نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: نشر مرکز


maktoobat2

یک گونه‌ی ادبی نیز

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

کتاب «مکتوبات فارسی در باب موسیقی» را، چنان که خود مولفش می‌گوید، باید در بدوِ امر ذیلی بر یا دنباله‌ی پژوهش‌های محمدتقی مسعودیه و محمدتقی دانش‌پژوه به حساب آورد. بااین‌حال، این پژوهشی از نوع دیگر و با اهدافی دیگر است. زیرا مهرداد فلاح‌زاده، مولف این کتاب، نه موسیقی‌شناس است و نه موسیقی‌دان. او متخصص مطالعات تاریخی است. بنابراین، کتابش، که در حقیقت ویراسته‌ی پایان‌نامه‌ی دکتری‌ او است، ویژگی خاصی نسبت به اغلب مطالعات مربوط به رسالات موسیقی در چند دهه‌ی گذشته پیدا می‌کند.

او حدود ۲۰۰ رساله‌ی یا پاره‌رساله‌ی باقی‌مانده از قرن ۵ تا ۹ هجری را بررسی و دسته‌بندی کرده، اما تمرکز توجه‌اش در این کار بر متنِ ادبی رسالات بوده است. از دید مؤلف، این رسالات، علاوه بر این که اغلب درباره‌ی نظر یا عملِ موسیقایی نوشته شده‌‌اند، یک گونه‌ی ادبی هم به شمار می‌آیند. دسته‌بندی آثار و استخراج ویژگی‌های زبان علمی فارسیِ به‌کاررفته برای موسیقی‌شناسی (و همه‌ی جستارهای وابسته) یا به عبارتی دنبال کردن و صورت‌بندیِ تطور ادبیّت زبان موسیقی‌شناسی ظرفِ چهار قرن هدف اصلی کتاب را تشکیل می‌دهد. روشن است که بررسی رسالات از این زاویه‌ در میان مطالعات انجام شده در ایران چندان مرسوم نیست.

هرچند در نگاه اول به نظر می‌رسد این نوع مطالعات، گذشته از ارزش فهرست‌نویسی و تاباندن نور بر تاریخ ادبیات علمی، مستقیماً در موسیقی‌شناسی تاریخی ما تاثیری نداشته باشد، اما آنگاه که مؤلف در مواردی می‌کوشد زمان تقریبی تألیفِ بعضی رسالاتِ بدون تاریخ را، از طریق قراینی چون کاربردِ واژگان خاص و ادبیات متن، حدس بزند، سود ضمنی آن برای مطالعات موسیقی‌شناختی نیز روشن می‌شود. از این گذشته، آشنایی با تحولات زبان فارسیِ رسالات موسیقی در پربارترین دوره‌ی تاریخ زبان فارسی امروزی ممکن است ما را که هم‌اکنون در دل همین زبان در حال اندیشیدن به موسیقی و نوشتن از آنیم خودآگاهی‌ای تاریخی ببخشد، همان‌گونه که آگاهی از آثار ابن سینا و قطان مروزی و دیگران در علوم پایه چنین نقشی برای فارسی معاصر بازی کرد. این امر به خصوص آنجا تقویت می‌شود که بدانیم فلاح‌زاده رسالات تألیف شده در هند و پاکستان را نیز به دایره‌ی بررسی‌های خویش افزوده و پربارترشان کرده است.

26 مرداد 1399
melody

گشایش بحث

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

ملودی نگین انگشتری موسیقی کلاسیک ایرانی است. مهم‌ترین مولفه از میان مولفه‌های بنیادین موسیقی که در فرهنگ موسیقایی ما مورد توجه قرار گرفته است. و شگفتا که جز آفریدن ملودی‌های زیبا و مسحورکننده یا همان کارورزی موسیقی، کم‌تر حرفی از آن به میان می‌آید، نه مطالعه‌ای، نه نظریه‌ای، نه بحث و گفتگوی شایسته‌ی تاملی در چندوچون آن. برای این که سکوت را بیشتر احساس کنیم یک مقایسه گویاست. عناصر فرم و بافت در موسیقی کلاسیک غربی اهمیت بسیاری دارد، شاید به همان اندازه‌ی ملودی در موسیقی ایرانی. کافی است ببینیم چه اندازه رساله و کتاب و مقاله درباره‌ی هارمونی، کنترپوان، فرم و ... نوشته شده. حتا در زبان فارسی هم تعدادشان پرشمار است. جالب‌تر این‌که شمار کتاب‌ها و مقاله‌های «هارمونی موسیقی ایرانی» هم از مطالعات درباره‌ی ملودی بیشتر است. گویی درست به عکسِ اهمیت، نیروی فکری بر حل مسایل گذاشته باشیم. گذشته از ما و تنبلی فکری تاریخی‌مان، در دنیا هم تعداد مطالعاتی که در زمینه‌ی ملودی انجام شده چندان زیاد نیست (بعضی نمونه‌های درخشان از موسیقی‌شناس‌های روس مثل کوشناریِف است). شاید چون در فرهنگ‌های دیگر ملودی این اهمیت را ندارد یا معتقدند قاعده نمی‌پذیرد یا ...

درست برهمین زمینه است که ارزش و اهمیت کتاب «ساختار ملودی در موسیقی ایرانی» نوشته‌ی محمدرضا آزاده‌فر خودنمایی می‌کند. نویسنده در 9 فصل –که در دو بخش مجزا دسته‌بندی شده- ملودی را از لحاظ تکنیکی و «مسائل انسانی» بررسی می‌کند و می‌کوشد از یک سو با عنوان‌هایی چون «وحدت و تعادل» متر و معیاری برای بررسی ارزش ملودی‌ها به دست دهد و از سوی دیگر ابزارهایی تحلیلی برای مسائل حل نشده‌ای چون «عبارت‌بندی» در موسیقی ایرانی یا «بسط و گسترش» فراهم آورد. این اثر -که پیوندی با چند مقاله‌ی پیشین مولف نیز دارد- از نظر آزاده‌فر تکمیل کننده‌ی کتاب دیگرش «ساختار ریتمیک موسیقی ایرانی» است و در نتیجه نشانی از اندیشه‌ی او درباره‌ی کلیت چشم‌اندازهای موسیقی‌شناسانه‌ی امروزی‌مان. نکته‌ی جالب توجه کتاب این است که تنها به بحث بی‌مصداق بسنده نمی‌کند بلکه در انتها بعضی آثار چند موسیقی‌دان تحت عنوان «ملودی‌پردازان ایرانی معاصر» را برمی‌گزیند و سعی می‌کند با توجه به بخش‌های پیشین، شیوه‌ی کارشان را نشان دهد. افسوس که این بخش کمی شتابزده است و از لحاظ انتخاب موسیقی‌دان‌ها و گستردگی قطعات بازبینی‌شده‌شان عمقی هم‌سطح باقی کتاب نمی‌یابد. اگر جز این بود می‌توانست هم از جنبه‌های تحلیلی هم از جنبه‌های هنری ابزارهای نظری آماده‌شده را به حوزه‌ی عمل موسیقایی ببرد؛ هم نمونه‌هایی درخور از نوشتن درباره‌ی ملودی یک اثر هنری در اختیار بگذارد و هم راه‌هایی برای بحث-آموزش مقدمات آهنگسازی در موسیقی ایرانی نشان دهد.

سراسر متن شکل‌های متفاوتی از روش‌ها موازی هم یا گاه در تکمیل هم حضور دارند. روش‌های کمّی و آمار برای برخورد عینی‌تر با موسیقی، تجزیه و تحلیل موسیقی و طرح‌های نظریِ ذهنی‌تر و موسیقی‌شناسی تاریخی و یافتن پیوند‌ها با رسالات قدیم. این سبک کار مولف است و آن را پیش‌تر هم دیده‌ایم، مهم تعادلی است که او می‌کوشد به این جنبه‌های مختلف موسیقی‌شناسی امروزمان ببخشد؛ کتاب از این لحاظ هنوز کمی تا نقطه‌ی آرمانی فاصله دارد.

به هر روی، با روش‌ها و انتخاب‌های آزاده‌فر موافق باشیم یا نه، کتاب گشایش مهمی در یک موضوع مهم عمدتا مسکوت‌مانده‌ی موسیقی ایرانی است که باید با گفتگوی جدی به آن خوشامد گفت. چنین گفتگویی ممکن است در نهایت مسایلی را در موسیقی ما عقلانی کند و به سطح خودآگاه بکشاند و سپس‌تر راهگشای روش‌های آفرینش موسیقی شود.

ساختار ملودی در موسیقی ایرانی محمدرضا آزاده فر نشر مرکز آروین صداقت کیش مرور کتاب

06 آذر 1397
avaze zamin

تفسیر انتخاب‌های یک اندیشمند

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

پس از دو تلاش به‌غایت ناموفق (کتاب‌های «ترس و تنهایی» و «موسیقی‌شناسی؛ فرهنگ تحلیلی مفاهیم») برای نوشتن از موسیقی و با تکرار بعضی از همان دلایل ناموفقیت (از جمله افت و خیز عمق و پراکندگی اطلاعاتی که مولف در اختیار می‌گذارد و سندیت و صحت آنها) بابک احمدی باز دست به کار نوشتن کتاب موسیقایی تازه‌ای زده است با عنوان «آواز زمین». عنوان فرعی «هشت جستار درباره‌ی تاریخ موسیقی» نشان می‌دهد که ساختار کتاب براساس پاره‌هایی مهم از تاریخ موسیقی کلاسیک غربی تشکیل شده؛ هر جستار به یک اثر سترگ یا گروهی از آثار برجسته اختصاص دارد. مس در سی مینور باخ، آثار او برای تکنوازی سازهای زهی، سمفونی 3 (اروئیکا) بتهون، واپسین کوارتت‌های زهی او، تریستان و ایزولده‌ی واگنر، یک رکوئیم آلمانی برامس، سمفونی شماره‌ی 2 مالر و در نهایت کنسرتوی به یاد یک فرشته برای ویلن و ارکسترِ آلبان برگ، ستیغ‌هایی‌اند که نویسنده برای اندیشیدن و نوشتن برگزیده است.

با این‌حال آن عنوان فرعی نباید خواننده را گمراه کند. کتاب به هیچ روی یک کتاب تاریخ موسیقی نیست. حتا به معنای مرسوم «جستار تاریخی» یا مجموعه‌ای از مقالات تاریخی و در پی گشودن نکته‌ای مغفول مانده در تاریخ یا تحلیل تاریخی تازه از سیر و رابطه‌ی رخدادها نیز نیست. جستارهای کتاب بیش از هر چیز جنبه‌هایی از نقد موسیقی با خود دارد. محتوای هر جستار (مخصوصا جستارهایی که به آثار منفرد می‌پردازد) را که جستجو کنیم دست‌کم اندکی از زمینه‌های پیدایش اثر و ارتباط آن با اهمیتش را می‌یابیم و از آن بیشتر تفسیر معنوی موسیقی (یا آنگونه که مولف می‌گوید «احساس معنوی» ص 10) و دست آخر به شکلی ضمنی‌تر داوری درباره‌ی ارزشمندی و دلایل ارجمندی هر اثر را و نیز حتا در پایان جستارها اجراهای برگزیده به سنجش مولف (چنان‌که از هر راهنمای درک موسیقی انتظار می‌رود).

گرچه مانند بعضی آثار دیگر مولف (اما با شدتی به مراتب کم‌تر) گاه به سختی می‌توان روشن کرد که کدام بخش تفسیرها آورده‌ی خود اوست و کدام ملهم از موسیقی‌شناسان و منتقدان برجسته یا حتا نقل از آنها، اما گردآمدن این مجموعه به دلایلی در نوع خود بسیار جالب توجه است. اولا چون تاآنجا که می‌دانیم تاکنون کسی در ایران سراغ نقد و تفسیر تالیفی درباره‌ی این دسته از آثار نرفته است (مگر شاید در متن پایان‌نامه‌های دانشگاهی که از شمول این بحث خارج‌اند)، این تلاش ذهنی -هرچند آنچنان که دیدیم ناکامل بود- اما گرامی است و ممکن است انگیزه‌ای شود تا دیگران نیز به این میراث جاودانه‌ی بشری توجه کنند و احتمالا درک ویژه‌ی خود را از این شاهکارهای هنری بازگویند. و ثانیا چون این نوشته‌ها تراوش اندیشه‌ی یک منتقد، موسیقی‌شناس یا موسیقی‌دان حرفه‌ای نیست. این جنبه‌ی دوم در نگاه نخست ممکن است جنبه‌هایی منفی مانند نوشتن بدون صلاحیت کافی و از این قبیل را به ذهن تداعی کند اما به عکس جنبه‌هایی از آن سخت آموزنده است. عشق و دلدادگی‌ای که نویسنده به آثار و موسیقی در کل، لابه‌لای سطرهای نوشته از خلال نوع نگارش صمیمی و پشتکار در گرد‌آوری اطلاعات فراوان، بروز داده و همچنین تلاشی که برای شنیدن و از نو کشف کردن جهان پنهان شده در این آثار می‌کند، مهم‌ترین بهره‌ی کتاب است. چنین سطحی از علاقه هر خواننده‌ای را وامی‌دارد جدای از این که تفسیرها و انتخاب‌های مولف را درست بداند یا نه، به انگیزه‌های کار احترام بگذارد و از نو به رابطه‌ی خودش با موسیقی بیندیشد.

آواز زمین هشت جستار در تاریخ موسیقی بابک احمدی آروین صداقت کیش نشر مرکز

15 آبان 1397
melody

طرفه اما فقط طلایه

نویسنده: سعید یعقوبیان

کتاب، عنوان جذابی دارد و ادعای نویسنده که «موضوعِ کتاب در نوع خود در موسیقی ایرانی بدیع است» تا حدودی درست است. با این کنجکاوی که: منظورِ دقیق از «موسیقی ایرانی» چیست؟ سراغ دیباچه می‌رویم و می‌بینیم نویسنده به همین موضوع پرداخته‌ و ضمن اظهار اینکه دوستان، پیشنهادِ افزودنِ پسوندهایی مانند ردیفی، دستگاهی، کلاسیک و غیره به نامِ کتاب را مطرح کرده بودند، در رفعِ این ابهام توضیحاتی ارائه شده لیکن پاسخ روشنی از متن در این خصوص استنباط نمی‌شود. همچنین با اعلام این نظر که «در سده‌ی اخیر مطالعات موسیقی ایرانی متمرکز بر کشمکش‌های مربوط به الگوی فواصل نغمات در گوشه‌ها و دستگاه‌ها بوده»، تصریح شده که این موضوع به هیچ وجه رویکرد این کتاب نیست.

نمونه‌های کتاب در تبیین مفاهیم، از ردیف‌های میرزاعبدلله و کریمی، و در بخش پایانی (بررسیِ کار ملودی‌پردازان ایرانی) صبا، تجویدی، ورزنده، شهناز، کسایی و فخرالدینی انتخاب شده‌اند.

در ارجاع به رسالات قدیم، کتاب بر فارابی متمرکز است؛ با این توجیه که موسیقی‌دانانِ قدیم و تقریباً تمامی اندیشمندان اسلامی اغلبِ دیدگاه‌های خود را مستقیم یا غیرمستقیم از او گرفته‌اند. ورای درست یا نادرست بودن چنین فرضی، کتاب در ساده‌سازی و نزدیک‌ کردن خواننده به متنِ فارابی موفق است و البته لحن نیز در «موسیقی کبیر» موضوعی محوری و پایه‌ای‌ست. اما بیان پیشینه‌ی تحقیق، در اشاره و ارجاع به پژوهش‌های معاصر، جای اغماض باقی نمی‌گذارد. پژوهش‌های متعددی وجود داشته‌اند که هرچند اختصاصاً موضوع ملودی در آنها محوریت نداشته اما زیرمجموعه‌های تشکیل‌دهنده‌ی همین بحث بوده‌اند. در این فقدان، ارجاع‌های محدودی مثلاً به نوشته‌های فخرالدینی غریب‌تر به نظر می‌رسند. این مسأله برای خواننده‌ای که پژوهش‌های پیشین را نخوانده، می‌تواند گمراه‌کننده باشد. لذا کتاب، فاقد برایندی از کارهای پیش از خود است. مشخصاً در موضوعِ «سِیرِ ملودی» که در موسیقی‌های مُدال، اهمیت فراوانی دارد و فصلی با عنوانِ «نمایِ حرکت» به آن اختصاص یافته‌، عملاً پیشینه‌ای طرح نشده‌است. به تحقیق‌های مرتبط با دیگر موسیقی‌های مشابه (مثلاً درباره‌ی موسیقی ترکیه) اشاره‌ای نشده و به تألیفات فارسی نیز. (برای نمونه نوشته‌های مسعودیه درباره‌ی مفهومِ سِیر)1 با اینحال در فقرِ نوشته‌های فارسی در این موضوع، این فصل بررسی‌های روشنگری دارد و از مهمترین بخش‌های کتاب است.


1-یا مقاله‌هایی مانند:

  • «مفهوم سیر نغمگی در موسیقی دستگاهی ایران؛ مطالعه موردی درامد آواز اصفهان»؛ مریم چالش،هومان اسعدی
  • «بررسی پاره‌ای از امکانات بالقوه‌ی مدال در موسیقی دستگاهی ایران»؛ سعید کردمافی

سعید یعقوبیان مرور کتاب ساختار ملودی در موسیقی ایرانی محمدرضا آزاده فر نشر مرکز

30 مهر 1397
musighi va erfan

فیل و فنجان؛ یک مقدمه‌ی کوتاه

نویسنده: سعید یعقوبیان

شصت صفحه از این کتابِ صد و بیست‌صفحه‌ای مقدمه‌ایست در اشاره به برخی آرای فلسفه‌ی اسلامی، عرفانِ ایرانی-اسلامی و کلامیون در بابِ موسیقی. تا همین جا باید گفت عنوان کلیِِ کتاب بیانگرِ محتوای آن نیست و این کتابِ کم‌حجم، با حذفِ نصفِ دیگرش، می‌بایست چنین عنوانی می‌داشت: «موسیقی در کلام، عرفان و فلسفه‌ی اسلامی؛ یک مقدمه‌ی کوتاه».

نصفِ دیگر چرا باید حذف می‌شد؟ کتاب سه بخش دارد. نخست همان موضوعی که اشاره شد. موضوعِ دو بخش دیگر، دیدگاه جوانان امروز ایران در زمینه‌ی آرای فلسفی و عرفانی و «چالش تفاوت نگاه» است که مشخص نیست چه ارتباطی به عنوان فعلی دارند و با چه توجیهی در ذیلِ این عنوان گنجانده شده‌اند. جالب اینکه نه در روی جلد، بلکه در شناسنامه‌، نامِ کتاب، این عنوانِ فرعی را دارد: «با نگاهی به باورپذیریِ آرا برای جوانان امروز». اهمیتِ آشنا شدنِ دانشجویان و علاقه‌مندان به موضوعِ محوریِ کتاب، قابل مقایسه با اهمیت این موضوع فرعی، موضوعی در حد یک مقاله‌ی دانشجویی، نیست. عنوانِ کلیِ حاضر، اگر نگوییم فریبنده، دست کم یادآور واقعیتی‌ست که در آن لطیفه‌ی علمیِ مشهور مستتر است. اینکه یک آلمانی پس از عمری پژوهش و تحقیق، کتابی در چندین مجلد می‌نویسد و آن را «مقدمه‌ای در شناختِ فیل» نام می‌گذارد و یک ایرانی پس از یک مطالعه‌ی اولیه، کتابچه‌ای می‌نویسد با عنوانِ «فیل چیست؟»

«موسیقی در کلام، عرفان و فلسفه‌ی اسلامی» حتی اگر در قالب مقدمه‌ای کوتاه نیز به آن پرداخته شود، به مقدماتی بیش از آنچه در این کتاب آمده نیاز دارد. به جای آن، در انتهای هر مبحث، که خود خلاصه و مجمل‌ است، چند صفحه نیز با عنوانِ جمع‌بندی آمده که جملاتش دقیقاً تکرار جملاتِ متن اصلیِ همان مبحث است.

با این اوصاف، بعد از عنوان نادقیقِ کتاب، مهمترین نقص، ساختار کتاب است که نیم اول، نیاز به تکمیل و ویرایش دارد و نیم دیگر بی‌ارتباط است و ناموجه.

تألیفات در باب موضوع محوری این کتاب، کم بوده‌اند و اغلبِ همان «جوانان» شاید حتی نامِ معتزله و اشاعره و محی‌الدین و امثالهم را هم نشنیده باشند. از این رو خواندن بخش اول، می‌تواند برای آشنایی اولیه‌ مفید باشد، اما دریغ که در پازلِ مغشوشی گنجانده شده‌است.

کتاب موسیقی در فلسفه و عرفان یک مقدمه کوتاه نشر مرکز محمدرضا آزاده فر سعید یعقوبیان

 

02 مهر 1397
بالا