«نُویز» با توجه به درخواست مخاطبان، هنرمندان و نویسندگان، مبنی بر انتشار مطالب وارده از ایشان در حوزهی موسیقی، فرهنگ و سیاستهای کلی حاکم در زمینهی صنعت موسیقی، بخش جدیدی را به این رسانه افزوده است و آن را «حرفهای همسایه» -که از نام کتاب نیما گرفته شد- نامیده است.
ازینپس، مطالبی ازیندست، تحت عنوان «حرفهای همسایه» در نُویز منتشر خواهند شد و نُویز گرچه که در رویکرد کلی موجود در این متون با آنها همسوست و در ویرایش این مطالب آزادانه عمل میکند، اما در قبال مالکیت و مسئولیت این نوشتهها تعهدی ندارد.
«رگِ خواب» سهراب پورناظری موسیقی فیلمی است به همین نام؛ در واقع امتداد روندی است که او در مقام آهنگساز و همایون شجریان به عنوان آوازخوان از «چرا رفتی» و «آرایش غلیظ» پی گرفتهاند. بررسی این روند از دو منظر ممکن است: یکی بازنگری در هرآنچههایی که در فُرم صورت پذیرفته است (آیا میتوان آن را نوآوری نامید؟) و دیگر مُداقه در سیاستِ تولید. آنچه این پاره به آن میپردازد سیاست تولید است و پرداختن به چنین سیاستی مستلزمِ داشتن نگاهی کلاننگر. اگر بپذیریم عرصهی موسیقی در سیاستهای خود جدا از عرصهی کلی فرهنگ نیست، مفصلبندیِ جریان اخیر پورناظریها در این سیاستِ کلی، راحتتر میشود. چندی است که طبق سیاستی مشخص، بُحرانزدایی از کانونهای مُلتهبِ فرهنگ آغاز شده است. هرآنکجا که بتواند سرحدات هنر تثبیتشده را به رعشه و لرزهای دچار کند، نشانگذاری شده و با گسیل نیروهای حدنگهدار به آن مراکز، فرآیند بحرانزدایی از آن نقاط آغاز میشود. این سیاست برای بزکِ نیتِ ارتجاعی و هولناک خود از مکانیسمهایی «جذاب» استفاده میکند. بهرهبرداری از اسمها و ستارهها: تایتانهایی از تبار بزرگان، سادهسازی غامضها و یا برعکس: محیرالعقولْ جلوهدادنِ تردستیها. به عبارت دیگر هرآنچه هنر را از کاربرد بحرانساز خود به جاذبهی توریستیِ یک آکروباتبازیِ سرگرمیساز بدل کند. هرآنچه مخاطب را از پرسشگر به یک رضایتجوی سهلطلب بدل کند. این فرآیند اگر چه ممکن است تیره بنماید، اما کتمانناپذیر است؛ هنرمندان را به عاریه گرفته و با بازنماییِ کاذب «انبساط فضا» در واقع غولها را به مثابهی ثَبّاتهای سیاستهای خود به کار گرفته است. تایتانها هم بیکه بخواهند از بزرگیشان در جهت انسداد مفرها استفاده شده است.
بیایید دقیق باشیم: سیاستِ «هنر به مثابهی کالای مصرفی» چندیست ما را از سرحدات برآشوبندهی هنر دور کرده و در مرکز سرگرمیساز و یکدستساز «رضایتطلبی» گرفتار کرده است. ما راضی هستیم، دست میزنیم، رگِ خواب ما و هنرمندانمان را در دست گرفتهاند و «خوابیم یا بیدار» خواندنِ همایون جرسِ بیداری نیست: خوراکِ هوراکشیدنِ تماشاییان است.
*تایتانها یا تیتانها در اساطیر یونان خدایانی بودند نیرومند و نامیرا، که بر زمین فرمانروایی میکردند.