آهنگساز آواز باران دو ایده را در شکلگیری آن موثر میشمرد و آنها را وجه ممیزهی آلبوم نسبت به دیگر آثار میداند: یکی تنظیم و آوازی که «با بیانی نوین» و «با بهرهگیری از فراز و فرودهای موسیقی کلاسیک ایرانی [...] با اشعاری با مضامین و طرحی تازهتر در ستایش جاودانی عشق به صورتی کاملاً آزاد شکل گرفته است»، و دوم «تلاش برای توصیف فضای شعر در قالب موسیقی و تنظیم برای سازهای زهی با همراهی سازهای بادی چوبی و برنجی». در هر دوی این موارد تأکیدی بر اشعار اجرا شده مشهود است، اشعاری که به طرز غریبی همگی سرودهی خوانندهی آلبوم هستند؛ خوانندهای که عکس بزرگش بر جلد آلبوم هم نقش بسته است.
اما آهنگساز چقدر در تحقق ادعاهای خود، هرچند سوالبرانگیز و بهراستی نه چندان «متمایز»، موفق بوده است؟ منظور فراهانی از «اشعاری با مضامین و طرحی تازهتر» بهطور مشخص ابیاتی اینچنین است: «هِی... بیقرار/ تا کی پای فرار از قرار». علاوه بر این، مقصود او از «فراز و فرودهای موسیقی کلاسیک ایرانی» هم واقعاً آشکار نیست، به ویژه اگر این نکته را در نظر بگیریم که پرداخت فرمال ملودیهای آواز –که تقریباً همهی محتوای ملودیک اثر را تشکیل میدهند- به شدت ضعیف و بیاتفاق است یا به بیان دیگر اصولاً اثری از آگاهانه اندیشیدن به «فرم» یا «فراز و فرودهای ملودیک» در بیشتر ترانههای آلبوم به چشم نمیخورد. فراز و فرود ملودیک در بعضی از این ترانهها، مثلاً «کجایی تو»، حتی از سازوآوازهای رایجی که در درآمد یک دستگاه سیر میکنند هم کمتر است. از مدعای اول آهنگساز و شکست مطلق دستاندرکاران آلبوم در برآورده کردنش که بگذریم، مدعای دوم فراهانی، یعنی وصف فضای شعر در قالب موسیقی و ارکستراسیون هم توفیقی بیش از این نمییابد. از آنجایی که تأکیدی سخت بر ارائهی همهی عبارات شعری وجود دارد، موسیقی کمتر مجالی مییابد تا به راستی فضای شعر را تصویر کند و معمولاً تنها بستری برای اجرای شعر است؛ بماند که خود اشعار هم مایهی چندانی برای توصیفی موسیقایی به دست نمیدهند. در حقیقت، آواز باران، قربانی این خدمت بیحدش به کلام شده است.
برای خرید و دانلود آلبوم آواز باران به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.