«من این میگویم و دنباله دارد شب»، با نام طولانی و بسیار فکرشدهاش، گردآمدهای است از چند لالایی از چند نقطهی جهان؛ چند نقطهای که البته نمیتوانند به راستی نمایندگیِ همهی دنیا باشند و قرار هم نیست چنین باشند: آمریکای لاتین، روسیه، ایالات متحده، سوئد، آذربایجان، ایران (و کردستانِ ایران) و اسپانیا. آلبوم برای آواز جمعی، متشکل از خوانندههای سوپرانو و آلتو، نوشته شده است و، هرچند که خطوط آوازیاش برگرفته و مطابقِ سنت آوازی و آهنگسازی موسیقی کلاسیکاند، آنچه آنها را همراهی میکند، به تناسب هر قطعه، منعطف و متمایز است. «من این میگویم و ...» به معنای کاربردیاش لالایی نیست، یعنی برای کودکان و، از آن مهمتر، برای به خواب بردنِ کودکان چندان بهکار نمیآید؛ چه آنکه ساختار ملودیک و کنترپوانیک پیچیدهتری نسبت به لالاییهای مألوف دارد.
از بعضی ابهاماتِ مربوط به اثر - مثلاً اطلاعات ناکافی دربارهی نوازندگان یا نبود نام و نشان و توضیحی دربارهی لالاییهای غیرفارسی - که بگذریم، نکتهی ویژهای دربارهی این آلبوم و شرایط آوازخوانی زنان در ایران رخ مینمایاند: مسئلهی زن و جایگاه زنانگی در موسیقی. از نام آنسامبل (دایان) گرفته تا خودِ لالاییبودنش و یکسره مؤنث بودنِ خوانندگانش و توضیحاتِ دفترچه دربارهی دلالتهای واژهی «دایان» و واژههای شبیهاش (مثل دایانا) بر الهه یا مادر طبیعت، نشانههایی وجود دارد که زنجیرهای از تداعیها را، از آنچه دربارهی نقشِ سنتیِ کلیشهشده و بحثبرانگیز «زن» در تاریخ میشناسیم، به ذهن میآورند: زن بودن مساوی مادرانگی و زایندگی و اینهمانِ «طبیعت» است. این نقشی است که، در صحنهی رسمی، آشکارا راحتتر پذیرفته میشود. فراموش نکنیم که تنها نمونهای از تکخوانی زن که در سالهای اخیر در صداوسیمای رسمی ایران پخش شد تیتراژ سریال «مختارنامه» بود: یک «لالایی». بنابراین، از نظرگاهی، «من این میگویم و دنباله دارد شب» نه ستارهای در دل این شب، که خود جزوی از آن «شب» است. شاید، و فقط شاید، مدارای بیشتر با چنین آثاری، یا لالایی تیتراژ سریالی، نشان دهد که مسئلهی چالشبرانگیز خوانندگی زنان در موسیقی، نهچندان خودِ جنس صدای زن بلکه، «نقش» و جایگاهی است که زن با اجرای موسیقی بدان دست مییابد.
برای خرید و دانلود آلبوم من این میگویم و دنباله دارد شب به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.