نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

دسته بندی: موسیقی الکتروآکوستیک


And My Eyes 1

مجتمعِ پوچی

نویسنده: کامیار صلواتی

چرا باید کارِ جدید فریدون بهرامی را شنید؟ کدام مخاطب، در کدام موقعیت، ممکن است به سراغ چنین اثری برود؟ «و چشمانم خواب را گرفته است» ماهیتی به غایت مبهم دارد. ملغمه‌ای است از صداهای تولیدی سینتی‌سایزر و پَد و اِفه‌های الکترونیک؛ صدای ــ احتمالاً ــ مضاعف‌شده‌ی ویولن؛ گه‌گاهی آواهایی که می‌آیند و می‌روند؛ و حتی در لحظاتی «تار». این‌ها معطوف‌اند بر «سازبندی» کار. اما از سازبندی که بگذریم، با چه مواجه‌ایم؟ پاسخ هم دشوار است و هم ساده. دشوار از آن‌جهت که هیچ هویتی، هیچ «چیز»ی، هیچ «کیستی»ای که پشتِ اصواتِ کار پنهان باشد و از فکری منسجم خبری دهد وجود ندارد یا، دست‌کم، آشکار نیست و ساده از آن جهت که می‌توانیم از گزاره‌ی پیشین چنین نتیجه بگیریم که با «هیچ‌چیز» طرف نیستیم: هیاهوی بسیار برای هیچ. از هر زاویه‌ای که به اثر نزدیک شویم به خلأ می‌رسیم. در این آشفته‌بازار، نه از تجربه‌ای در فرم‌پردازی و ملودی‌پردازی خبری هست، نه از نگاهی ویژه به ریتم یا سازبندی یا پردازش ایده‌ای موسیقایی، و نه مواجهه‌ای قابل تأمل با بافت و چندصدایی و ترکیب اصوات. سیاه‌لشگرانی می‌آیند و می‌روند و گه‌گاه ریتمی الکترونیک و پیش‌‌پاافتاده از دلشان سربرمی‌آورد و قطعه به اتمام می‌رسد. نام‌های به‌ظاهر فکرشده و هنرمندانه‌ی قطعات هم کمکی به ما نمی‌کنند: اگر نام «انتقال» را «خیانت» بگذاریم، یا مثلاً «کلافگی» و «نجواهای شبانه» را با هم جابه‌جا کنیم، چه‌چیز تغییر می‌کند؟ کدام نخ نامرئی این اسامی مبهم و پرطمطراق را به موجودیت موسیقایی این قطعات وصل کرده است؟

در میان الکترونیک یا الکتروآکوستیکِ مردم‌پسند، آثاری رواج یافته‌اند که به کارِ موقعیت‌ها و گَعده‌هایی خاص می‌آیند. یعنی در شمارِ نوعی موسیقیِ «کاربردی» آمده‌اند؛ آثاری که بر تکرارهای افراطی و ریتم‌های ساده‌ی کوتاه و فضاسازی‌های خیال‌انگیزِ ساده تکیه دارند. تکلیف آن‌ها مشخص است. قرار است در موقعیتی مصرف شوند و به‌خوبی مصرف می‌شوند. «و چشمانم خواب را گرفته است» کجا می‌ایستد؟ قرار است مرزی را جابه‌جا کند؟ قرار است تجربه‌ای یگانه باشد از آهنگسازی که چشم به همه‌چیز دارد، از تار و بازی‌های انسانی تا فضاهای الکترونیک؟ قرار است به درد مهمانی و وقت‌گذرانی لذت‌بخشی بخورد؟ قرار است در ماهیت اصوات الکترونیک غرق شود و چیزی بیرون بکشاند؟ نمی‌دانیم. برای شنیدن «و چشمانم خواب را گرفته است» نمی‌توان به هیچ بهانه‌ای چنگ زد.

برای خرید و دانلود آلبوم و چشمانم خواب را گرفته است به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 0.5
05 فروردین 1400
estetar2

تأثیر محدودیت

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

گاهی محدودیت مزیت است. آلبوم‌ها و فستیوال‌های موسیقی الکترونیک و در مقیاسی بزرگ‌تر کل فعالیتی که در حوزه‌ی موسیقی الکترونیک برآمده از موسیقی آوانگارد قرن بیستم و بیست و یکم صورت می‌گیرد را پیش از این اغلب به فقدان تمایزهای شخصی یاد کرده‌ام و کرده‌اند و از خطر یکسان‌سازی و قرار گرفتن تحت سیطره‌ی الزامات ابزار مشترک گفته‌ام و گفته‌اند. بااین‌حال آلبوم استتار نشان از دگرگونی‌ای در این وضعیت دارد. دلیل اصلی هم تغییری است که طراحان سومین دوره در فراخوان مسابقه داده بودند: محدودیت وضع‌شده یا از دیدگاهی آزادی داده‌شده برای آهنگسازی قطعه‌ برای الکترونیک زنده و ویلنسل کار خودش را کرده است. گرچه نمی‌دانیم چه اندازه از ویژگی بارزشده با آلبوم استتار را ممکن است بشود به افزایش تجربه‌ی آهنگسازی برای این گونه‌ی موسیقایی در ایران (و حتا افزایش تجربه‌ی شرکت‌کنندگان خود مسابقه‌ی رضا کروریان) یا حتا ظرفیت‌های متفاوت شرکت‌کنندگان این دوره‌ی خاص نسبت داد بااین‌حال آنچه به وضوح در ۹ قطعه‌ی آلبوم به چشم می‌خورد افزایش تفرد آهنگسازان و تشخص موسیقایی قطعات هر یک نسبت به دیگری است. این امر هم در ابعاد صرفاً تکنیکی ظاهر شده (کم‌تر) و هم در ابعاد مربوط به ایده‌پردازی، ماده‌ی صوتی و گسترش آن. دیگر به دشواری ممکن است بتوان همه‌ی قطعه‌های آلبوم را به یک آهنگساز فرضی ولو در دوره‌های مختلف در حال آزمایش‌های متفاوت نسبت داد.

شخصیت آهنگساران اینجا حتا آنگاه که برای فیکس مدیا آهنگسازی کرده‌اند از دیگران متمایز است (شاید به دلیل قرار گرفتن در کنار قطعاتی که با تعریف فراخوان ساخته شده است). حتا نمونه‌ی به‌راستی حدی‌ای مانند نوبت اشتباه با آن وامداری بسیار آشکار آغازش به تمرین شماره‌ی ۲ Study No.2 اشتوکهاوزن و آرتیکولاسیون Artikulation لیگتی نیز به قدر کافی از باقی قطعه‌ها (همچنین دو نیای تاریخی‌اش) متمایز هست که صریحاً از آن آرش اسدی خمامی خوانده شود. از این بابت تفاوتی هم میان آهنگساز کاملاً تازه‌کار (یا تازه شناخته‌شده برای ما)، برندگان دوره‌های گذشته مانند فرهاد شیرین‌زاده و بیشتر شناخته‌شده‌هایی چون امین شریفی نیست. بدین‌ترتیب اگر استتار مشت نمونه‌ی خرواری از جریان موسیقی الکترونیک باشد اکنون از دوران اولی گذشته‌ایم و جا برای تثبیت رنگ‌های گوناگون باز شده است.

امتیاز: 0
20 آذر 1398
بالا