اگر بپذیریم که مجموعهای یکپارچه و یکجا بهنام «آلبوم» قرار است بهطرزی هدفمند یا بنا به نوعی نزدیکی یا خطّ سیری مشخص گردهم آید، یکی از رواترین پرسشها دربارهي «سایه» این خواهد بود که بپرسیم این منطق چه بوده است؟ «سایه» گاه لحظاتی درخشان دارد؛ مانند قطعهي «تشویش»، قطعهای که انگار نوعی بازتفسیر ایدهي چهارمضراب است و علاوه بر غنای تکنیکی ـ چه از لحاظ نوازندگی و چه از لحاظ گردشهای مدالـ همخوانیای نیز با مفهوم «تشویش» دارد.
با اینحال، در این آلبوم با قطعهای مانند «آن» نیز روبهروییم؛ قطعهای که در آن ناگهان دو نی ظاهر میشوند، مدتی طولانی در بستری که با تار فضاسازی شده به درازگویی میپردازند و دیگر هیچ نام و نشانی از آنها در سایر قطعات باقی نمیماند.
در تکنوازی «افق» منطق بیشینهگرای قطعهی «تشویش» ناگهان به ایدههایی شبهمینیمالیستی که یادآور بعضی موسیقی فیلمهای علیزاده نیز هست، تغییر مییابد و باز در قطعهي آخر ـ «باد»ـ محمدی داستانی دیگر را میآغازد.
قطعات «سایه» مانند مجموعهای از آثار کمابیش مستقل با رویکردهای متفاوت هستند که در کنار یکدیگر جمع شدهاند. فارغ از این نکته، بنا به نوع نامگذاری قطعات، که یا توصیفیاند یا بازگوکنندهی حالت یا مفهومی خاص، ممکن است این سوال برای شنونده پیش بیاید که چرا نام قطعهای «آن» است، نام قطعهای «لحظه» و نام قطعهای دیگر «باد»؟ اصلاً چرا نام آلبوم «سایه» است؟ شاید بهتر میبود اگر خالق اثر اندک توضیحی دربارهی منطق این نامگذاریها نیز ارائه میکرد یا اگر ایدهای مرتبط با این مفاهیم در ساخت قطعاتش داشت آنها را بازگو میکرد. علاوه بر این مسائل، دفترچهی آلبوم نیز دارای کمترین اطلاعات مفید است.
در تنها جایی از متن دفترچه که قرار است توضیحی راجع به ایده و منطق کار ارائه شود، آهنگساز از «بهپیش رفتن همزمان جملهبندیها و تکنیکها» گفته است؛ جملهای چنان گنگ و نامفهوم که بیش از آنکه توضیحی دربارهي اثر باشد، شنونده را گیجتر میکند.
افزون بر این، از داعیهي تکراری اما سربسته ماندهی «بهروز کردن موسیقی» و «همگام کردن آن با نیازهای زندگانی جدید» و اشکالات پُرشمار ویرایشی متن فارسی که بگذریم، متن انگلیسی غلطهای فاحشی دارد؛ مثلاً در یک نمونهي موسیقایی آن، اصطلاح جملهبندی“Phrasing” به “Wording” ترجمه شده است!
برای خرید و دانلود آلبوم سایه به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.