اهمیت انتشار رسالات قدیمی بر کسی پوشیده نیست. لازمهی شتابگرفتن انتشار صدها رسالهی در محاق مانده، همسو کردن/شدنِ همت و دانش و بودجه است. نه بر یک مسیرِ حمایتشده، بلکه بر شانههای یک پژوهشگر، بار دیگر باری به مقصد رسیدهاست: رسالهای در 91برگ؛ نوشتهی میرزا شفیع نامی که جز این اطلاع دیگری از او در دست نیست.
این رساله بنا به توقیعِ پایانیِ نسخه، سال1330ه.ق (1291ش-1912م) 3سال پیش از مرگ آقاحسینقلی و 6سال پیش از مرگ میرزاعبدالله نوشته شده؛ سالی که در آن درویشخان چهلساله بود. نام هر سه (و البته نامهای دیگر) نیز در متن رساله آمدهاست. تا همینجا به نظر میرسد فحوای این سند به آنچه تا امروز در قالب ردیفها از نظامِ دستگاهی میدانیم ارتباط زیادی داشته باشد. اما اینگونه نیست و تردیدها را در اینکه ردیفهایی مانند میرزاعبدالله یا آقاحسینقلی عیناً عملِ موسیقاییِ دورهی قاجار بودهاند بیشتر و تأثیر عواملی مانند ضبط را در تقسیمبندیهای کنونی پررنگتر میکند.
رساله هشت بخش دارد؛ هر کدام بهنامِ یک «دستگاه» که اندکی با هفتدستگاه امروزی متفاوتاند: دستگاهِ «نوا» وجود ندارد، دستگاهی بنام «دوگاه» آمده و فصل پایانی نیز «دستگاه جدید» نام گرفتهاست. متن، فهرستی از اصطلاحاتیست که در فرهنگ شفاهی بودهاند و اغلب قبل از تبیینِ مکتوب از بین رفتهاند؛ مانند نامِ حدود سی نوع تحریر یا پانزده نوع چهارمضراب. از مجموع اصطلاحاتی که در رساله آمده برمیآید که نویسنده نظر بر اجرای سازی داشته است نه آوازی.
به نظر میرسد روایتِ میرزا شفیع، بقایایی از یک نظام دستگاهیِ قدیمیست که همچون دیگر روایاتِ غیرِمعروف فراموش شده. این رساله روشن میکند که دستگاه مفهومی بوده شامل مجموعهای «آواز»: آغازِ هر بخش، جملات مشابهی دارد به این مضمون که این دستگاه شامل چند آواز است، هر آواز شامل چند پنجه، هر پنجه شامل چندین گوشه و هر گوشه دارای چندین تحریر و...
بررسیِ تحلیلی-تطبیقیِ رساله موضوع پژوهشی عمیق است که به نتایج راهگشایی میتواند رسید. پیشگفتار، شامل روندِ کشف و ضبط، فرایند بازنویسی و تصحیح، حدسهایی در مورد نویسنده و مختصری دربارهی متن است. تصویرِ نسخه، با کیفیتی مطلوب در کتاب گنجانده شدهاست. محصولِ ناشر آراسته و منزه است و اگر در قطعِ جیبی (ابعادِ خودِ رساله) میبود لطفی دیگر داشت.
