داشتن ساختمان کلی یا به بیان دقیقتر داشتن ایدهی زیربنایی برای هر اثر هنری، امتیاز محسوب نمیشود بلکه ضرورتی بنیادین است. در وانفسای موسیقی امروز ایران حتی آهنگسازان مطرح کمتر این ضرورت را سرلوحه قرار میدهند و اغلب آلبومها از نداشتن ساختاری منسجم لطمه میخورند. آلبوم «چرخه» اینگونه نیست.
سعید هژبری و فرامرز فنونی دو مولفِ «چرخه» در تلاش بودهاند تا اولین اثر مستقلشان ساختمانی مشخص و از پیش طراحی شده داشته باشد. تا حدود زیادی هم موفق بودهاند اما آیا این برای یک اثر هنری کافی است؟ داشتن ایدهی اولیه برای ساختنِ ساختمان نهایی مؤلف را همراهی میکند اما پرداخت مؤثر و رسیدن به آن محصول نهایی مطلوب هم اهمیت بسزایی دارد، اتفاقی که در «چرخه» با تمام محسناتش رخ نداده است.
سرآغاز آلبوم قطعهی «تنهایی» است که با یک نت کشیده و ممتد آغاز میشود. این کشیدگی در ساختار کلی این آلبوم با توجه به آن روایتی که مدنظر مؤلفانش بوده، کوتاه است. بناست این قطعه مقدمه و معرف اثر باشد ولی تعجیل مؤلفان در ساختن فضای موردنظرشان میزان تأثیرگذاری آلبوم را تقلیل میدهد. در واقع این تعجیل در فضاسازی خلاف نیت مؤلفانش عمل کردهاست. آغاز هر اثر اهمیت ویژهای دارد و وقتی بناست اثری بسازیم که بیش از هر عنصری، فضاسازی ذهن مخاطب را درگیر کند، آغاز و همان نت آغازین اهمیت زیادی دارد، آن هم در این جنس از موسیقی.
این تعجیل به کلیت آلبوم لطمه زده و باعث شده است نگاه ساختارمند مؤلفان این اثر دچار دوپارگی شود. در پسزمینهی قطعات مختلف، موسیقی به شکل فضاساز جریان دارد و موتیفهای کوتاه اغراقآمیز، سد آن روند شدهاند.
این آلبوم بر اساس تأکیدش بر صداهای الکترونیک که آن را در ژانر مشخصی قرار میدهد، این کد را به مخاطب میدهد که بناست دارای بافت هارمونیک خاصی باشد که موتیفهای کوتاه و سریع الهضم در آن جای نمیگیرند. آلبوم با تعجیل و تکرار موتیفهای کوتاهِ پر سر و صدا از عمیق شدن مخاطب جلوگیری میکند و مخاطب با اثری تنها میماند که میخواهد فراز و فرود یک داستان انتزاعی را بدون کلام روایت کند اما روایت پر از حوادث مشابه و بعضاً بیدلیل است.
برای خرید و دانلود آلبوم چرخه به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.