نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

بایگانی: 09/07/1397


dark o daryaft

واژه‌گزینیِ نو

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

دو دهه از چاپ ترجمه‌ی خوب و مطمئن کتاب «درک و دریافت موسیقی» می‌گذرد. کمتر کتابی را می‌شناسیم که این اندازه‌ بر جریان آموزش فرهنگی در زمینه‌ی موسیقی کلاسیک غربی اثر گذاشته، تا این حد طیف خوانندگانش گسترده شده و کمتر مترجمی که تنها با یک برگردان تا این حد موفق شده باشد. از یک سو دامنه‌ی خوانندگان متن حتا به موسیقی‌دوستان غیرموسیقی‌دانی رسید که راه ورودی به دنیای پیچیده‌ی موسیقی کلاسیک می‌جستند و از سوی دیگر به دانشجویان کلاس درس تاریخ موسیقی. حتا ارجاع به آن به عنوان منبعی معتبر برای تعریف مفاهیم پایه‌ای یا تاریخی موسیقی کلاسیک یا کاربردهای مشابه، در بعضی نوشته‌های تحقیقی و نیمه‌تحقیقی ظاهر شد.

در سه چهار دهه‌ی پیش از نخستین انتشار، چندین عنوان کتاب مشابه دیگر (مانند کتاب‌های کوپلند، اسپات، سوکولوا و ...) نیز منتشر شده بود اما هیچکدام مانند این تاثیرگذار نشد. عوامل مختلفی باعث شد کتاب تا این حد بختیار شود و جایی در جریان آموزش موسیقی ما باز کند؛ از همه مهم‌تر محتوای بسیار خوب طراحی شده‌ی متن اصلی و سپس ترجمه‌ی شایسته‌ی حسین یاسینی، و پس از این دو با فاصله‌ی نسبی، زمان چاپ (که نیمه‌ی دوم دهه‌ی هفتاد و همزمان جریان‌های فرهنگی آن روزها بود)، همراه داشتن نمونه‌های صوتی دسترسی‌پذیر، رشد شتابان آموزش خصوصی موسیقی (با پایگاه طبقه‌ی متوسط)، چاپ شکیل و ناشر خوب.

اکنون ناشر و مترجم، دست به کار روزآوری کتاب زده‌اند. ترجمه‌ی نخست از ویراست چهارم کتاب انگلیسی بود و ترجمه‌ی جدید که به عنوان «ویراست دوم» مزین است از ویراست دوازدهم. در این ویراست چنان که رسم روز (مخصوصا در آمریکا و اروپا) و نیاز کتاب بوده است، نام و شرح حال تعدادی از آهنگسازان و تعدادی هم نمونه‌ی شنیداری حذف، افزوده یا جایگزین شده. مهم‌ترین این دگرگونی‌ها در بخش سده‌ی بیستم روی داده که بااین‌همه به دلیل گسترش اندک (به ویژه در بخش پس از جنگ جهانی دوم) و سازماندهی ساخت‌نیافته، هنوز یکی از نقطه ضعف‌های کتاب است؛ همچنین در افزودن نام زنان آهنگساز (همگام با گرایش‌های برابری جنسی در محیط‌های آکادمیک امروزی)؛ و نیز اندکی تاکید بر اجراگران موسیقی برای موازنه (به نسبت گرایش پیشین که یکسره آهنگسازمحور بود) و همینطور تغییراتی تلویحی در اهمیت تاریخی و سبک‌شناختی برخی آثار و آهنگسازان.

از دید خواننده‌ی فارسی‌زبان دگرگونی دیگری نیز جلب توجه می‌کند. راهبرد ترجمه‌ی این ویراست با ویراست پیشین فرق کرده و بلکه نسبتا در تضاد با آن است. معادل‌سازی گسترده‌ای برای واژگان تخصصی موسیقی کلاسیک به کار رفته که اغلب در میان اهل این موسیقی به همان شکل اصلی‌ رایج است. برای کسی که کارهای حسین یاسینی را دنبال کرده باشد اصلا عجیب نیست. او یک گام میانی هم در کتاب «پدیدارشناسی موسیقی» برداشته بود که اینجا به قوام رسیده است. کلیت این راهبرد دست‌کم از نظر مایه‌وری و پویایی سازوکار زایشی زبان در حوزه‌ی موسیقی گامی روبه‌پیش است (گرچه نه لزوما از لحاظ مفاهمه) به ویژه که در آخر کتاب همچون یک ارزش افزوده فهرست معادل‌های پیشنهادی یا پذیرفته‌شده‌ی یک مترجم معتبر موسیقی نیز در جدولی مرتب آمده.

در کتاب حتا با جایگزینی اصطلاحاتی بسیار آشنا مانند تونالیته (نغمه‌وندی)، موومان (پویه)، بُن‌نغمه (تونیک) روبه‌رو می‌شویم که برای موسیقی‌دانان (و شاید حتا نوآموزان) بسیار نامانوس است. بنابراین چنین رویکردی  گرچه دربیشتر موارد از دید ما پسندیده است، ممکن است نوعی حالت دفاعی در میان بازیگران صحنه پدید آورد و فراگیری ویراست پیشین را از این ویراست بستاند.

درک و دریافت موسیقی راجر کیمی ین نشر چشمه حسین یاسینی آروین صداقت کیش

09 مهر 1397
بالا