چند دهه بیشتر نیست که کمانچه توانسته به زحمت و به مدد عواملی گاه غیرموسیقایی –مانند محدودیت اعمال شده بر ویلون- از پسِ هجوم قدرتمندانهی ویلون برآید . در این میان، قیچک طبعاً به واسطهی ویژگیهای آکوستیکاش و البته رواجاش در موسیقیهای محلی در قیاس با کمانچه کمتر دستمایهی پردازش فکری و هنری در حیطهی موسیقی کلاسیک ایرانی بوده است. قیچک در نقش همراهیگری خجل در پشت صداهای اصلیتر گروههای ایرانی نقشآفرینی کرده و این اعتماد به نفس را در خود ندیده که ابزار تکگویی یا بلند سخن گفتن باشد؛ حتی با تغییر و «شهری شدن» آن. «تکنوازی قیچک»، اثر نسیم شیرافکن میخواهد همین قیچک شهریشده را از پشت به سرِ صف بیاورد و توانایی آن را در عرصهی تکنوازی در چارچوب موسیقی کلاسیک ایرانی بیازماید.
محمدرضا فیاض در متن بروشور «گرفتگی صدای قیچک»، «هارمونیکهای خاص» و «مسائل دینامیک» این ساز را در خدمت فضای اثیری اثر میداند؛ امّا سوال اینجاست: اگر قیچک نخواهد چنین مبهم و گرفته «هقهق» کند، اگر در همنوایی با دیگر سازها قرار باشد به جلوی صف بیاید، و بخواهد چیزی غیر یا ورای «حسی معلق به عزمِ کندن» ارائه دهد، حاصل چه خواهد شد؟ اگر قیچک ردیف را بهشکل هنجارین آن بنوازد، چنانکه در بخش «افشاری» آلبوم میشنویم، آیا از پس آن برخواهد آمد یا حالوهوایی بهکلی متفاوت میآفریند؟ افشاری ردیفی شیرافکن چندان «کلاسیک» صدا نمیدهد؛ امری که حتی فیاض نیز به آن اشاره میکند، و این بدان معناست که اگر بخش اوّل آلبوم را تلاشی برای سنجیدن توان نوازنده در اجرای ردیف و انتقال حالات آن با قیچک در نظر بگیریم، نتیجهی این آزمون چندان موفقیتآمیز نیست؛ چه حاصل صدایی نه چندان شفاف است که لابهلای ابری از صداهای پیرامونی شنیده میشود و فضایی وهمآلود –نه آنچنان خنثی و بیانگر چون ردیفی که تار و کمانچه بنوازند- پدید میآورد. این ویژگی ممکن است در بعضی لحظات خاص و برای بیان حالاتی خاص بهکار بیاید، مانند تکرار موتیفی ماخولیایی از «حصار» در همین اثر؛ امّا نکته همینجاست: «تکنوازی قیچک» نشان میدهد که دستکم اگر معیار سنجش ما برای آزمودن قیچک در حیطهی موسیقی کلاسیک ایرانیْ اثر نسیم شیرافکن باشد، هنوز راهی دراز باقیست.
برای خرید و دانلود آلبوم تکنوازی قیچک به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.
17 اردیبهشت 1397