نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

بایگانی: 19/08/1398


avaz doreyepahlavi aval2

آواز دستگاهی: هنرِ بی‌صاحاب

نویسنده: سعید یعقوبیان

اگر امروز کسی بخواهد لوت قرن هفدهمی بیاموزد مسیر روشنی پیش پای اوست که کافیست استعداد و همت‌اش همراه شوند تا گام به گام پیش برود. همچنین اگرچه از نقاشی‌های یونانی اوایل مسیحیت هیچ اثری باقی نمانده اما به مدد مکتوبات از چند و چونشان و سبک هنرمندانشان آگاهیم. آواز دستگاهی که دهه به دهه از متن موسیقی ایران به حاشیه می‌رود نیز قرار نیست که سنتی ابدی باشد. با اینحال هم فنون و ظرایفش می‌تواند همیشه باقی و دست‌یافتنی بماند و هم شدنی است که مشتریانش همواره بتوانند در کیفیتی مقبول و مطلوب بشنوندش.

اما در موسیقی ایران، کاری که وزیری و بعد خالقی در تار و سه‌تار شروع کردند یا راهی که صبا در ویولن و سنتور برگشود، هیچ آوازخوانی نکرد. پس آوازخوانانِ نه چندان شناخته‌شده‌ای که آوازهای تأثیرگذار و استادانه‌شان در این مجموعه* گردآمده (علی‌خان عارف، عبدالله حجازی، سنجلانی، قصاب...) و صدها آوازخوانِ اعلا و میانه‌ی دیگر در شهرهای مختلف چگونه به این سطح می‌رسیدند؟ پاسخ این است که اینان در دوره‌ی رونق و اوج این سنت می‌زیستند. بالیدن در محیط آن روزگار که آواز بخش بسیار مهمی از خوراک موسیقایی مردم بود نباید با امروز مقایسه شود. 

شاید تنها گام‌های بنیادی در این فن شریف را -دست‌کم تا امروز- باید محدود به ردیف دوامی و ثبت پایور از آن و مسعودیه در ثبت ردیف کریمی و برخی نوشته‌هایش دانست. با وقوع انقلاب و بسته شدنِ راه‌هایِ نشاندنِ مردم پای آواز در رسانه‌ها و کناره گرفتن و گاه حذف آوازخوانان و محوریت یافتن یک جریان واحد در موسیقی ایران، آواز بیش از پیش مهلک‌ترین ضربه را از فقدان سیستم آموزشی روشمند خورد و تنها قله‌ی باقیمانده در صحنه نیز در آموزش این سنت در حدود چند دهه فعالیت مستمر کار بایسته‌ای نکرد.

هیچ سبک و سنت هنری در تاریخ هنر ابدی نبوده است. هر سبکی با دگرگونی‌های حیات انسانی جای خود را به دیگری می‌دهد. اما مرگ ابدی یک سنت هنری، زمانی است که در طول حیاتش پیشروان آن، به فوت و فنِ  کار خود و انتقال درست آن نیاندیشیده باشند و تمامی تجربه‌هایشان به طریقی ثبت و مدون نشده باشد.

 


*پیش‌تر در همین صفحه درباره‌ی سهو در نامگذاری این قبیل آلبوم‌های منتشرشده مطلبی با عنوان «دوره‌بندیِ تاریخ موسیقی ایرانِ معاصر» نوشته‌ام.

برای خرید و دانلود آلبوم آواز دوره‌ی پهلوی اول؛ به روایتی دیگر به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 3
19 آبان 1398
jahan

معناهای گوناگون معاصر بودن

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

هنگامی که بر پیشانی کنسرتی عبارت «موسیقی معاصر ایران برای ابوا و آنسامبل» نقش بسته باشد نمی‌شود لحظه‌ای تأمل نکنیم و از خود نپرسیم «موسیقی معاصر ایران» چگونه موسیقی‌ای است یا از دیدگاهی دیگر معاصربودن چیست؟ چنین پرسشی مختص یک کنسرت خاص و رپرتوارش نیست. آن را می‌توان درباره‌ی تمام کنسرت‌ها و آلبوم‌هایی که با این برچسب مُد روز آراسته شده‌اند پرسید. دست‌کم اگر نه از همه‌شان، یکی در میان باید بپرسیم معاصربودن چیست که می‌تواند شامل همه‌ی این چیزهای متفاوت بشود؟

گرد هم آمدن ۷ آهنگساز با زمینه‌های آموزشی و سبکی متفاوت در یک پروژه‌ی آهنگسازی بیش از هر وقت دیگری ما را در وضعیت مشت نمونه‌ی خروار قرار می‌دهد. این امر پرسیدن آن پرسش را ناگزیرتر از هر زمان دیگر خواهد کرد. از سوی دیگر امکان‌ناپذیری جواب عمومی و درنتیجه رسیدن به جواب‌های متفاوت برای رویکرد هر یک یا بعضی از آهنگسازان، آنها را بیش از آن که پاسخ‌هایی نظری باشند در نقش وصف جزئی کنسرت می‌نشاند.

از همین رو با شنیدن قطعات می‌توان دید که نزد محمدرضا تفضلی پاسخ «خودِ تازه»اش است زیرا او را در پاستورال چنان در حال ترک جهان امن سابقش می‌یابیم که پیش از آن کم‌تر یافته بودیم. برای آرمین صنایعی و کَرَک‌اش بازی با موسیقی ایرانی و خرد کردنش در یک ساختمان موزاییکی که هر بار در مرز آشنایی و آشنازدایی مانند بندبازی بازیگوشی می‌کند و باز همچنان بدون افتادن از یک سو روی خط باریک خودش می‌ماند. برای روزبه رفیعی و شروین عباسی تا آنجا که گوگریو و سَهَستن اجازه‌ی دیدن می‌دهد با تفاوت‌هایی (یکی درآشفتن روابط ساختاری و دیگری در نسبت با ادبیّت) پاسخ در سرگشتگی فرم نهفته است. برای کارن کیهانی و «و خزان تو چه آبادتر است از بهار من» همچون بسیاری اوقات دیگر کشف جهان صوتی-شاعرانه‌ی منحصر به خود او است (این بار مکاشفه‌اش برای ساز ابوا) و نزد حسام‌الدین دارابی و «سور»ش تعیین نسبت با آنچه آهنگساز هویت‌بخش تشخیص می‌دهد (ابوا و نسبت نمادین‌شده‌ در قطعه با نیای گذشته‌اش سرنا). و سرانجام در کرد و کار حمید عسکری رابُری کم‌تر پاسخ واضح و یک‌دستی به آن پرسش مهم می‌توان یافت.

19 آبان 1398
بالا