نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

بایگانی: 07/05/1398


shabi ke mah kamel shod

نسبت با واقعیت

نویسنده: علیرضا جعفریان

فیلم شبی که ماه کامل شد بر اساس ماجرای واقعی عبدالمالک ریگی، سرکرده‌ی یک گروه تروریستی مشهور در منطقه‌ی بلوچستان، ساخته شده است. احتمالاً مهم‌ترین موضوعی که در چنین فیلم‌هایی می‌تواند مورد توجه قرار گیرد نسبت با واقعیت است؛ اینکه واقعیت چگونه نمایش داده شده، چه قسمت‌هایی از آن انتخاب و یا چه چیزی به آن افزوده یا از آن کاسته شده است. شبی که ماه کامل شد برداشتی رقیق و بی‌رمق است از واقعیتی عظیم و مهیب. شخصیت اصلی فیلم زنی است که وقتی می‌فهمد در خانه‌ی خانواده‌ی همسرش به اندازه‌ی یک پادگان اسلحه و مهمات جاساز شده، گریه می‌کند. وقتی می‌فهمد همسرش برادرِ مهم‌ترین تروریست ایران است، گریه می‌کند و حتی وقتی می‌فهمد سر برادرش را بریده‌اند باز هم کنشی جز گریه ندارد. باقی شخصیت‌ها نیز همین‌قدر منفعل‌اند، کنش‌های‌شان نسبتی سنجیده و به‌جا با واقعیت ندارد و به پیشبرد درامی تأثیرگذار کمک نمی‌کند. فیلم را بر اساس نسبتش با واقعیت می‌توان شامل سه بخش دانست: واقعیتی که فیلم بر اساس آن ساخته شده، داستانی که نمایش داده می‌شود و تصاویری واقعی که در برخی نقاط فیلم استفاده شده‌اند.

موسیقی فیلم چندان متکی بر تم‌های ملودیک نیست و به نظر می‌رسد دغدغه‌ی اصلی آهنگساز استفاده از جنس اصوات و سازهای مربوط به منطقه‌ی بلوچستان بوده است. اگر موسیقی بلوچستان را  به مثابه‌ واقعیت در نظر بگیریم، موسیقی نیز در وضعیتی مشابه با فیلم قرار می‌گیرد و بر اساس نسبتش با «واقعیت» به سه بخش تقسیم می‌شود: موسیقی واقعی بلوچی که موسیقی فیلم بر اساس آن ساخته شده، آنچه در فیلم به عنوان موسیقی متن می‌شنویم و قسمت‌هایی که موسیقی واقعی بلوچی در دل داستان فیلم شنیده می‌شود.

موسیقی متن مانند خودِ فیلم برداشتی رقیق از «واقعیت» است و استفاده از سازهای بلوچی تنها در حد یک چاشنی برای تناسب با جغرافیاست. با این حال موسیقی برخلاف فیلم نسبتی سنجیده با «واقعیت» دارد و آهنگساز به درستی تشخیص داده است که چه فاصله‌ای از موسیقی واقعی بلوچی داشته باشد، چه استفاده‌ای از آن کند و چگونه در عین حفظ رنگ و بوی جغرافیایی از استانداردها و کلیشه‌های ساخت موسیقی فیلم فاصله نگیرد و به پیش بردن درام در فیلم کمک کند.

07 مرداد 1398
بالا