بنا کردنِ بنیادِ موسیقی بر هر چه غیرموسیقی، زمانی موجه میتواند باشد که خودِ موسیقی حرفی برای گفتن داشته باشد. در ساحتِ موسیقی، میزبان موسیقی است و هر چه غیر آن، میهمان و فرع؛ هر که و هر چه که باشد؛ سخیف و عامیانه و سطحی، یا بدیع و فیلسوفانه و عمیق. حکایتِ دکمهی پنبهای1 باشد یا افلاکیترین سرودههای حافظ و مولوی. موسیقیِ خوب روی پای خود میایستد و میهمان را بر صدر مینشاند. «عاشق کیست» چنین اثری از آب درآمده است.
هم آهنگساز و هم خواننده در تجربههای اخیر خود حسب اتفاق هر دو سراغ فردوسی رفته و نماز میت فردوسی را دوباره خوانده بودند. یکی با گذاشتن دکلمههایی لوث و لوس بر موسیقیای که اساساً مجالِ شنیدهشدن نمییافت2 و دیگری در کنار پسر که همچون همیشه جنازهی شعر را به قنارهی موسیقیِ عابرفریبندهی خود آویخته بود.
اینگونه است که سراغ شنیدنِ «عاشق کیست» رفتن، که اسطورهی دیگری را هدف گرفته، واهمههایی با خود دارد. اما اینجا، موسیقی، بستر ایدهآلی برای شنیدهشدنِ شعر فراهم کرده و اگر هدف، ارائهی موسیقاییِ شعرِ بوسعید بوده، محقق شدهاست. برخورد با شعر بوسعید مسألههای شعر فردوسی را ندارد. آواز ایرانی با این نوع تغزل، پرورده و آشناست و ناظری نیز بطور خاص تجربههای مشابه داشتهاست.3 مهمتر از آن موسیقی در اینجا اندیشیدهشده و ایدهمند است: یک نمایش در سیزده پردهی کوتاه و مجمل، با فضاهای ارکسترالِ (در بیشترِ موارد) متنوع، تغییر مایهها در روند پردهها و بازگشتهایی به تمِ آغازین. هرچند ملودیِ آوازها به ویژه در نقطهی شروعشان چنگی به دل نمیزند (که دائماً روی مراکز ثقل فواصل سوم و پنجم میافتد و مسیرِ پاکوبیدهای دارد) اما بافت و رنگبندیِ موسیقی، فضاسازیهای متناسب و ذوق در تنظیمهای باحوصله و گاه بدیع و درخشان4، این فقدان را جبران کردهاست.
هراسِ دیگر، در مواجهه با شگردهای شخصیِ خواننده است که خوشبختانه موسیقی تا حد زیادی آنها را مهار کرده و در خدمت خود درآوردهاست. هرچند هنوز کلکسیونی از این شگردها را در خودِ قطعهی «عاشق کیست» میشنویم (تأکیدهای غلوآمیز روی واژهها، اشتباه در آکسانگذاریِ شعر، بیانهای نمایشی و آواهای کمیک) اما بااینحال جاذبههای مجموعه، بر اینگونه دافعهها غلبه دارند.
همینکه موسیقی، مجالِ شعرشنیدن میدهد... همینکه همراهِ موسیقی، شکوهِ شعر5، گوش و هوش را با خود میبرد، از درست و متناسب بودن موسیقیست. گویی جهانِ بوسعید مهلتی به ترسها نداده است...
1- اشاره به تصنیفی از عارف قزوینی
2- آلبومِ «آفرینش»
3- شعر در «عاشق کیست» اتمسفری همانند رباعیهای مولوی در آلبومِ «یادگار دوست» دارد؛ وزن همان است و آنسامبلِ همراه نیز مشابه. همچنین ناظری پیشتر در آلبومهایی مانند «تو را من چشم در راهم» یا «لولیان» نیز از رباعیهای بوسعید خوانده بود.
4- مانند قطعهی «عاشق»
5- داشتن مشاور ادبی – در اینجا شفیعی کدکنی- در انتخاب و خوانشِ شعر، کار ضروری و پسندیدهایست.
برای خرید و دانلود آلبوم عاشق کیست به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.
18 آذر 1396