نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

تگ: کنسرتو گیتار


Piano Concerto Guitar Concerto 1

بشارت آینده

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

کنسرتو پیانوی لوریس چکناوریان علاوه بر این که خود جداگانه قطعه‌ای است، اکنون که از خلال یک تاریخ از سر گذشته به آن می‌نگریم به دو معنی خصلتی آینده‌نگرانه دارد. در روزگار ساخته شدن در حکم پیش‌بینیِ آهنگسازِ به بلوغ هنری رسیده، بوده است. به معنای نخست، علایمی در این کنسرتو هست که چکناوریان اغلب زندگی هنری آهنگسازی‌اش آنها را به همراه داشته است. مهم‌ترین این نشانه‌ها ارتباط لوریس جوان با موسیقی دستگاهی ایران را در یکی از ایرانی‌ترین آثار گذشته‌اش یعنی همین کنسرتو می‌توان شنید. تم‌ها و ملودی‌ها –مخصوصا از آنِ پیانو- اینجا از بسیاری از آثار قدیمی یا میانه‌ی او صریح‌تر و روشن‌تر شخصیت ایرانی‌شان را آشکار می‌کنند و دستگاه چهارگاه،  یکی از ملازمان آینده‌ی او (رد پای آن تا رستم و سهراب و کوروش کبیر و دیگر آثار بعدی گسترده است)، حضوری پررنگ و پردامنه دارد شاهدش قطعه‌ی کوتاه کاملا شناخته‌شده که درموومان اول پیانوی تک می‌نوازد و آن را بعدا هم در آثارش بازمی‌یابیم.

اما به معنای دوم، تم‌ها و حالت‌هایی در این کنسرتو هست که در آینده‌ی آهنگساز به شکل‌های مختلف  شنیده‌ایم. کنسرتو پیانو (و کنسرتو گیتار در مقایسه با ویلنسلش نیز) نقل تم، ملودی و مصالح موسیقایی از خود در آثار آینده‌ی آهنگساز را که یکی از ویژگی‌های شناخته‌شده‌ی اوست، نمایش می‌دهد. از این بابت بخش‌های میانی آلگرو انرجیکو و نیز بخش‌های آغازین آندانته سوستنوتو (مخصوصا نگاهش به سازهای بادی چوبی) قابل توجه است.

علاوه بر اینها منابع (ایرانی-ارمنی) و اهمیت زیبایی ملودیک در کنسرتو پیانو هم مثل بیشتر آثار بعدی (سبک شناخته‌شده‌ی) او در صدر است. بهره‌گیری حداکثر از توان تکنیکی ساز در پله‌های بعدی قرار دارد (جز ابتدای آلگرو کُن بریو). نشان بارز این امر را آنجا می‌توان دید که در موومان سوم نقش ارکستر و پیانو وارونه می‌شود و بخش‌هایی از ارکستر جایگاه تکنواز پیدا می‌کند.

اگر کنسرتو پیانو را به نوعی آینده‌خوانی ببینیم یعنی آن را همزمان از دید شنونده‌ی امروزی و شنونده‌ای در سال 1962 درک کنیم یک غایب بزرگ نیز به چشم می‌خورد؛ ریتم‌ها. همان‌ها که اندکی بعد در جریان مطالعه‌ی او برای آفرینش رستم و سهراب (به گفته‌ی خودش ریتم‌های زورخانه) کشف و در کارهایش ماندگار شد.

برای خرید و دانلود آلبوم کنسرتو پیانو و کنسرتو گیتار به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 3.3
21 آذر 1397
harfhaye hamsayeh2

آب‌تَنی در حوضی کم‌عمق

نویسنده: مانی جعفرزاده

پیش از آغاز، این توضیح لازم است که یادداشتِ کوتاهِ پیشِ رو ناظر است بر بخشِ دوّم  [یعنی شماره‌هایِ چهار تا شش] از آلبوم «کنسرتوهایِ پیانو و گیتار» و تنها همین بخش [«کنسرتو گیتار»] را مرور خواهد کرد، چون صحبت درباره‌ی بخش نخستینِ این آلبوم [«کنسرتو پیانو»] خود مجالی دیگر و مستقل نیاز دارد.

لابد شنیده‌اید که در میانِ آهنگسازان حرفه‌ای همواره این سخن بوده که موسیقی نوشتن برایِ گیتار و همچنین هارپ نیازمند دانشی مضاعف و داشتن مهارتی ضمنی در نوازندگی این سازها است*. هر دو ساز پیچیده  و کمابیش بدقلق هستند. بافت هارمونیک‌ صدادهندگی‌شان هرچند جذّاب امّا  کاملاً خاص خودشان است و جوری نیست که تنها با مطالعه‌یِ سازشناسی بشود برای‌شان موسیقی نوشت. از این رو تعداد آثار جدّیِ نوشته‌شده برای این دو ساز در تاریخ موسیقی جهان به نسبت دیگرِ سازها اندک است و در تاریخ موسیقی ایران هم به طریق اولی این موضوع بیش‌تر به چشم می‌آید.

«کنسرتو» چُنان‌که می‌دانیم در فرهنگ مدوّن هنرشناسی قطعه‌ای است در سه قسمت، که بناست توانایی‌هایِ نوازندگی یک ویرتوئوز را در مواجهه با یک ارکستر به چالش بکشد. این را هم می‌دانیم که برخلاف تاریخ موسیقی جهان تعداد «کنسرتو»هایِ نوشته‌شده [ برای هر سازی] در تاریخ موسیقی ایران چندان زیاد نیست. این است که وقتی استاد کاملی چون لوُریس چکناواریان به نمایندگی از آهنگ‌سازان موسیقی ایران دست به نوشتن یک «کنسرتو گیتار» می‌زند و این اثر با ارکستری قابل قبول و سولیستی درخشان در یک استودیوی استاندارد اروپایی ضبط می‌شود، سطح توقّع به جایی می‌رسد که برآوردن آن کار سختی خواهدبود.

برای  مثال این کنسرتو در«موومان» نخستین بر مبنای ملودی مشهور «ساری گلین» اگرچه در چند لحظه‌ی ارکستری واریاسیون‌های بسیار جذّابی از آن «تِم» ارائه می‌کند، لیکن هربار که به «سولوی گیتار» می‌رسد نارَس است و چندان چیزی نیست که شنونده را بر توانایی‌های اجرایی یک «ویرتوئوز» مجاب سازد. مضاف بر این نویسنده‌ی این سطرها بدون در اختیار داشتن پارتیتور و تنها از طریق شنیدن نتوانست «موومان» نخست را یک «سونات کنسرتویی» تلقّی بکند؛ که اگر این تشخیص درست باشد «کنسرتو» بودن اثر به معنای کلاسیک آن، دچار اختلال خواهد بود. تکرار می‌کنم که این تنها یک نظر مبتنی بر شنیدن است و می‌تواند غلط باشد.

در هر دو موومان‌هایِ بعدی هم مانند موومان نخست هرجا با بافت ارکستر سروکار داریم (یعنی آن‌چه که چکناواریان در آن استادِ به تمام معناست) کار بی‌نقص است و بسیار شنیدنی، و باز هرجا که ارکستر توپ را به گیتارِ سولو پاس می‌دهد آهنگ‌سازی الکن می‌ماند و کار اُفت می‌کند. از توان چندصدایی ساز به‌درستی استفاده نشده و در بسیاری از لحظه‌ها گیتار در حال نواختن یک خط ملودی سرراست است که نواختن آن را می‌شد به هرساز تک‌خطّی دیگری واگذاشت.

حقیقت آن است که در کارنامه‌یِ درخشان چکناواریان اثری چون «کنسرتو گیتار» نمره‌ای بیش از متوسّط نمی‌گیرد و  بدیهی است در چنین اثری برای درخشش نوازنده‌ی حیرت‌انگیزی چون «یوکووس کولانی‌یان» مجال کافی وجود نداشته و یکی از بهترین فرصت‌های تاریخ موسیقی ایران همچنان ناکام مانده‌است.


* روزی یکی از دوستان ما از استاد احمد پژمان برای نوشتن یک قطعه برای «هارپ» راهنمایی خواسته بود. استاد - بی‌شک ناظر بر احوالِ آن دوست- با همان لحن همیشگی‌اش گفته‌بود: هارپ ننویس! هارپ سخت است!

کنسرتو گیتار مانی جعفرزاده لوریس چکناوریان حرف های همسایه کلاسیکال رادنواندیش

14 آبان 1397
بالا