چشماندازهای موسیقی در قرن بیستویکم - بخش ششم
راترفورد جانسون گونهی «پیاده-صدا» (Soundwalk) را بررسی میکند که در آن آهنگساز با طراحیهایی شبیه به چیدمان، گذر و سفری را از میان مناظر صوتی مختلف تدارک میبیند. گونهی دیگر «ضبط میدانی» (Field recording) است که راهی پرطرفدار برای بهیادآوردن مکانها، و مخصوصاً مکانهایی است که در خطر تغییرات اقلیمی قرار دارند. آنیا لاکوود «نقشهی صوتی» رودخانههای هادسون، دانوب و هوساتونیک را خلق کرده. La Selva اثر فرانسیسکو لوپز کلاف صوتی مدهوشکنندهی هفتاد دقیقهای از صداهای جنگلهای بارانی کاستاریکا است. گونهی مرتبط دیگر چیزی است که راترفورد جانسون «سفر از» (Journey from) مینامد. در سال ۲۰۱۶ پایتون مکدانلد نوازندهی کوبهای ۳۰ اثر را در طول سفری ۲۵۰۰ مایلی با دوچرخه از مکزیک تا کانادا اجرا کرد. چنین پروژههایی در پشت خود لایهای سیاسی دارند. وقتی از موسیقی به عنوان سپری صوتی استفاده نمیکنیم و با حساسیت به جهان صبیعی گوش میسپاریم، میتوانیم درک کنیم که داریم چه خسارتی بهبار میآوریم.
حیطهی مغشوش دیگری که راترفورد بهآن میپردازد جایی است که آهنگسازان تجربهگرا به بخشهای کمتر محبوب در موسیقی مردمپسند برخورد میکنند. در این بخش یک نفر بیشتر بهچشم میآید: ماسامی آکیتا که با نام Merzdow ضبط میکند. او هیچگاه آموزش رسمی کلاسیک نداشته و حجم عظیم کارهایش در قالب ضبطهای زنده و استودیویی است، نه نتنگاری. وجه اشتراک آکیتا با بقیهی آهنگسازان مورد بحث در «موسیقی پس از سقوط» فاصلهی او از مرکز فرهنگی است: موسیقی نوفه (Noise Music) طبیعتاً فرهنگی زیرزمینی است. این آثار چیزهای هستند که میتواند «موسیقی دیگری» (Other Music) نامیده شود.
در نهایت اما همچنان میتوان گفت هنرمندان بسیار دیگری میتوانستند در کتاب راترفورد جانسون بررسی شوند. خانوادهی جز آزاد و «موسیقی بزرگ سیاهان» (Great Black Music) باید جایی درخور میداشت. یا تیشوان سوری که در مرز میان کلاسیک و جز موسیقی مینویسد و موسیقیش هم آهنگسازی شده است و هم بداهه. جورج ای. لویس آهنگساز و پژوهشگر به این نکته اشاره کرده که «موسیقی آوانگارد سیاهپوست» یا اصلاً «آهنگساز کلاسیک سیاه پوست» نوعی تناقض تلقی میشود. همانطور که اهدای پولیتزر به لامار اغلب با ستایش روبرو شد اما انتخاب آوانگاردتر هنری تردگیل دو سال قبل از آن را اغلب نادیده گرفتند.