نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: سپیده مشکی


az man neshan

نشانِ شنیدن در آئورایِ غیاب

نویسنده: سعید یعقوبیان

از چشمه‌ای که محمدرضا لطفی پس از بازگشتش به ایران در نیمه‌ی دهه‌ی هشتاد جوشاند نوازندگانی برآمدند که پس از او برخی راهی خودمحورانه گشودند و گروهی نیز مجموع شدن را بر پراکندگی ترجیح دادند. حاصل این فکر گروهی شده است که اعضایش هر کدام هم به جاهِ آفرینندگی می‌اندیشند و هم به راه نوازندگی‌. صدادهی قرص و محکم گروه «آن» از همین روست. علاوه بر این گردهم ماندن، این نیّت که در هر اثر از این گروه، به نوبت، یکی از اعضا مسئولیت آهنگسازی و سرپرستی کار را به عهده می‌گیرد نیز جاذبه و پویایی آن را افزون کرده و هر بار موسیقی دستگاهیِ «آن» رنگِ سلیقه‌ای دیگر بر خود می‌گیرد.

در کنسرت «از من نشان» ساناز ستارزاده با به دست گرفتنِ سکانِ سومین گام گروه (پس از آلبوم «با فراقت چند سازم» سپیده مشکی و کنسرت «آفتاب روشن» آریا محافظ) فرم را در موسیقیِ دستگاهیِ «آن» به سمت چشم‌اندازی جسورانه‌تر برده بود. پس از بخش نخست کنسرت، (دونوازی تار و تنبک؛ ستارزاده و خشک‌بیجاری) با آغاز بخشِ گروه‌نوازی، ستارزاده مهر تأییدی زد بر این گزاره‌ی منتج از بخش نخست که ذهنیت موسیقاییِ او یک گام از نوازندگی‌اش پیشتر است. کلان-ساختارِ برنامه‌ی نسبتاً آزاد و نامتقارن او با محوریتِ دشتی، توالیِ ضربی-آوازیِ متنوع و در عین حال یکپارچه‌ای بود که با بازگشت‌هایی به عناصری از دشتی و در عبوری نه کوتاه از افشاری، کارمایه‌ی موسیقی را در اجرای گروهی و در مدت زمان طولانیِ این بخش (یک ساعت) حفظ می‌کرد. در این روندگی، نقشِ سر پا بودنِ تکنوازی‌ها و دونوازی‌های نوازندگان مابین بخش‌های گروهی موسیقی –از جمله تارِ میهمانِ تصنیف‌خوانِ گروه- را نیز نباید از نظر دور داشت؛ که پیکره‌ی این بخش با همین خرده‌نوازندگی‌ها سامان و جان یافته بود.

باری؛ این «آن» را باید غنیمتی شمرد در دورانی که آنچه از موسیقی دستگاهی در کار اغلب گروه‌های منسوب به این شاخه از موسیقی ایران برجای مانده تنها همان توالیِ دستگاهی است و دیگر به ندرت می‌توان زبان و بیانِ نوازندگیِ سرآمدانِ غائبِ این نحله در تاریخ موسیقی ایران را در نواسازی‌ها و سازورزی‌های مجریان آن یافت.

06 مرداد 1398
Ba Faraghat Che Sazam 00

حفظ، آری؛ اشاعه اما...

نویسنده: سعید یعقوبیان

امروزه مقید بودن به اجرای دقیق سوئیت دستگاهی در آلبوم‌هایی در ژانر موسیقی کلاسیک ایرانی به ندرت دیده می‌شود؛ چیزی که در دهه‌های شصت و هفتاد تا حد زیادی معمول بود. همین تقید کافی‌ست که دومین اثر مستقل سپیده مشکی، ما را یاد نگرش‌های مرکز حفظ و اشاعه بیاندازد؛ آلبومی به تمامی در یک دستگاهِ واحد و با بیش از چهل دقیقه آواز دستگاهی. همچنین وزن ضربی‌ها اوزان مألوفِ قطعات متریک سوئیت دستگاهی در کارگانِ(۱) موسیقی دستگاهی هستند. در مکتبی بودن این اثر، این نکته‌ی تکمیلی را هم اضافه کنیم که عبور و عدول از تک‌صدایی و باهم‌نوازی، در قطعات این آلبوم، دغدغه‌ی صاحب اثر نبوده است.

تنظیم و اجرای قطعات، دقیق و باظرافت است. همچنین آهنگساز در ملودی‌پردازی خود، از گستره‌ی صوتیِ خاصِ خواننده بهره‌ی وافی برده است. 

آواز و به ویژه خوانش شعر، در زمانه‌ای که دیگر به ندرت آواز دستگاهیِ شسته‌رفته‌ای می‌شنویم، استاندارد است. اما در این آلبوم از سه‌تارِ سپیده مشکی -که با آلبومِ تکنوازی «بی‌واژه گفتگو» او را در قامت یک سه‌تار«زن»ِ توانا و مؤلف می‌شناسیم- در کنار دارا بودن ویژگی‌های مثبت دیگر، سونوریته‌ی نحیفی را می‌شنویم که بخشی از این موضوع شاید به ضبط و نهایی‌سازیِ کار نیز مربوط باشد.

اگر یک شنونده‌ی علاقه‌مند بخواهد بداند که چرخِ موسیقیِ حفظ و اشاعه‌ای، در پایان قرن چگونه می‌چرخد و اثری ساخته و پرداخته‌ی ادامه‌ی آن اندیشه، در پایانِ قرن چگونه صدا می‌دهد، با شنیدن این آلبوم به پاسخ‌هایی خواهد رسید. 

نتیجه‌ی تلاش‌های نسل گذشته در حفظ کردن و اشاعه‌دادن ایدئولوژی‌شان، امروز به حضور و فعالیت عاملینِ آلبوم‌هایی از این دست انجامیده. اینان نیز با تولید اینگونه آثار، در کارِ حفظ‌اند. بسترهای اجتماعیِ اشاعه اما تا چه میزان در ایرانِ امروز وجود دارد؟ حافظانِ امروز، سهم‌درصدشان از مخاطبین موسیقی چقدر است و این آلبوم چند درصد از مخاطبین خود را -که «دستان» را شنیده‌اند- قانع خواهد ساخت؟

 ۱-کارگان یا رپرتوآر به معنی فهرستی از آثار و قطعات موسیقی است که بنا به اشتراکاتی در فرهنگ، بافت، نوازنده یا سازنده‌ی آن‌ها مجموع شده‌اند. 

 

برای خرید و دانلود آلبوم با فراقت چند سازم به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 2.9
14 شهریور 1396
بالا