نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: هرمس


092 STation Three

در همهمه‌ی باد و طوفان، یک بلیت برای ایستگاه بعدی

نویسنده: پریا مراقبی

آنچه توصیف موسیقی کوارتت کاسته را دشوار می‌کند سیالیّت است؛ نوعی حرکت، گاه باشتاب و گاه آهسته و رها از قانون‌مندی‌ای که برای این حرکت بایدونبایدی تعیین کند. این مشخصه در کوارتت کاسته (متشکل از پیانو، گیتار الکتریک، کلارینت-ساکسفونِ سوپرانو و درامز)، از آلبوم اول تا «ایستگاه سه» (آلبوم سوم گروه)، نمایان است و همین سیالیّت هم سه ویژگیِ موسیقیِ کوارتت کاسته را می‌سازد. اولین مشخصه، و شاید مهم‌ترین، این است که موسیقیِ گروه را نمی‌توان در سبکی مشخص طبقه‌بندی کرد. از اِلِمان‌های موسیقی جَز تا پراگرسیو-راک و، حتی، گاه استفاده‌ از موتیف‌های ردیفِ دستگاهیِ موسیقیِ ایران در آلبوم شنیده می‌شوند. درحالیکه می‌توان موسیقی را ترکیبی از این سبک‌ها دانست، روند موسیقی به‌گونه‌‌ای است که خود را از هرگونه سبک‌بندی رها می‌سازد. ویژگی دوم پیامد ویژگیِ اول است: غیرمنتظره بودن؛ به این معنی که در طول یک قطعه نمی‌توانید پیش‌بینی کنید که در ادامه چه خواهید شنید. موسیقی مُدام در حال تغییر است. شنونده‌ی کوارتت کاسته بعد از سه آلبوم، با این‌که ذهنیتی کلی از موسیقیِ گروه دارد، باز هم نمی‌تواند رویه‌ و سیر موسیقی را پیش‌بینی کند. برای مثال به "راپسودی" گوش کنید، قطعه‌ای با همکاریِ کالین باس (عضوی از گروه موسیقی Camel) که در نقش خواننده و نوازنده‌ی گیتار بِیس ظاهر شده است. احتمالاً، برای شنونده‌ی گروه، شنیدنِ صدای کالین باس بر روی موسیقی‌ای که ذاتاً کلام‌محور نیست، همین واکنش را دربرداشته است. ویژگی سوم هم از دلِ ویژگی‌های اول و دوم درمی‌آید: پیامدِ این دو مشخصه در موسیقی که سر در اشتیاقِ به آزمودن از سوی گروه دارد؛ چه در بُعدِ نوازندگیِ فردیِ هر یک از اعضا و چه پیامدِ این نوازندگی‌ها در صدای موسیقیِ گروه. اگر دو آلبوم قبلیِ کوارتت کاسته را با «ایستگاه سه» مقایسه کنیم، تمامِ نکاتی که ذکر شد در موسیقی شنیده می‌شوند، اما این‌بار میزانِ این اشتیاق به آزمودن و ترکیب از جانب گروه کنترل‌شده‌تر می‌نماید و به پختگی رسیده است. برای مثال، به درامز و کلارینت گوش کنید، که در آنها ایده‌های موسیقی و تکنیک‌های فردی مُدام در معرض تغییر و ترکیب هستند و، با این وجود، از یکپارچگی برخوردارند. به‌طور کل، درامز و کلارینت در «ایستگاه سه»، در مقایسه با گیتار و پیانو، بسیار درخورتوجه‌اند. با این‌که کوارتت کاسته، چه در اجرای کنسرت و چه در آلبوم، نشان داده که گروهی است با نوازندگی‌های قابل‌تأمل، اما، در «ایستگاه سه»، نشانه‌های اجرای دقیق، پخته و نحوه‌ی بسط‌وگسترشِ ایده‌ها، بیش از دو ساز دیگر، در درامز و کلارینت خود را می‌نمایاند.

آنچه از مشخصه‌های موسیقی کوارتت کاسته تا به اینجا ذکر شد تلاشی بود برای توضیحِ آن‌که چرا موسیقی این گروه را می‌توان با واژه‌ی سیال توصیف کرد. همین ویژگی است که به کوارتت کاسته اجازه می‌دهد در چهارچوب‌های یک سبک نماند، چراکه جای شدن در قالب هر سبکی موسیقی گروه را از این رهایی منع می‌کند. «ایستگاه سه» نشانه‌ی حرکتِ مداومِ یک گروه است، حرکتِ روبه‌جلو در مشخصه‌هایی که از آغازِ کارش داشته. آلبوم، همان‌طور که از نامش برمی‌آید، رسیدن به ایستگاه سوم از مرحله‌ی کاریِ کوارتتِ کاسته است؛ جایی که گروه بر ماهیتِ خود و موسیقی‌اش تاُکید می‌کند.

برای خرید و دانلود آلبوم ایستگاه سه به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 4.5
28 آبان 1400
Bozorgdasht Parviz Tanavoli 1

پازل تکه‌تکه‌ی هویت

نویسنده: پریا مراقبی

شاید بتوان گفت «بزرگداشت پرویز تناولی» مقصودش را در همان نامِ نشسته‌برجلدش آشکار می‌کند. حاصلِ تقاطعِ سه آهنگ‌ساز است که هر کدام با مختصات موسیقاییِ مختص به خود در ستایش پرویز تناولی دست به ساخت موسیقی زده‌اند؛ پس باید موسیقی را از سه جهت واکاوی کرد. مقصود معلوم است: ساختن پیکره‌ای موسیقایی از تناولی و آثارش. هرآنچه هم که در پی می‌آید پیامدِ این مقصود است. اما مسئله چگونگیِ رسیدن به هدف است: در قالب موسیقی کلاسیک و در جست‌وجوی هویت.

برای مثال، آنچه کریستف رضاعی در پیشِ رو می‌گذارد یک دوگانه‌ی ایرانی‌ـ کلاسیک است: از فلوتی که ملودی را برگرفته از نامِ تناولی می‌نوازد (طبق گفته‌ی رضاعی در دفترچه‌ی اثر) تا دست زدن به دامنِ سازی ایرانی.

موسیقی از موتیف‌های تماتیکِ کوتاه تشکیل شده‌ که اغلب توسط سازهای بادی معرفی می‌شوند. نی بازتاب‌دهنده‌ی ماهیتی ایرانی است: هر از گاهی می‌آید، ملودی کوتاهی می‌نوازد، می‌رود و همین. این حضورهای گاه‌به‌گاه، البته، در محاسبه‌ی چراییِ وجودش جوابی بیشتر از همان «ایرانیّت» به دست نمی‌دهند.

این دستورالعمل «ایرانی‌ـ کلاسیک» را پیمان یزدانیان هم به‌کار می‌بندد، اما به روشی دیگر. او، در موومان آخرِ سمفونی، از انگاره‌‌هایی با ماهیت ایرانی استفاده می‌کند و، در این راه، رنگ‌آمیزی صوتی را هم به‌کار می‌گیرد. این را اضافه کنید به رفتارِ موسیقایی که از یزدانیان در موسیقیِ فیلم سراغ داریم: ارکستر اغلب به‌صورت یک‌پارچه شنیده می‌شود و انگاره‌های کوتاه در تکرارند. طبق آنچه گفته‌های یزدانیان در دفترچه‌ی اثر به‌دست می‌دهد، صورت مسئله در اینجا شفاف‌تر است: این روایت‌های گوناگون است که موسیقی را پیش می‌برد.

سوئیتِ ساخته‌ی مازیار یونسی در این میان تکلیفش با خودش مشخص است. بافت و ترکیب صوتی را به‌کار می‌گیرد تا تصویر بسازد. انگاره‌های تماتیکی که در پی می‌آیند، نحوه‌ی جمله‌‌بندی‌ها و رنگ‌آمیزی صوتی هم در همین راستا پیش می‌روند. اثر روی پای خودش راه می‌رود، نه توضیح چندین خطیِ گنگ به‌همراه دارد و نه در گیرو‌دارِ هویت است.

«بزرگداشت پرویز تناولی» دو نکته‌ی قابل تأمل دیگر هم دارد، ارکستری که شفاف صدا می‌دهد و، همچنین، ضبطی تروتمیز. در موسیقی اما مشوش است و حتی دفترچه‌ی پرزرق‌وبرقش هم، با توضیحات و عکس‌ها، کمکی نمی‌کند. موسیقی همچنان برای رسیدنِ به مقصودش، علی‌رغم‌ِ کوشش‌های گاه‌به‌گاه، در جست‌وجوی هویت سرگردان است. آیا این سرگردانی تأویل موسیقاییِ دغدغه‌های هویت‌گرایانه‌ی تناولی است؟ پاسخ نزد آهنگسازان محفوظ است.

برای خرید و دانلود آلبوم بزرگداشت پرویز تناولی به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3
05 تیر 1400
Pulse 1

ضربانِ رنگ‌رنگِ تکرار

نویسنده: کامیار صلواتی

«پالس» یزدانیان هم شبیه به آثار دیگرش است و هم نیست. بافت و ترکیبات صوتیِ نسبتاً خلوت و سهلِ گرته‌برداشته از فرهنگ‌های مختلف و متنوع موسیقایی (گاه آن‌قدر سهل که می‌توان با فراغِ بال آن را موسیقی کلاسیکِ سبک نامید)، نقش پررنگ عنصر تکرار، و اهمیت و جایگاه بی‌بدیل پیانو در آثار پیشین یزدانیان در «پالس» هم کمابیش، با شدت و ضعف‌هایی، شنییده می‌شوند. با وجود این، آنچه مایه‌ی تمایز «پالس» با دیگر آثار اوست بیشتر در قطعه‌ی طولانی‌ترِ اولِ کار، یعنی «پالس ۱»، رخ می‌نمایاند. برخلافِ «پالس ۱»، «پالس ۲» به آثار پیشینِ تک‌نوازانه‌ی یزدانیان شبیه‌تر است.

«پالس ۱» قطعه‌ای است چند بخشی، با روحیه‌ای تجربی‌تر، در قیاس با بیشترِ ساخته‌های آهنگسازـ نوازنده‌اش. چند مؤلفه خمیرمایه‌ی این قطعه را ساخته‌اند: اول، تمایز و تنوعِ رنگ‌های صوتی قطعه که گستره‌ای را دربرمی‌گیرند از صداهای خفه‌شده، صداهایی که ماهیت کوبه‌ای و ملودیک توأمانی دارند، صداهای مبهم و افکتیوی که گاهی به نویز می‌مانند، صداهایی «زنگ»دار شبیه به هارپسیکورد، و بالاخره صدای رایجی که از ساز پیانو می‌شنویم. دوم، نقش بسیار پررنگ تکرار، بازیگری همیشگی در آثار یزدانیان، که این‌ بار هم به اطوار مختلف در قطعه تجسد می‌یابد. این‌جا تکرار در قالب استیناتوهایی که از فرط تکرار به نوعی تداعیِ خلسه می‌رسند حاضر است؛ اُستیناتوهایی که آرام سربرمی‌آورند و سپس خود پذیرای ملودی‌های بداهه‌وار می‌شوند و گاه بافتی پلی‌ریتمیک به وجود می‌آورند. از این لحاظ، این قطعه خصلت‌هایی شبیه به موسیقی مینیمال نیز دارد. بالاخره، ساختار فرمال کار دایره‌ای و متقارن است. این قطعه‌ی کمابیش طولانی، در سیر فرمالِ خود، اندک‌اندک به بیشینه‌ی ضخامتش در بافت صوتی و پویایی ریتمیک‌ـ ملودیک می‌رسد و، در انتها، قرینه‌ای از چهار دقیقه‌ی آغازین خود را در واپسین دقایقش باز می‌نوازد. باری، این فرم طولانی اندکی نیز سوال‌برانگیز به گوش می‌رسد؛ مثلاً، در حدود دقیقه‌ی هفتم اثر، آکوردی غریبه، همچون مهمان ناخوانده‌ای، ضرباتی هول‌انگیز بر خلسه‌ی کار وارد می‌کند، اما، در ادامه، چندان اثری از آن به چشم نمی‌خورد؛ بی‌آنکه درست دریابیم که چرا این‌چنین ناگهانی آمده و چرا به همان سرعت ناپدید می‌شود.

برای خرید و دانلود آلبوم پالس به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3
26 آذر 1399
Orbiton 1

تکرار و تکرار

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

اگر یک کلمه‌ی اساسی باشد که کل آلبوم اوربیتون بر آن بنا شده باشد آن چیزی نیست جز تکرار. تمام توضیحات دیگر درباره‌ی ساختار قطعات از جمله نقلی از مکس تِگمارک کیهان‌شناس -که روشن نیست چرا نام و نظرش در توضیح انگلیسی دفترچه هست اما در فارسی نه- گرچه ممکن است در اصل به عنوان محرک تخیل گروه برای شکل دادن به ساختار موسیقی‌شان عمل کرده باشد نزد مخاطب همچون تفسیر همان تکرار ساختاری جلوه می‌کند.

تکرارشان نخست همان‌گونه می‌نماید که در آثار مینیمالیست‌های قدیمی می‌شناسیم؛ چرخه‌های کوچک که در اثر پدیده‌های مربوط به تشخیص موسیقی متغیر و متحرک به نظر می‌رسند. اما آرام آرام با پیش رفتن موسیقی بازگشت‌هایی از قطعه‌های بزرگ‌تر از چرخه‌های خُرد اولیه هم ظاهر می‌شود یا لایه‌هایی ابتدا با ظاهری خطی پدیدار می‌شود اما بعد از این که ساختاری با مقیاس بزرگ‌تر تکرار شد روشن می‌شود چیزی همچون چرخه در چرخه یا چرخه‌ی چرخه‌ها پیش روی ما است. و البته کل قطعه یا به قول خود مؤلفان عبارت شکل یک چرخه‌ی بزرگ نمی‌یابد و معمولاً محصول دو حلقه یا بیشتر است که به نحوی در هم تنیده شده‌اند یا به شکل خطی در پی هم قرار گرفته‌اند و تنها هنگام پایان رسیدن است که زمان غیرموسیقایی از خلال آنها خود را ظاهر می‌کند.

گرچه چنین موسیقی‌ای معمولاً بیشتر در پی مشارکت دادن شنونده در نقش مدهوش مراقبه‌ی جریان تکرار است بااین‌حال لحظاتی در آن هست که عناصر خطی موسیقی مثل ریتم و ملودی به معنای معمول بر کلیت تکراری پیشی می‌‌گیرد به سطح می‌آید. مثل لحظاتی از ملودی گیتار در Phrase 7 یا الگوی ریتمیک در  Phrase 9.1 (هم الگوی آغاز هم همراهی سازهای کوبی که اندکی پس از آن سر می‌رسد).

علاوه بر ایده‌ی فراموسیقایی و غایت موسیقی یادشده که امروزه موضوعاتی بس شایع است و بنابراین خود پسند عام، مواد و مصالح موسیقی به خصوص سازبندی و رنگ صوت نیز از منشأ موسیقی مردم‌پسند روز می‌آید و الزامات خود را نیز می‌آورد (مثل تغییر منطقه‌ای لایه‌ها و فضاها) هرچند به یاری گزینش و ترکیب عناصر دست‌کم نزد مؤلفان و مخاطبانش به چیزی کاملاً متفاوت از اجزاء تشکیل‌دهنده‌اش می‌شود.

برای خرید و دانلود آلبوم اوربیتون به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 0
03 اردیبهشت 1399
Daroon Kooch 1

پوشیده و سربسته

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

آهنگسازی که تا پیش از «درون کوچ» با آلبوم‌های مستقل و نیمه‌مستقل «رویای گریز»، «مسیر نگاهت» و «حباب و سراب» کار خویش را با پیانو، آنسامبل یا بداهه‌هایی به همراه سازهای ایرانی به نمایش درآورده بود، اکنون با آلبوم جدیدش جنبه‌هایی تازه از خود را می‌نمایاند و طبع‌آزمایی‌اش در حوزه‌ی موسیقی ارکستری را پیش چشم و گوش ما گذاشته است.

آلبوم تازه با 9 قطعه‌اش هنوز نام‌گذاری و منطق خیالی کارهای قبلی نگین زمردی را با خود دارد. اما از جهت صراحت بیان متفاوت از آنهاست. بیان کلی موسیقی چه از بابت روابط تماتیک چه از بابت ساختار فرمیِ سرتاسری مخصوصا در بخش‌های آغازین بسیار پوشیده و سربسته است. سر به تو دارد و به راحتی حرکت و شاکله‌ی خویش را فاش نمی‌کند. و گاهی تا سرحد بلاتکلیفی و سکون تمام‌عیار پیش می‌رود. گسترش از موزاییک‌هایی پدید آمده که طرحی بزرگ‌تر را در بازه‌ی زمان شکل می‌دهند اما چیدمانشان اجازه نمی‌دهد ریخت‌شناسی آن طرح به‌راحتی دیده شود. آن را به عمد یا از سر سهو پنهان می‌کنند.

این خصلت را بیش از هر جای دیگر در «فوران»، «فراز» و «فرود» می‌یابیم -که در این دو تای آخری آهنگساز به نوعی بیان آتونال آزاد هم نزدیک است- گرچه این وضعیت کم‌وبیش تا پایان «فنا» پابرجا می‌ماند. از آن پس، در «فراسو» وضعیت کم‌کم دگرگونی‌هایی می‌پذیرد. و با گذر از آن به شکلی فزاینده رو به سوی بیرون می‌کند. دست کم اینجا ریتم و ملودی همپوشانی و پیوستگی‌هایی پیدا می‌کند و یادآور همان ترفندی می‌شود که پیش از این هم «رویای گریز» از آهنگساز دیده بودیم. دوپارگی و تضاد که پیش‌تر بیان گرفته‌ی نیمی از قطعه‌های آن مجموعه («گریز» و «گذر») را دربرابر نیم دیگر («گمان» و «گشایش») سازمان می‌داد اینجا هم از طریق عناصری تقریبا مشابه (ساختارهای ملودیک آشنا که مهر موسیقی ایرانی بر خود دارند، عبارت‌بندی بریده بریده و الگوهای ریتمیک هم‌ریخت) سیر قطعه‌ها را سامان می‌دهد و تضاد اصلی میان دو گروه اصلی‌شان برپا می‌کند تا دست‌کم اگر هر کدام از آن تابلوها به تنهایی طرح خود را به شنونده لو نمی‌دهند، سراسر مجموعه خط سیری نسبتا مشخص از دوپارگی را به نمایش بگذارد.

درون کوچ ارکسترال آروین صداقت کیش هرمس کلاسیکال نگین زمردی

برای خرید و دانلود آلبوم درون کوچ به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 1.7
12 آبان 1397
Gesing Meyer Rohrer Amiira 4

ساختن دنیایی بزرگ‌تر

نویسنده: امیر بهاری

بسیاری از هنرمندان معاصر در پی آزادی بودند. آزادی از هر سبک و آموخته و نگرشی تا به این شکل اثر بدیع خلق کنند. یکی از دلایل باب شدن بداهه‌نوازی در فرهنگ موسیقی غرب شاید همین نکته بود. در جریان موسیقی تجربی هم، بودند آهنگسازانی که موفق‌ شدند از پس این کار بر بیایند؛ اما اگر کسی بخواهد اثری بر مبنای سبک‌های مختلف موردعلاقه‌اش بسازد، تکلیف چیست؟ آیا محصول می‌تواند بدیع باشد یا ملغمه‌ای بی سر و ته می‌شود؟

تریو گزینگ، مه‌یر و روهر در آلبوم «آمیرا» اثری از ترکیب سبک‌ها و مودهای مختلف پیش روی مخاطب‌اش می‌گذارد. تریوی آشنایی در ایران که به دلیل توانایی بالای نوازندگانش، آن را در محدوده‌ی موسیقی جَز قرار می‌دهیم، درصورتی‌که نوازندگان آن فقط تا حدودی وام‌دار جز هستند و در آلبوم «آمیرا» هم مثل زمانی که با عنوان تریو «اوپن سورس» به ایران آمده بودند، از مایه‌های بسیار متنوعی استفاده می‌کنند؛

از موسیقی جَز (قطعه‌ی سرچشمه) گرفته تا فضایی شبیه به موسیقی الکترونیک (قطعه‌ی آنچه می‌ماند) و قطعه‌ای در حال و هوای موسیقی پراگرسیو-راک (قطعه‌ی رعد). آن‌ها به نوعی با در نظر داشتن ادبیات مکتب‌های مختلف موسیقی، برای خود به جای آزادی محض، دنیایی بزرگ‌تر ساخته‌اند.

این تریو پس از ملاقاتی در ایران شکل گرفت و  اجرای کوچکی برگزار کرد. پس از مدتی با عنوان «اوپن سورس» به ایران آمد و کنسرتی کاملاً بداهه برگزار نمود. قبل از اجرا برای بسیاری سوال پیش آمد که این سه نفر زیره به کرمان می‌آورند؟  بداهه‌نوازی محض در سرزمین موسیقی بداهه‌محور؟ اما آن‌ها زیره‌ی اعلا به کرمان آوردند!

از طرفی این سه هنرمند، در آلبوم «آمیرا»، علی‌رغم تنوع موسیقی و شنیدن صداهای مختلف، تأثیرگذاریِ اجرای زنده‌شان را ندارند و با این‌که آلبوم آهنگسازی شده و مشخص است که پایه در تجربه‌های بداهه تریو اوپن سورس دارد، گیرایی و جذابیت اجرای زنده‌‌ی گروه را ندارد. و این مربوط به رابطه‌ی عمیق پر رفت و برگشتی است که بین مخاطب، مجری و محصولِ بداهه در لحظه‌ی بداهه، شکل می‌گیرد. شاید بداهه، بداهه بماند بهتر است.

برای خرید و دانلود آلبوم آمیرا به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 2.8
07 شهریور 1396
بالا