«شمال و جنوب» از گروه کروک نمونهای است از آلبومهای کمرمق راک ایرانی در ۴ سال اخیر. آلبومهایی که نه اعتباری نزد مردم پیدا کردهاند و نه دستاورد هنری ویژهای داشتهند. تنها تفاوتشان با راک بعد از دو خرداد ۱۳۷۶، استفاده از گیتارها و آمپلیفایرهای گرانقیمت است.
آلبوم «شمال و جنوب» با ترکِ «سقف سما» و با چند مضراب سه تار آغاز میشود، ترکی که دو خواننده دارد و یکی در میان ریفهای الگوبرداریشده از موسیقی راک ۱۹۹۰، فواصل ایرانی را میخواند. آن شکل خواندن و چند مضراب سهتار فقط در این قطعه شنیده میشود و بس. همین نکتهی ساده نشان میدهد گروه کروک نظرگاه زیباییشناسانهی مشخصی ندارد. در آهنگسازی به جای تصحیح وزن ترانهها برای خوشآواشدن کلمات روی ملودی اصلی، میزانها به شکل نامطبوعی دستکاری شدهاند تا ترانه محفوظ بماند. عبارتهایی مثل «..از زمان و لحظهها، بُگذریم چیزی نگم، شاید شنیده باشی، با خودم غریبهام»، «..اما کجا عوض شد، قاعدهی بازیمون، که بعد بارون اشک، سرنزد رنگینکمون» چه دستآورد ادبی یا محتوایی دارند که خط ملودی وکال برای حفظ این کلمات به هر ریسمانی چنگ میزند؟! این کلام بیشتر متناسب با «شیش وهشت ایرونی» است تا ریفهای هاردراک.
مسئلهی اصالت در اندیشهی راک بسیار اهمیت دارد به همین خاطر موسیقی جرمن راک (در آلمان) یا موسیقی آناتولین راک (در ترکیه) از منظر زیباییشناسی تفاوتهای آشکاری با راک انگلیسی و امریکایی دارند. هر کدام المانهایی از فرهنگ خودشان (نه الزاماً زبان یا فواصل ) به آن افزودهاند. در ایران راک اند رول دههی ۴۰ زیربنای شیش و هشت دههی ۵۰ شد و بسیاری از هیپیهای دههی ۴۰ در دههی پنجاه بهخاطر پول بیشتر با ستارههای پاپ همراه شدند و دستاورد موسیقی راک بعد از انقلاب (و حتی به بیان کلیتر جریان آلترنیتوی که از اوایل دههی ۸۰ شمسی جدیتر شد) هم ایستادن نوازندگان خوبش پشت ستارههای پوشالی موسیقی پاپ بود. چرا این اتفاق افتاد؟ شاید به این دلیل که راک ایرانی دستاوردی برای مردم نداشت و در زیباییشناسی هم ابتر باقی ماند. حالا گروههایی مثل کروک با این ریفهای تکراری و ترانههای عاشقانهی نازل دوباره در حال دورزدن به اول ماجرا هستند. آیا این چرخه نباید جایی متوقف شود؟
برای خرید و دانلود آلبوم شمال و جنوب به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.