موسیقی زبان جهانی
اغلب گفتهمیشود که موسیقی زبان جهانی است؛ اما آیا این ادعا واقعاً درست است؟ پژوهشی در هاروارد نشان میدهد که پاسخ مثبت است. هدف این پژوهش این بود که نشان دهد آیا موضوع ترانهای از یک فرهنگ میتواند توسط افراد فرهنگ دیگری شناخته شود. پژوهشگران ترانههای باکلام را برای این تحقیق انتخاب کردند. ایده این است که روابط فرم-کارکرد سنجیده شود؛ یعنی آیا فرمها یا صداها یا عناصر موسیقایی خاصی ارتباط محکم با برخی کارکردهای خاص در حیوانات یا انسانها دارد یا نه. مثلاً میدانیم در بسیاری گونههای مهرهداران صداهای بم خشن برای نشاندادن خصومت بهکار میرود.
در ابتدا ۷۵۰ نفر از ۶۰ کشور مختلف تکههای کوتاهی از ۳۶ آهنگ (تصادفی انتخابشده از یک گروه ۱۱۸ تایی) را شنیدند. قطعات به چهار دسته تقسیم شده بودند: رقص، عشق، شفا، لالایی. این دستهها در اغلب فرهنگها وجود دارند و نشان دادهشده که با تکامل زیستی و فرهنگی موسیقی مرتبطاند. بعد از شنیدن این بخشها شنوندگان باید با دادن نمره مشخص میکردند هر قطعه چقدر برای رقص، شفا دادن بیماری، عشق ورزیدن یا داستان گفتن مناسبند. علیرغم ناآشنایی با زبان و فرهنگ، در اغلب موارد آهنگهای رقص و لالایی بهدرستی شناسایی شدند. میزان شناسایی آهنگهای شفابخش قدری کمتر از بقیه بود. در نهایت شنوندگان بهصورت سازگار کارکرد صحیح آهنگهایی با زبان ناآشنا از فرهنگی دیگر را شناسایی کردند. این نتیجه ایدهی موسیقی به عنوان زبان جهانی را تقویت میکند.
برای تشخیص اینکه کدام خصلت مشترک شنوندگان را قادر ساخت که آهنگها را شناسایی کنند آزمایش دومی انجام شد. در آزمایش دوم از افراد با فرهنگهای متفاوت خواسته شد که با شنیدن بخش کوتاهی از قطعه، عناصری از این قبیل را شناسایی کنند: تعداد خوانندگان، جنسیت خواننده، تعداد سازها، پیچیدگی ملودیک، پیچیدگی ریتمیک، تمپو، ضرب ثابت...
با بررسی نتایج روشن شد که در مورد آهنگهای رقص بهصورت سازگار تعداد خوانده، تعداد سازها، پیچیدگی ملودیک و ریتمیک بیشتر از واقع شناسایی و در مورد ترانههای لالایی تمام موارد فوق کمتر از واقع شناسایی شده است.
در نهایت، نتایج پژوهش چیزی را تایید میکند که آدمها در طول تاریخ پیشبینی کردهاند: آهنگها به نحوی از انحا، بخشی از همهی ما هستند.