی دیگری نفس می‌کشد. سخن گفتن به زبان دیگر یا اندیشیدن در یک منطق ساختاری متفاوت همیشه بی‌اندازه دشوار است. چنان که گاه می‌تواند به لکنتی تمام عیار تبدیل شود (و می‌دانیم در مواردی از استفاده‌ی آهنگسازان از ذخیره‌ی موسیقایی ردیف شده است). آن گنجینه‌ی موسیقایی در آوای کهن والی مجموعه‌ای از اشیاء غریب یا غریب‌نما نیست که بدون نفوذ به دل ساختارشان همچون یک صورتکِ بدوی در متن یک تابلوی نوگرا قرار گرفته باشد. او موفق شده درون این اشیاء بیاندیشد و با منطق آنها چیزی تازه بیافریند. به درون دنیای شگفت‌انگیز روابطشان پای گذاشته و بر منطق سخنشان اگر نه تماما چیره حداقل دست یافته است.

در سرنا (با نام فرعی آوازهای محلی شماره 17) نیز سویه‌هایی از همین ویژگی دیده می‌شود. منتها آنجا والی کار روان‌تری در پیش داشته. منطقی که در سرنا باید با آن مواجه می‌شده از آنِ ملودی‌های محلی است که از یک سو آهنگساز در مقایسه با ردیف تجربه‌ی بیشتری در کار با آنها داشته و از سوی دیگر قابلیت جذب بیشتری در زبان موسیقی کلاسیک دارند. با این‌حال والی بنا بر سمت و سوی تازه‌اش تنها به نشاندن ملودی‌ها بر بافتی عمودی یا تنظیم کلاسیک غربی آنها اکتفا نکرده، بلکه کوشیده در جاهایی از چهار موومان محلی‌وار سخن بگوید، چنان که اگر ملودی‌های برداشتی را نشناسیم به سختی ممکن است آنها را از هم تمییز دهیم.

رضا والی سرنا آروین صداقت کیش خانه هنر خرد پارتیتورخوانی 3 کلاسیکال

امتیاز: 3.8
18 شهریور 1397
بالا