نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: ماهور


Eshgh Asto Peydast 1

گذشته چراغ راهِ آینده

نویسنده: پریا مراقبی

روزگارِ کم‌رونقِ موسیقیِ امروز -که هم از تکرار رنج می‌برد، هم از ایده‌های بی‌سرانجام- دستِ‌کم در چارچوب موسیقی ایرانی، این را گواهی می‌دهد که تکیه کردن به ردیف و، مهم‌تر، به دست آوردنِ بیانی برآمده از ردیف کارِ هر کسی نیست. «عشق است و پیداست»، تا آن‌جا که به اجرا و آهنگ‌سازیِ بخشِ سازی مربوط است، سیامک جهانگیری‌ای را نشان می‌دهد که از آبشخوری به‌مانندِ ردیف به‌درستی بهره برده است؛ رونویسی نمی‌کند، بلکه آنچه می‌خواهد را دست‌چین می‌کند و، بعد، در بازیِ نواختن و ساختن به‌کار می‌بندد: البته، همه‌ی این‌ها، آن‌چنان که در سال‌های اخیر بیشتر از او می‌بینیم، جاری بر کلارینت یا همان قره‌نی، که سابقه‌ی ایرانی‌نوازی‌اش به موزیکانچی‌های شعبه‌ی موزیکِ دارالفنون می‌رسد. بخشِ سازیْ لحظات قابلِ تأمل کم ندارد. نوازندگی، از لحاظ شیوه و تکنیک، به مراتب از «آبگون»۱ بهتر شده و، به‌طبع، وامدار سال‌های نی‌نوازیِ جهانگیری‌ است؛ جمله‌بندی‌ها سرراست‌تر شده‌اند و بیان او، آنچه پیاده‌ کردن موسیقی می‌نامیم، شفاف‌تر و شمرده‌تر از آلبوم پیشین است.

آلبومْ چهره‌ی دیگری از جهانگیری را هم نمایان می‌کند؛ او در مقام خواننده و وظیفه‌ای که او در آلبوم «طراحیِ آواز» «در جهت ارائه‌ی موسیقی درون شعر» بیان کرده. اگر بتوان کاستی‌هایی که در آواز خودنمایی می‌کنند (از گاه لرزش‌هایی از سرِ ناکوکی تا تکنیک‌هایی که از یک خواننده انتظار می‌رود) را، با ذکر این نکته از طرفِ جهانگیری که هدف «خوانندگی» نبوده، به‌گونه‌ای تحمل کرد (که جای تردید بسیاری دارد)، با پرسش‌برانگیزیِ نشاندنِ جملاتی همانندِ «صدایی بینِ زمزمه‌ و خواندن» برای رفعِ تکلف و ایجاد شفافیت، که البته کارِ هیچ‌کدام را هم نمی‌کند و راه به جایی نمی‌برد، نمی‌توان به‌راحتی کنار آمد. ماحصلِ این نگاه شده است آوازی‌ تابع وزنِ شعر؛ چیزی که جهانگیری از آن به «موسیقی کلام» یا «کلمات موسیقایی» یاد کرده است. نتیجه، به‌طبع، خود را اول در انتخابِ اشعار نشان می‌دهد و بعد، در نحوه‌ی نشاندنِ موسیقی بر آن‌ها، تا آن‌چنان که ادعایِ خودِ اوست، این «موسیقیِ کلمات» را برساند. پس، اینجا، شعر و کلمات مهم می‌شوند. اما آنچنان که او در نقش خواننده ظاهر شده است، دقت و کوششِ شعرمحوری که ادعا شده محقق نمی‌شود (گاه در ساز‌وآواز و گاه در تصنیف‌ها). کوششِ او قابل تأمل است، اما کلمات موسیقایی یا همان موسیقیِ کلمات در شیوه‌ی خواندن پیاده نمی‌شوند. این در حالی است که این پرسش جدی نیز در کنار توضیحات و توجیهات ذکرشده در آلبوم بی‌پاسخ مانده است: این نوازنده‌ی باتجربه‌ی نی و این کلارینت‌نوازِ مسلط بر ردیف آیا اساساً می‌توانست خواننده‌ای باشد بیشتر از همین مقدار که حدودش را در آلبوم «تئوریزه» کرده است؟

 


۱-جهانگیری، سیامک، مجموعه‌ی احوالات شخصی ۱۳، مؤسسه‌ی خانه‌ی هنر منظومه‌ی خرد، ۱۳۹۷

برای خرید و دانلود آلبوم عشق است و پیداست به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3.5
30 تیر 1400
Hasht Rud 3

راویان زنده‌ی رود (بخش دوم و پایانی)

نویسنده: فاطمه فرهادی

«هشت رود»، که در عنوانش هم به پیشنیان تکیه زده است، ثمره‌ی کار شاگردان مجید کیانی‌ است؛ کسی که به زنده نگاه داشتن سنتورنوازی به شیوه‌ی قدما و اصول‌گرایی شهره است و بخشی از این اصول در پی حفظِ شیوه‌ی «سماعی» و اجرا با مضراب‌های بی‌نمد تعریف شده است. او ردیف موسیقی ایرانی را با شاگردی کسانی چون نورعلی برومند و محمد حیدری فراگرفته و به پشتوانه‌ی داریوش صفوت به تحقیق پیرامون ردیف موسیقی ایرانی پرداخته است. وی سال‌ها (از میانه‌ی دهه‌ی ۶۰ و نزدیک به دو دهه) در مناصب مختلفی بر سرنوشت موسیقی ایران، با اعمال سیاست‌های سنت‌گرایانه و اصول‌گرایانه، اثر گذاشته ‌است.

همو، در دفترچه،‌‌ از «هنر تکنوازی» و «هنر موسیقیِ ردیف استادان گذشته» می‌گوید و آن را از لحاظ ازلی‌ـ ابدی بودن با اشعار فردوسی، حافظ و سعدی مقایسه می‌کند. همچنین این هنرها را بااصالت پنداشته و هنرِ بااصالت را جاری در همه‌ی زمان‌ها (فرازمان) می‌داند؛ اما آنچه در این میان نادیده گرفته شده است سرنوشت این دو هنر در طول تاریخ و تغییر و تحول به‌وجودآمده در آنهاست. یکی (ردیف) سال‌ها مهجور مانده است و سابقه‌ای دویست‌واندی ساله دارد و به واسطه‌ی نقلِ سینه‌به‌سینه چه‌ها که بر سرش نیامده، تا آنجا که امروز حتا روایتی مستقیم از ردیف میرزا عبدالله در دست نیست؛ و آن دیگری (شعر کلاسیک)، با سابقه‌ی هزارساله، به واسطه‌ی مکتوب بودنش کمتر دستخوش تغییر شده است؛ قیاسی مع‌الفارق. در جایی دیگر، در جواب سوالی که باور اوست (و آن بی‌زمان بودن هنر ماندگار و بااصالت است)، تجربه‌ی تاریخی و فرهنگی‌ای را به میان می‌کشد و نادیده گرفتنِ خلقِ جدید را غیرممکن می‌داند. این‌که آیا او، در طی این سال‌ها، از اصول خود دست کشیده است و یا جهان‌گیرشدنِ امروزیِ شعارِ «آزادی بیان» در او باور دیگری پدید آورده است، از نوشته‌ی او قابل دریافت نیست. اما آنچه از «هشت رود» به گوش می‌رسد، حداقل و بر خلاف باورهای پیشین‌اش، نسبتاً از روندگی و نوزایی سخن می‌گوید. این‌که آیا در پیدایش این باور در شاگردانش نقش داشته است و یا شاگردان او، با در پیش گرفتنِ راه میانه، به خلقِ این آثار دست زده‌اند، در حال حاضر، پرسش‌هایی بی‌پاسخ‌اند.

برای خرید و دانلود آلبوم هشت رود به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3.5
29 خرداد 1400
Hasht Rud 2

راویان زنده‌ی رود (بخش اول)

نویسنده: فاطمه فرهادی

«هشت رود» آلبومی از تک‌نوازی‌های سنتورِ یک جمع هشت‌نفره، به نامِ «گروه راویان»، با همراهی نوازندگان ساز‌های ضربی‌، است و نقطه‌ی بارز مشترک‌شان «شاگرد مجید کیانی بودن»؛ فارغ از هر تجربه‌ی دیگری که در آموختن موسیقی ایرانی داشته‌اند.

زیباشناسی و شنیدنی‌بودنِ آلبوم‌هایی که در دسته‌ی تکنوازیِ موسیقی دستگاهی طبقه‌بندی می‌شوند همیشه موردِ بحث بوده‌ است؛ قریب به یقین می‌توان گفت که کم‌اند آلبوم‌هایی که از نظر نوازندگی و اجرای موسیقی دستگاهی کم‌نقص‌اند و یا حرف جدیدی برای گفتن دارند. اما «هشت رود»، با تمامی نقاط قوت و ضعفش، حرف‌هایی گفتنی دارد و فارغ از پایبندی و رهرویِ محضِ شیوه‌ و مکتبِ استاد بودن یا نبودن، این نقاط قوت و ضعف در اجرای نوازندگانش مشهود است: مرجان راغب که اجرایی قابل قبول را به نمایش می‌گذارد، به ضعف دینامیک دچار است؛ کژوان ضیاءالدینی هم در بیان و هم در تکنیک حرفی‌هایی برای گفتن دارد، ولی در اجرا با لکنت در ارائه مواجه است؛ مهدی یُسری با اجرایی متوسط راهی میانه در پیش گرفته است؛ یاسمین رحمتی دارای تسلطِ نسبی در اجراست، اما از ویرایش مناسب نسخه‌ی صوتی غافل مانده است. اگر از صدای سرفه۱ در اجرای مهدی رستم مظاهری، که دقت بیشتری در پروسه‌ی تولید را می‌طلبیده، بگذریم، گذشت از اجرای آواز کم‌رمقش غیر ممکن است؛ او یک اجرای ساده را به لبه‌ی اضمحلال برده است. اجرای کوروش شاهانی، با بیانی قوی در دینامیک، کمی لنگان است. اما برجسته‌ترین اجراهای آلبوم را باید از‌آنِ احمد رضاخواه و حمیدرضا بروزیی دانست؛ اولی در شیوه‌ی گذشتگان و حفظ اصالت‌ها و دومی در تلاش برای پویایی شیوه موفق بوده‌اند. از نکاتی که باید به آن اشاره کرد، ضعفِ به‌گوش‌آمدنیِ اجرای کوبه‌ای‌هاست؛ گویی سنتورنوازانِ کار به زیبایی‌هایی که در همراهی با سازهای کوبه‌ای می‌توان آفرید بی‌توجه بوده‌اند. این ضعفْ از سادگیِ بیش اندازه و گاه از ضعف در اجرا ناشی می‌شود و، ظاهراً، حضور ضربی‌ها برای خالی نبودن عریضه بوده است. «هشت رود» به هدفش که ارا‌یه‌ی موسیقی دستگاهی پویا، برای حفظ یک شیوه‌ی سنتورنوازی کلاسیک است، بسیار نزدیک شده است، اما نباید از این نکته غافل ماند که این «دورهمی» را نمی‌توان «گروه» نامید؛ اینجا گروه‌نوازی‌ای اتفاق نمی‌افتد.

 


۱- شاید بخشی از آلبوم در اجرای زنده (کنسرت‌) ضبط شده باشد، اما در دفترچه‌ی آلبوم به این موضوع هیچ اشاره‌ای نشده است.

برای خرید و دانلود آلبوم هشت رود به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3.5
27 خرداد 1400
Musighi Navahi Iran 77 Musighi Jazireye Kish 1

سایه‌روشن‌های یک کوشش

نویسنده: کامیار صلواتی

موسیقی نواحی جنوبی ایران در سال‌های اخیر با اقبال هنرمندان روبه‌رو شده و خوانش‌های مختلفی از آن، به‌ویژه در حوزه‌ی موسیقی مردم‌پسند، ارائه شده است. این اقبال، که به‌نوعی انگار شکل تغییریافته‌ی اقبال گروه‌ها و نوازنده‌ها و خواننده‌های پاپ لس‌آنجلسی به «موسیقی بندری» در چند ده‌سال اخیر هستند، بیشتر بر موسیقی شهرها و نواحی‌ای مانند بوشهر و بندرعباس متمرکز بوده‌اند. علاوه بر این، نباید نقش افرادی مانند ابراهیم منصفی، حبیب مفتاح بوشهری و حتی سعید شنبه‌زاده را در پیوند میان طبقه‌ی متوسط جوان و میراث موسیقایی جنوب نادیده گرفت. محسن شریفیان، گردآورنده‌ و نویسنده‌ی دفترچه‌ی آلبوم «موسیقی جزیره‌ی کیش»، را هم باید از این دسته دانست؛ کسی که تلاش کرد با بازخوانیِ میراث موسیقایی کرانه‌ی شمال و شمالِ غربی خلیج‌فارس، بازار آن را گسترش دهد.

در آلبوم «موسیقی جزیره‌ی کیش»، با سویه‌ی دیگری از شریفیان روبه‌روییم: سویه‌ی قوم‌موسیقی‌شناسانه‌ی او. از این منظر اگر به کار بنگریم، اثرِ شریفیان نقاط ضعف و قوتی دارد: اول، تازگی موضوع کار است؛ یعنی کار روی موسیقی بومی و پیشاصنعتیِ جزیره‌ی کیش؛ جغرافیایی که سال‌هاست حیات موسیقایی‌اش در ذهن مخاطبان معنایی دیگر گرفته است. از این منظر، شرح انواعِ مختلفِ موسیقی‌هایی که به‌طور بومی و پیشاصنعتی در کیش اجرا می‌شده‌اند تصویری جالب‌توجه از تفاوت موسیقی این دیار با مناطق همجوار (از جمله بوشهر، قشم، بندر لنگه یا حتی بلوچستان) به دست می‌دهد. در همین راستا، شرحِ نسبتاً رسای دفترچه، که هم به‌ ویژگی‌های کارکردی و آیینی ضبط‌ها نظر دارد، هم شرحی مجمل از ویژگی موسیقایی آن‌ها به‌دست می‌دهد، هم نیم‌نگاهی به کلام آن‌ها دارد و هم یک دسته‌بندی و طبقه‌بندیِ کارکردیِ کمابیش منطقی از ضبط‌ها به دست می‌دهد، از نقاط قوت کار است.

ابهامات و مسائلی هم در کار وجود دارد. مثلاً، در حالی که اهمیتِ «ثبت‌ و ضبط و مستندنگاری» در چنین مجموعه‌ای حیاتی و فوق‌العاده حساس است، تقریباً هیچ اطلاعاتی از موقعیت ضبط، نحوه‌ی مشارکت شریفیان در ضبط و ثبت‌ها، تعداد نوازندگان و همراهان، نام آن‌ها و مواردی از این دست دیده نمی‌شوند. همچنین، ضبط موسیقی زنان با آواز مردان هم از ویژگی‌های عجیب این آلبوم است که باز، بدون اطلاع از مختصات دقیق ضبط اثر در میدان، نمی‌توان درباره‌اش به‌سادگی اظهار نظر کرد. نباید از کنار فقدان اطلاعات دقیق ضبط و ثبت کار به‌سادگی گذشت؛ این مسئله آن‌قدر مهم است که ممکن است در نگاهی سخت‌گیرانه اعتبار کلِ کار را زیر سؤال ببرد.

برای خرید و دانلود آلبوم موسیقی جزیره‌ی کیش به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 0
24 خرداد 1400
Orchestre e Philharmonic 1

خاطره‌ای کوتاه از داستان‌هایی بلند

نویسنده: حماسه توکلی

در اولین مواجهه با مجموعه، و با نگاهی مختصر به فهرستِ قطعات آن، سوالاتی درباره‌ی علت انتخاب رپرتوار در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد که در پاسخ به ‌آنها به ویولن،‌ به‌عنوانِ تنها نقطه‌ی مشترک و ایفاکننده‌ی نقش اصلی، می‌رسیم. وجود اجراهای جهانیِ بی‌شمار از "شهرزاد" کرساکُف و"کنسرتو ویولنِ" خاچاطوریان، که بخش عمده‌ی مجموعه را شامل می‌شوند، حین افزودن به دشواریِ کارِ رهبر و نوازندگان، توانایی آن‌ها در رقابت را ثابت می‌کند. اما حُسنِ ختام مجموعه‌ اثری کم‌تر شنیده شده از علی رهبری‌ است.

ناشر "نوحه‌خوان" را اثری «پست‌مدرن» می‌خواند و علت برتری آن نسبت به دیگر آثارِ به اصطلاح «پیشرو و آوانگارد» را تکیه‌ی رهبری بر «ملودی‌های تغزلی و سنت‌های عاشورایی» در آن برمی‌شمارد. در حالی‌که، اگر خالصانه به موسیقی گوش بسپاریم و از برچسب‌هایی که روی داوری‌مان مؤثرند پرهیز کنیم، فضای صوتیِ مشوشی را می‌شنویم، که حاصل تنوع بیش از اندازه‌ی الگوهای ریتمیک در دسته‌ی عزاداران (ارکسترِ همراهی‌کننده) است، و تکرار وقت‌وبی‌وقتِ تم را، که به‌سان شهابی در آسمانِ شب، به‌قدرِ لحظه‌ای، با روشنیِ حاکی از آشنا بودنش، از سردرگمی‌ها می‌کاهد. وجودِ انبوه ایده‌های تکنیکیِ دشوار، هرچند ارزشمند، برای مجذوب کردن شنونده کافی نیستند. در مقایسه، اگر روایی بودن را نقطه‌ی اشتراک این قطعه با "شهرزاد" بدانیم، استفاده‌ی به‌جا از تم و انتخاب ساختاری مناسب برای رسیدن به آن در مجموعه‌، در کنار توجه به تمام نکات ریزبینانه‌ای که با کیفیت و مهارت آهنگ‌سازی مرتبط هستند، اثر کرساکُف را، با روایت داستانی که در فرهنگ ایران ریشه دوانده، متفاوت کرده است.

در صورت ناشناخته بودنِ یک مجموعه، توضیحاتی که ناشر در دفترچه‌ی آن ارائه می‌دهد می‌تواند بسیار مفید واقع شود. در مورد این مجموعه نیز، که علت ناآشناییْ فاصله‌ی زمانیِ بیست‌وسه‌ساله‌ی میان ضبط و انتشار آن است‌، شاید ناشر، گذشته از تعریف و تمجیدهای فراوان از رهبر ارکستر و ذکرِ رفعتِ او در صنعت موسیقی، با استفاده از عکس‌هایش در کنار دیگر نوازندگان و رهبرانِ مشهور، با توضیحاتِ کیوان یحیی درباره‌ی ماهیت آثار و تاریخچه‌ی آنها، در کنار قصه‌ی هزارویک شبِ پروژه‌ای که سرانجامش این آلبوم است، در تلاش است تا به برخی از سوالات مخاطبانش پاسخ دهد.

برای خرید و دانلود آلبوم ارکستر فیلارمنیک بین‌المللی ایرانی به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3.5
08 خرداد 1400
Mazamir 1

مزامیر مضرابی

نویسنده: فاطمه فرهادی

مزامیز همنشینی‌ای است متشکل از دو سازِ سنتورِ «دو کوکِ» بمِ یازده خرک، به نوازندگی علی بهرامی‌فرد و «دو‌تار معاصر» (؟) به نوازندگی مرتضی گودرزی. در قطعه‌ی اول، هریک از نوازندگان، به نوبت و با «ریز زدن»، ساز دیگری را همراهی می‌کند، اما رنگی از «دونوازی و امتزاج» در آن به چشم نمی‌آید. ارتعاشاتِ غیرقابل‌کنترلِ ریزِ سنتور، در همراهی با دوتار، آن را به صدایی مزاحم تبدیل کرده است.

آیا صِرفِ کنارِ هم نشستنِ دو نوازنده منجر به شکل‌گرفتن «دونوازی» ‌می‌شود؟ بدیهی است که نه. دونوازیِ موفق از همراهیِ دو ساز، از پدید‌آمدن ترکیب صوتیِ بدیع، در عینِ حفظِ استقلال، شکل خواهد گرفت؛ آنجا که دوتار و سنتور از نظرها غايب شوند و تنها طرح خوشی از اتفاق سومی در ذهن نقش بسته باشد. اما آنچه در قطعات «مزامیر» شنیده می‌شود هم‌صداییِ ممتدی است که فرصت ایفای نقش را از هر دو ساز و نوازنده‌های آن گرفته است. ایده‌ی پدیدآورندگان و بارقه‌هایی از دونوازیْ تنها در دو قطعه‌ی «ققنوس» و «عشق می‌تازد» نتیجه می‌دهد و شکل می‌گیرد. هرچند در «ققنوس» نیز هم‌صداییِ طولانی‌ای را تجربه می‌کنیم، که تا بیش از نیمه‌ی راه با ماست، اما قطعه بعد از آن به ثمر می‌نشیند و رنگ خوشی از دونوازی به گوش می‌رسد؛ بگذریم که در ادامه، با در انتظار نگه‌داشتنِ طولانیِ شنونده، برای خلقِ لحظه‌ی اوج و اثرگذاری و درافتادن به ورطه‌ی هم‌صدا شدن، رشته‌ی‌ این تلاش نیز پاره می‌شود.

تصميم ‌برای آوردن تنها یک قطعه همراه آواز، باید آن را تبديل به یک نقطه‌ی قوت می‌کرد، اما اجرای ضعیف همین قطعه نه‌تنها بر اثر نمی‌افزاید، بلکه پرسشی را به پرسش‌های بی پاسخ قبلی اضافه می‌کند.

از دیگر نکاتی که می‌توان به آن اشاره‌ کرد نحوه‌ی چیدمان قطعات است. آمدنِ سه قطعه‌ی طولانی، که هر یک از آنها حدوداً ده دقیقه است، آن هم در ابتدای آلبوم، و، در پیِ آن، آوردنِ قطعات کوتاه‌تر ـ شاید با چیدمانی بهتر و متناسب‌تر ـ مخاطب را بیشتر جذب می‌کرد.

توضيحات صاحبان اثر، در دفترچه، مبنی بر ساختِ منظومه‌ای درهم‌تنیده اما متناسب و متعادل را انتخابِ دو سازِ مضرابی و هم‌صداییِ مداوم متزلزل کرده است، همچنان‌که واژه‌ی منظومه‌ برای یک اثر موسیقایی نامناسب جلوه می‌کند.

برای خرید و دانلود آلبوم مزامیر به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 0
19 فروردین 1400
Shoghe Mastur 1

برای انتشار همیشه زود است

نویسنده: کارگاه مرورنویسی نویز

مجلسی که آذین‌مهر در «شوق مستور» پیشِ گوش ما می‌گذارد، مجلسی نایک‌دست است از تلقیِ جاافتاده ولی نامعتبری از یک برنامه‌ی (مجلسِ) ‌تکنوازیِ ساز، با رویکرد «دانشجویی/ حفظ و اشاعه‌ای» از موسیقی کلاسیک ایرانی. از آن گذشته، هرچند عنوان نوازنده را در هیچ آکادمی‌ای به کسی اعطا نمی‌کنند، اعتبارش را هم پیشاپیش نمی‌توان به کسی بخشید. کاش می‌شد این عنوانِ «فارغ‌التحصیل نوازندگی» را از سرگذشت‌ها بزدایند، تا عنوانِ «نوازنده»، که اعتبار از تلقیِ شنونده‌های یک جامعه‌ی معنی‌دارِ متخصصِ دنبال‌کننده کسب می‌کند، وقتی پای هنر در میان است، جایی گواهی نشود؛ نوازندگی آذین‌مهر ــ متأسفانه ــ تمام و کمال و پخته، در حدی که به انتشار یک آلبومِ متعارفِ قابل قبول بیانجامد، نیست. این ناپختگی، بیشتر از آن که به «حالِ» سازِ او بستگی داشته باشد، به نایک‌دستیِ توانایی‌اش در اجرای تکنیک‌ها بازمی‌گردد. شروع و پایانِ ریز‌ها، موج‌های بازوبسته‌شونده، تأکیدها و، همچنین، حس‌آمیزی‌ها در ساز او به تناسبی قابل‌قبول نرسیده‌اند و شنونده را با موسیقی همراه نمی‌کنند؛ مثلاً، روشن نیست چرا در بیات‌راجه‌ای با طولی یک دقیقه و چند ثانیه‌ای، پس از معرفیِ تم اصلی، صدا شدت می‌گیرد، اما اتفاق حس‌برانگیزی در مطلب این تغییر را همراهی نمی‌کند.

در میانه‌ی این اجرا، با قطعه‌واری به نام «شوق مستور» روبه‌رو می‌شویم که نام آلبوم را هم به دوش می‌کشد. گذشته از آن که در میان این مجلسِ بسیار پایبند به ارایه‌ی اصولِ ردیفی چرا با قطعه‌ای این‌چنین روبه‌رو می‌شویم، و گذشته از این که این تأکید روی نامی که دو بار در آلبوم تکرار شده وسوسه‌ی انتظاری بیش از یک اتفاقِ معمول و معمولی را در شنونده پدید می‌آورد، با چیزی روبه‌رو می‌شویم بی‌طلایه و بی‌لشکر، یک‌سر، حتا نه در حد متعارف، که وامی‌داردمان به اجراکننده توصیه کنیم به مرور آثار گذشتگان ادامه دهد.

اجرای رِنگِ منسوب به نی‌داوود چیزی بر اجرای او نیافزوده و تنها صحه می‌گذارد بر احترام برای ارایه‌ی پرحکایتِ نی‌داوود و برادرش، موسی، که بدیع و روان همچنان مِدال بهترین اجرای این ساخته‌ی اکنون هشتادواندی ساله را بر سینه دارند.

برای انتشار همیشه زود است، هم‌چنان‌که برای در یاد ماندن. آنچه دیر است و دور طرحی زنده و ایده‌مند برای اجراست، که آنچنان سخت نیست.

برای خرید و دانلود آلبوم شوق مستور به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 2
21 بهمن 1399
بالا