نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: شیوه‌ی نوازندگی


Matn o Hashiyeh18

«شیوه‌ی نوازندگی» در موسیقی ما چه معنایی دارد؟ (بخش سوم)

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

یکسان نبودن یا به قولی استاندارد نشدن خیلی از عوامل موسیقی موجب قرار گرفتنشان در مجموعه‌ی عوامل تشکیل‌دهنده «شیوه نوازندگی» می‌شود. مثلا جنس مضراب یک ساز یا نوع و فرم ساختش می‌تواند از نظر بعضی‌ جزو شیوه‌ی نوازندگی یک نوازنده قرار بگیرد. در حالی که ما هرگز درمورد جنس یا شکل ساخت آرشه ویلن چنین چیزی را نمی‌شنویم. طبیعی است، چون درباره‌ی ویلن نوازنده به تنهایی تصمیم نمی‌گیرد اما درباره‌ی مضراب و ... ممکن است استفاده از یک نوع مضراب خاص تصمیم یک نوازنده‌ی خاص باشد. برای مثال بد نیست یادمان بیاید چطور استفاده از مضراب بدون نمد سنتور به شکلی افراطی به نشانه‌ی (و گاه از نگاهی سطحی به تنها نشانه‌ی) یک شیوه‌ی نوازندگی تبدیل شد.

همین طور درباره‌ی نسبت فاصله‌ی مقام‌ها مخصوصا درجاتی که کمی تغییرپذیراند، تصمیم‌های یک نوازنده می‌تواند بخشی از شیوه‌ی شخصی او محسوب شود. بارها از نوازنده‌ای صاحب‌نام شنیده‌ایم که فلان نغمه یا پرده را در فلان دستگاه یا گوشه کمی بالاتر بگیرید. این یعنی اختیارات یک استاد نوازنده تا این حد از تغییرات در ساختارهای بنیادی هم می‌تواند گسترده شود (اینجا کاری به این که این وضعیت خوب است یا بد، این که بهتر است چنین ویژگی‌هایی استاندارد شود یا نه و چرایی آن نداریم). و اگر جایی اختیار و انتخاب هست یعنی می‌شود از شیوه هم حرف زد.

دامنه‌ی عواملی که هنوز استاندارد نشده‌اند از یک طرف به مسایل مربوط به ساختمان ساز و وسایل به صدا درآوردن آن می‌رسد (مثلا تفاوت شیوش صدای دو پیانو از دو نشان تجاری مختلف بسیار کم‌تر از تفاوت صدای دو سه‌تار از دو استاد سازگر متفاوت است) و از طرف دیگر به ویژه به مسایل مربوط به نظام فواصل در موسیقی ما که خیلی هم در یک قرن اخیر موضوع بحث و مجادله بوده می‌رسد و باز از طرفی حتا به اکول نوازندگی. در بعضی از نمونه‌های تاریخی درموسیقی ما این مجموعه‌ی عوامل (مخصوصا اکول) درگذر از یک روند طولانی بالاخره یکی از شیوه‌ها غالب شده و درنتیجه آن عامل شکل‌هایی از تثبیت را تجربه کرده؛ مثلا شکل به دست گرفتن تار در دوره‌ی معاصر (روی پا) دیگر بخشی از شیوه‌ی نوازندگی کسی نیست چون تثبیت شده و موضوعِ انتخاب نیست.

همان طور که دیدیم تعیین شیوه‌ی نوازندگی و این که چه چیزی جزو شیوه محسوب می‌شود و چه چیزی نه، موضوع پیچیده‌ای است. مساله‌ی اصلی سر این است که لغت «نوازندگی» خیلی وقت‌ها از نظر ما نماینده‌ی دو چیز همزمان است: 1- به صدا درآوردن یک قطعه‌ی موسیقی که وجود داشته 2- انشای موسیقی یا تغییراتی در حد انشا در موسیقی از پیش موجود. تا زمانی که این دو مفهوم همزمان از هم تفکیک نشده باشند بحث درباره‌ی «شیوه‌ی نوازندگی» همچنان پیچیده خواهد ماند.

آورین صداقت کیش شیوه نوازندگی متن و حاشیه موسیقی موسیقیدان نوازنده کلاسیک غربی کلاسیک ایرانی

30 دی 1397
Matn o Hashiyeh17

«شیوه‌ی نوازندگی» در موسیقی ما چه معنایی دارد؟ (بخش دوم)

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

دیدیم که درموسیقی ما نوازندگی و آفرینش موسیقی حسابی به هم گره خورده‌اند و جدا کردنشان به این سادگی نیست. پس وقتی در این موسیقی از شیوه‌ی نوازندگی صحبت می‌کنیم کم‌و‌بیش از شیوه‌ی خلق هم صحبت می‌کنیم. نوازندگی اینجا همیشه تاحدودی آفرینش است نه بازآفرینی. البته به ندرت موسیقی‌دان‌هایی در تاریخ موسیقی ما بوده‌اند که چون برای گروه‌های موسیقی یا برای سازهای دیگر هم قطعه‌هایی می‌نوشته‌اند ویژگی‌های شیوه‌ی نوازندگی‌شان را می‌توان تاحدودی از شیوه‌ی آفرینش موسیقی‌شان جدا کرد. مثلا فرامرز پایور یکی از نمونه‌هاست. اما باز حتا در این نمونه‌های نادر هم نمی‌شود کاملا شیوه‌ی نوازندگی را جدا کرد.

با این حساب، شیوه‌ی نوازندگی یک نوازنده در موسیقی ما مجموعه‌ای است از عوامل فقط مربوط به نواختن و همچنین بعضی عوامل مربوط به ساختن. در همین وضعیت است که عواملی مثل صدادهی (سونوریته) شخصی، ارتباط فیزیکی با ساز و نحوه‌ی صداگیری (مثل نقاط زدن مضراب، شکل‌های کشیدن کمان و ...) دامنه‌ی شدت‌وری (Dynamic Range)، دامنه‌ و کیفیت مالش‌ها، ناله‌ها و لغزش‌ها، و ... با عوامل دیگری مثل بسامد استفاده از تکنیک‌ها، نوع کوک ساز، تعیین فواصل نغمه‌ها در یک مد خاص، و حتا استفاده از ریتم و ملودی‌های خاص، و ... همه می‌تواند جزئی از «شیوه‌ نوازندگی» باشد.

دسته‌ی اول فقط به نوازندگی مربوط است. یعنی حتا اگر هم بخواهیم آثار دیگران را بدون این که تغییرشان بدهیم بنوازیم این عوامل در متفاوت شدن نواخته‌ی ما با نوازنده‌ی دیگر موثر است. اما دسته‌ی دوم همان‌طور که مشخص است بیشتر به محتوای موسیقی ربط دارد و وقتی تفاوت ایجاد می‌کند که یا در حال آفرینش‌ایم یا اجازه داریم آهنگ‌های دیگران را برحسب سلیقه‌ی خودمان تا حدودی تغییر بدهیم.

پس، شیوه یک مجموعه‌ای از انتخاب‌هاست؛ انتخاب از بین مجموعه‌ی عوامل ممکن. این انتخاب‌ها همیشه آگاهانه و با چون‌وچرا کردن انجام نمی‌شود بلکه اغلب به شکل یک نوع سلیقه و انتخاب ناخودآگاه صورت می‌گیرد. اما تکرار آگاهانه‌ی این انتخاب‌ها ما را به وادی تکرار یا حتا تقلید یک شیوه‌ی نوازندگی می‌برد. اگر نوازنده‌ی ب انتخاب‌های نوازنده‌ی الف را آگاهانه یا ناآگاهانه تکرار یا تقلید کند می‌گوییم نوازنده‌ی ب دارد به شیوه‌ی نوازنده‌ی الف می‌نوازد. و اگر این کار را خیلی خوب و بی نقص انجام بدهد ممکن است اصلا نتوانیم تشخیص بدهیم چیزی که می‌شنویم ساز نوازنده‌ی الف است یا ساز نوازنده‌ی ب. اگر تنها بعضی انتخاب‌ها یکی باشد می‌گوییم شیوه‌ی نوازندگی الف و ب در بعضی نقاط شبیه هم است.

شیوه‌ی نوازندگی می‌تواند فراگیر شود، یعنی نوازندگان زیادی آن را تقلید کنند. در این نمونه‌ها معمولا می‌گوییم یک سبک نوازندگی به وجود آمده. گاهی هم خود نوازنده یا دیگرانی برای آموزش و تداوم شیوه‌اش روش آموزشی و دستور و مجموعه‌ای از آثار مرجع فراهم می‌کنند، اینجا معمولا از مکتب نام می‌بریم.

آورین صداقت کیش شیوه نوازندگی متن و حاشیه موسیقی موسیقیدان نوازنده کلاسیک غربی کلاسیک ایرانی

25 دی 1397
Matn o Hashiyeh16

«شیوه‌ی نوازندگی» در موسیقی ما چه معنایی دارد؟ (بخش اول)

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

اگر در موسیقی کلاسیک غربی کار می‌کنیم دادن جواب همه‌فهم به این سوال نسبتا ساده است. یعنی روشی که هر نوازنده آثار را می‌نوازد. بخشی به رابطه‌ی فیزیکی‌ای که یک نوازنده با سازش دارد مربوط است، یعنی مسائلی مثل روش دست گرفتن ساز یا پشت ساز نشستن، نحوه‌ی انگشت گذاشتن، انتقال نیرو به ساز (تقریبا اِکول) و ... بخشی هم به مسایل صوتی، مثل صدایی که از ساز درمی‌آورد، دامنه‌ی شدت و ضعف‌هایی که می‌تواند به هر نت یا پاساژ بدهد، شیوش‌های مختلفی که می‌تواند هنگام نواختن هر نغمه یا تکنیک ایجاد کند و بخشی هم به مسایل تکنیکی مثل دامنه‌ی ویبراتوها و از این قبیل.

در آن موسیقی اغلب نوازندگی از آهنگسازی کاملا جدا شده و نوازنده‌ها کارشان این است که قطعه‌های از پیش ساخته‌شده را فقط بنوازند (حتا قطعه‌ی خودشان). آنها اغلب دخل و تصرفی در محتوای قطعه نمی‌کنند. البته بعضی‌هایشان اجرای مخصوص به خودشان دارند که به آن تفسیر می‌گوییم و بعضی هم ویراست (اِدیت) خاص. اما به هر حال حتا در عجیب‌ترین تفسیرها از یک قطعه هم ممکن نیست نوازنده سرخود یک تم را تبدیل به دیگری کند یا چند آکورد را به دلخواه ننوازد.

حالا بیایید این وضعیت را با موسیقی کلاسیک خودمان مقایسه کنیم. در این موسیقی، مخصوصا شکل‌های تکنوازانه‌ی سنتی‌اش، با این که موسیقی‌دان در عمل «نوازنده» است اما کاری که واقعا می‌کند به چیزی که قبلا گفتم شبیه نیست. او همزمان چیزهایی را خلق می‌کند و خودش هم می‌نوازد. یعنی هم آهنگسازش است و هم نوازنده‌اش. در خیلی از نمونه‌ها با وجود این که قطعه را خود نوازنده از قبل ساخته (به هر حال فاصله‌ای بین نواختن و آهنگسازی گذاشته) اما فقط خودش اجرایش می‌کند. و چون هیچ وقت نوازنده‌ی دیگری اجرایش نمی‌کند باز هم نوازندگی و آهنگسازی گره‌خورده به هم می‌ماند.

در چنین وضعیتی، وقتی از شیوه‌ی نوازندگی یک موسیقی‌دان حرف می‌زنیم خواه‌ناخواه بعضی از ویژگی‌ها درمورد «شیوه‌ی نوازندگی» از آب درمی‌آید و بعضی هم در مورد «شیوه‌ی آفرینش» موسیقی. مثلا درباره‌ی شیوه‌ی نوازندگی یک نوازنده می‌گوییم هرگز از «تکیه» استفاده نمی‌کند یا درباره‌ی نوازنده‌ی دیگری می‌گوییم بیشتر مایل است از یکی از مناطق سازش استفاده کند (مثلا فقط بالادسته تار یا سیم‌های سفید سنتور) یا حتا می‌گوییم این نوازنده الگوهای مضرابی متنوعی دارد یا جمله‌های بلند می‌سازد. مشخص است که اینها بیشتر درباره‌ی نوع موسیقی‌ای است که یک نوازنده می‌تواند خلق کند تا درباره‌ی نوع نواختن چیزی که خلق کرده.

به این فکر کنید که در یک فرض تخیلی اگر قرار می‌شد چند نوازنده‌ی دیگر هم همان قطعه را جداگانه اجرا کنند آیا دیگر اجازه داشتند مضرابش را عوض کنند؟ آیا اجازه داشتند به میل خودشان تزئیناتش را کم یا زیاد کنند؟ جواب این سوال‌ها بسته به هر موسیقی فرق می‌کند.

آورین صداقت کیش شیوه نوازندگی متن و حاشیه موسیقی موسیقیدان نوازنده کلاسیک غربی کلاسیک ایرانی

16 دی 1397
بالا