نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

بایگانی: 28/11/1397


Fajr Rudaki2 3 1

دن‌کیشوتِ سالن‌های خالی

نویسنده: کامیار صلواتی

اجرا و سخنرانی مجید کیانی در جشنواره‌ی فجر امسال، تبلور همه‌ی تناقض‌های درونی ویران‌کننده‌ی جریانی بود که کیانی آن را در همه‌ی سال‌ها و دهه‌های اخیر نمایندگی کرده است. او بسانِ پیامبری شکست‌خورده، با آیات تکراری‌اش همه را به پیروی از راه خویش فراخواند. شنوندگان نیز محترمانه برای او دست زدند، به سخنان‌اش گوش دادند، سعی کردند اجرایش را بشنوند، و پس از آن به دنیای واقعی خود بازگشتند.

دفاع کیانی از «سنت»های تاریخی خودساخته‌اش، که امروز به مدد تحقیقات تاریخی معلوم شده که از تصورات او بسیار دور بوده‌اند، در تناقض با همان سنت‌هاست: کار صنعتگر سنتی خودبیان‌گر بوده و سخن‌گو و بیانیه‌خوان نداشته. نورافکنی که بر چهره و ساز کیانی در تالار رودکی روشنی می‌اندازد و فردیتش را در مواجهه با شنوندگان سالن موکد می‌کند، خود در تناقض با مسلکی‌ست که کیانی داعیه‌ی بازگشت و پیروی از آن را دارد. این تناقض‌ها ذاتیِ این جریان‌هایند و از این‌رو، نشان‌گرعمق عبث بودن چنین گفتمانی.

تناقض در محتوای سخن او نیز هویداست: او در تقابل با نظم و منطق موسیقی کلاسیک اروپایی، دم از احساس و «آن» و رهایی موسیقی ایرانی می‌زند، اما در عین‌حال در مواجهه با تلاش‌های خلاقانه برای خروج از ردیف و دستگاه، چون معلمی سرسخت بر چهارچوب‌های مَکتبی‌اش پا سفت می‌کند! «شیرین‌نوازی» و «موسیقی عامه‌پسند» را بسیار ارزش می‌نهد، آنی بَعد می‌گوید قصد ارزش‌داوری آن‌ها را ندارد، و بلافاصله اضافه می‌کند که این‌ها «چیزی ندارند»! می‌گوید که در کنسرت موسیقی دستگاهی و جدی باید با سکوت و تمرکز حضور داشت و در کنسرت عامه‌پسند باید با فیلم گرفتن و پفک خوردن اجرا را «گرم کرد»، اما چون هر روایت ایدئولوژیک دیگری که با حذف و وارونه‌سازی همراه است، نمی‌گوید که قدیسین قاجاری‌اش در مجالس شادخواری و رقص کنیزکان فلان‌الدوله و فلان‌میرزا می‌نواخته‌اند. گفتمان او، از فرط صلبیت و نفوذناپذیری، حصاری چندلایه دور خود کشیده و هیچ گفت‌و‌گوی فعال و نقادانه‌ای با پیرامونش ندارد. این انزوای مطلق به توهم، ناتوانی در شناخت مسأله، و درنتیجه گفتاری پریشان منجر شده.

کیانی امروز جایگاه گذشته‌اش را ندارد. از اتوریته‌ی ایدئولوژیک-سبکی‌اش دیگر خبری نیست، و شاید حضورش در فجر، تلاشی بوده برای رنگارنگ کردن گرایش‌های حاضر در جشنواره‌ای بی‌چشم‌انداز و بی‌هدف، و افزودن چاشنی ویژه‌ای به آن؛ چاشنی «دموکراتیک» جشنواره‌ی فجر: هم بهنام بانی و هم کیانی!

علی‌رغم خواسته‌ی کیانی و طرفدارانش، مسیر کیانی و مسیرهای مشابه، موازی و همراه با موسیقی مردم‌پسندِ به غایت سخیف این روزهایند؛ دو جریانی که یکدیگر را تقویت می‌کنند. اولی، دومی را به رسمیت نمی‌شناسد، نسبت به آن خاموش است، فاصله‌ای نجومی با آن یافته، این حضور بزرگ اثرگذار را نمی‌بیند، و تتمه‌ی رمقَش را معطوف به مبارزه‌ای دن‌کیشوت‌وار با «شیرین‌نواز»ها و «بدعت‌گذار»ها کرده، و دومی با پوزخندی ریاکارانه، اولی را در والاترین جایگاه‌ها و مقام‌ها می‌نشاند و شبی را به اجرای او اختصاص می‌دهد.


عکاس: محمد مهدوی هزاوه

کامیار صلواتی مجید کیانی کنسرت سی و چهارمین جشنواره موسیقی فجر نویز مرور سنتور

28 بهمن 1397
arpineh

مهار انرژی

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

اگر کلمه‌ای باشد که بتوان با همان تک‌کلمه اجرای آرپینه ایسراییلیان در جشنواره‌ی فجر را توصیف کرد، به‌راستی «پرانرژی» است. این در نظر اول کاملاً صفت مثبتی به نظر می‌آید اما اگر قدری تأمل کنیم درمی‌یابیم همیشه چنین نیست. هر ویژگی مثبت آنگاه که بر آن تأکیدی بیش‌ازاندازه بورزیم و یکسان به‌کارش ببریم می‌تواند به ضد خودش بدل شود.

ایسراییلیان پیانیست شناخته‌شده در محافل دانشگاهی ما رپرتواری پروپیمان برای رسیتالش انتخاب کرده بود (البته نه لزوماً همگون از لحاظ سبک) و آمادگی شایسته‌ای هم برای اجرای آنها داشت اما در نظر نگرفتن همین یک نکته‌ی بسیار مهم سرانجام اجرای او را از رسیدن به نهایت آنچه می‌توانست بدان دست یابد، باز داشت. به بیان دیگر نقطه‌ی قوتش در لحظاتی همان نقطه‌ضعف اجرایش هم بود. انرژی مهارناپذیر او چشم اسفندیار کارش شد.

مشکل اینجا بود که صفت پرانرژی با سرشت بعضی قطعات مثل «موومان» (حرکت) از «سری اول تصاویر» دبوسی توافق بیشتری داشت (آن‌هم نه همه‌ی قسمت‌ها) و با بعضی کمتر مثل «انعکاس در آب» از همان مجموعه. وقتی شوپن، دبوسی و بولز کنار هم جمع می‌آیند سطح‌ها و مد‌های مختلفی از انرژی لازم است تا بتوان شخصیت ویژه‌ی هر قطعه را از دل آن بیرون کشید. اگر جز این باشد تمایز میان افت‌وخیز قطعه از دست می‌رود یا دست‌کم بارز نمی‌شود و تمایز میان روح اجرای هر قطعه با دیگری نیز. و این‌گونه بود که زیر انگشتان ایسرییلیان -باهمه‌ی تفسیر شخصی‌اش- آرامش شاعرانه‌ی «نُتاسیون شماره 3» از شور و هیجان «نُتاسیون شماره‌ی 2» از «12 نُتاسیون» بولز چندان که باید متمایز نبود.

آن انرژی جوشان، درون قطعات نیز اتفاق‌های مشابهی رقم زد. اگر دامنه‌ی مُدهای انرژی نوازنده کمی وسیع‌تر و تفکیک‌شده‌تر و مهارش بر آنها کامل‌تر می‌بود در میزان 10 بالاد شماره‌ی 1 در سل مینور شوپن آن دولاچنگ پُرلحن مهم حالت مؤکدش را از دست نمی‌داد یا آن تم گذرای شبه‌جَز که از میزان 42 به بعد حرکت در دست چپ ظاهر و بعد ناپدید می‌شود بیش‌ازاندازه تعادلش از دست نمی‌رفت و بدل به سوژه‌ی‌ اصلی نمی‌شد یا نیمه‌ی اول موتیف کوتاه دست چپ از میزان 3 «جزیره‌ی شاد» دبوسی آن‌قدر پیش نمی‌آمد که تنها جلوه کند.

آروین صداقت کیش پیانو آرپینه ایسرائیلیان کنسرت سی و چهارمین جشنواره موسیقی فجر نویز مرور

28 بهمن 1397
بالا