قبل از آنکه موسیقیدان تماموقت شویم باید اینها را بدانیم!
۲۶ سال قبل شغل تماموقتم را در بخش بازاریابی رها کردم تا به عشق حقیقیم یعنی موسیقی بپردازم. امروز فکر میکنم اگر برخی چیزها را از قبل میدانستم دردسرهای بسیار کمتری را متحمل میشدم:
۱. اجراهای طولانی ۳-۴ شب در هفته بسیار فرساینده است. تنها طی دوسال و نیم به تورم تاندونهای دست مبتلا شدم. ناچار بودم حجم اجراهایم را بسیار کاهش دهم و همزمان مخارج زندگی را تأمین کنم.
۲. بیمه خیلی گران است! فارغ از تمام بحثها دربارهی نظام بیمه، واقعیت این است که بیمه خیلی گران است و هرسال هم گرانتر میشود. برایش برنامهریزی کنید.
۳. از معافیتهای مالیاتی خبر نداشتم. طی چندسال اول کارهای حسابداری را خودم انجام میدادم. بعد که کمی عاقلتر شدم و حسابدار استخدام کردم متوجه شدم که با برخورداری از انواع معافیتها و اطلاع از قوانین، مبلغی که سود میبرم خیلی بیشتر از دستمزد حسابدار است.
۴. تدریس موسیقی فقط وقتی مفرح است که آنها تمرینشان را انجام دهند. بخش مهمی از برنامهی کاریم این بود که از تدریس درآمدی کسب کنم. بهسختی شاگرد گرفتم. اوضاع خوب بود و تمرینم بهاندازه. اما هرچه بیشتر درس میدادم کمتر لذت میبردم. شاگردها لذت میبردند اما همان مطالب را مدام تکرار کردن اصلاً راضیکننده نبود.
۵. هیچکس از تماشاچیان بادقت تمام نتها را گوش نمیکند. آنها میخواهند قدری خوش بگذرانند. بهعبارت دیگر سخت نگیرید!
۶. بعضی روزها وقت کمتری برای موسیقی خواهید داشت. هنگام ترک شغل سابقم تصویری خیالی و خوشآیند از آینده داشتم: گفتگوهای مؤثر و سازنده با هنرمندان دیگر، و زمان فراوان برای خلق موسیقی. اما تأمین زندگی داستانهای خودش را دارد.
۷. به عنوان یک موسیقیدان مستقل میتوان زندگی مناسبی را تأمین کرد. هنگام ترک شغل سابقم واقعاً هیچ تصوری نداشتم که نتیجهی این آزمون چهخواهد بود. خیلی خوششانس بودم که زمانی که هنوز مجرد و بدون هزینههای زیادی بودم توانستم آن شغل را کنار بگذارم.
مهمترین درس من از موسیقیدان مستقل بودن این است که راههای آزمودهی بسیاری برای طیکردن وجود دارد. باید قادر باشید کسبوکار خودتان را بهعنوان موسیقیدان ساخته و پیش ببرید.
نویسنده: Dave Ruch