هم باید اهل ریاضت و مراقبه باشی و هم بخواهی خود را به تنگنای صبوری بیازمایی. چنین اگر بود، یک بار چهل دقیقه آنچه را در «مجنونِ زمانه» موسیقی نامیده شده چله مینشینی، با سِیلی از پرسشها در سر، آمرزیده برمیخیزی.
خوانندهای که تمام افتخارش، نام بردنِ محمدرضا شجریان از او سالها پیش در یک برنامهی تلویزیونیست چرا پس از سالها نمیتواند تکلیف خودش را با ژانری که میخواند روشن کند؟ چگونه فراموش شده است که پس از اصلاحِ فالشیهای تصنیفها، فالشیهای آوازها هم رفع شود؟ چگونه میشود تا این میزان و این نوعِ عجیب، سیال و انتزاعی، خارج خواند؟ چه عواملی سبب میشوند نوازندهای که در حد کتاب اول هنرستان، تار و سهتار مینوازد و هنوز نمیتواند تارش را کوک کند، ساز و آواز منتشر کند و آهنگسازی کند؟! چند ساعت میتوان برای گروه سازهای ایرانی قطعه و تصنیف سر هم کرد که تنها ایدهی موسیقاییِ به کار رفته در آن سوال و جوابهای کوتاهِ یکی از سازها با گروه باشد؟ کجای وصله پینه کردنِ ماشینوار و سطحیِ چند ریتم و شعر کلیشهای را کار هنری میتوان نامید؟ این بختکِ هفتضربی –که آلبوم، هم با آن شروع شده و هم در کمال شگفتی با آن خاتمه مییابد- تا کی بر نعش موسیقی ایران باقی خواهد بود؟ آیا بدصداتر و ناکوکتر از این هم میشود تار نواخت؟ ساز زدن چگونه میتواند باشد که بتوان آن را به تمامی از دایرهی هنر بیرونش دانست؟ انگیزهی اینهمه تلاش و زحمت برای انتشار چنین صداهایی چیست؟ (شاید جابه جا کردن رکوردها!) در تولید آلبومهای موسیقی، یک نظارت کیفی اولیه و کاملاً ابتدایی، چگونه باید باشد؟ اساساً آیا میتوان چنین نظارتی را تعریف کرد و موجه دانست؟ اینکه هر کسی با هر سطحی از توانایی میتواند آلبومی منتشر کند، آزادیست یا خسران و بطالت؟ و پرسشهای فراوانِ دیگر ...
پاسخها هر چه که باشند از دایرهی فنی موسیقی بیروناند. باید به بنیانهای آموزش و به اوضاع و احوالِ تولید موسیقی در ایران بازگشت. به جامعه و فرهنگ، به معناباختگیِ کنشها، به تکثیر سرطانیِ دروغ، به عادت و رخوت و سکون، به سقوطِ عقلانیت و خِرد، به تهی شدنِ پدیدهها از اصالت و فکر.
سعید یعقوبیان انوش جهانشاهی سینا سرلک مجنون زمانه موسیقی ایرانی گروه نوازی سازهای ایرانی
برای خرید و دانلود آلبوم مجنون زمانه به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.