گاهی محدودیت مزیت است. آلبومها و فستیوالهای موسیقی الکترونیک و در مقیاسی بزرگتر کل فعالیتی که در حوزهی موسیقی الکترونیک برآمده از موسیقی آوانگارد قرن بیستم و بیست و یکم صورت میگیرد را پیش از این اغلب به فقدان تمایزهای شخصی یاد کردهام و کردهاند و از خطر یکسانسازی و قرار گرفتن تحت سیطرهی الزامات ابزار مشترک گفتهام و گفتهاند. بااینحال آلبوم استتار نشان از دگرگونیای در این وضعیت دارد. دلیل اصلی هم تغییری است که طراحان سومین دوره در فراخوان مسابقه داده بودند: محدودیت وضعشده یا از دیدگاهی آزادی دادهشده برای آهنگسازی قطعه برای الکترونیک زنده و ویلنسل کار خودش را کرده است. گرچه نمیدانیم چه اندازه از ویژگی بارزشده با آلبوم استتار را ممکن است بشود به افزایش تجربهی آهنگسازی برای این گونهی موسیقایی در ایران (و حتا افزایش تجربهی شرکتکنندگان خود مسابقهی رضا کروریان) یا حتا ظرفیتهای متفاوت شرکتکنندگان این دورهی خاص نسبت داد بااینحال آنچه به وضوح در ۹ قطعهی آلبوم به چشم میخورد افزایش تفرد آهنگسازان و تشخص موسیقایی قطعات هر یک نسبت به دیگری است. این امر هم در ابعاد صرفاً تکنیکی ظاهر شده (کمتر) و هم در ابعاد مربوط به ایدهپردازی، مادهی صوتی و گسترش آن. دیگر به دشواری ممکن است بتوان همهی قطعههای آلبوم را به یک آهنگساز فرضی ولو در دورههای مختلف در حال آزمایشهای متفاوت نسبت داد.
شخصیت آهنگساران اینجا حتا آنگاه که برای فیکس مدیا آهنگسازی کردهاند از دیگران متمایز است (شاید به دلیل قرار گرفتن در کنار قطعاتی که با تعریف فراخوان ساخته شده است). حتا نمونهی بهراستی حدیای مانند نوبت اشتباه با آن وامداری بسیار آشکار آغازش به تمرین شمارهی ۲ Study No.2 اشتوکهاوزن و آرتیکولاسیون Artikulation لیگتی نیز به قدر کافی از باقی قطعهها (همچنین دو نیای تاریخیاش) متمایز هست که صریحاً از آن آرش اسدی خمامی خوانده شود. از این بابت تفاوتی هم میان آهنگساز کاملاً تازهکار (یا تازه شناختهشده برای ما)، برندگان دورههای گذشته مانند فرهاد شیرینزاده و بیشتر شناختهشدههایی چون امین شریفی نیست. بدینترتیب اگر استتار مشت نمونهی خرواری از جریان موسیقی الکترونیک باشد اکنون از دوران اولی گذشتهایم و جا برای تثبیت رنگهای گوناگون باز شده است.