نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

دسته بندی: موسیقی ایرانی


Dar Pardeye Peyda 1

گمشده در لابه‌لای میکس و مستر

نویسنده: فاطمه فرهادی

داشتن سونوریته‌‌ی متناسب یکی از مهمترین ویژگی‌های یک نوازند‌گی موفق است. اما ساخته‌ی آرش آقائی، که تکنوازی عود با همراهیِ بنان گلکار نوازنده‌ی سازهای کوبه‌ای است، از این لایه آسیبی جدّی دیده است. هرچند که نوازنده حدودِ درخشانِ یک نوازندگی/ آهنگسازیِ عالی را نیز دارا نیست، ولی صدمه‌هایی هم از مشخص نبودنِ راهبرد در میکس و مسترینگ به صدا وارد شده است.

در فرایند تولید آلبوم موسیقی، یاری گرفتن از دانشِ فردی‌ـ حرفه‌ای‌ در میکس و مَستِر یکی از ضروریات است. میکس و مستر، به‌عنوان یک مرحله‌ی تخصصی در فرآیند تولید، آنچه در اتاق ضبط (Dead Room) و به صورت منفرد و منفک ضبط شده است را به صدایی تمیز و دلنشین و متناسب برای شنیدن تبدیل خواهد کرد. اهمیت این بخش از تولید به حدی بالاست که در کشورهایی که صنعت موسیقیِ آنها شکل گرفته است، مراکزی تخصصی برای مسترینگِ آثار موسیقی راه‌اندازی شده‌ و این شغل، به‌عنوان یک تخصص، جایگاه خاص خود را داراست. مهندس/صدابردارِ مسترینگ، با دانش فنی خود و احاطه بر تکنیک‌های مسترینگ و گوشی بسیار دقیق، این فرآیند را ممکن و به هرچه بهتر شنیده شدنِ یک اثر برای طیف وسیعی از شنوندگان کمک می‌کند.

«در پرده‌ی پیدا»، در این مرحله‌ و به‌خصوص در فرآیندِ استخراجِ فنیِ یک صدای شسته‌رفته از عود، به مشکل برخورده است؛ نتیجه‌ی این تلاش نافرجام، کم‌رنگ شدن و از دست رفتنِ تصویر واقعی سونوریته‌ی نوازنده است که به واسطه‌ی آن اجازه‌ی ارتباط حسی عمیق‌ با آلبوم از دست رفته است.

آلبوم در ایجاد طرح‌واره‌ای منجسم از تنش و آرامش ناتوان است. نداشتنِ چابکیِ لازم در ادای جمله‌ها و عباراتِ مرسوم در نوازندگیِ سازهای ایرانی نیز، که هر از چندگاهی به گوش می‌رسد، همان‌طور که در ابتدا به آن اشاره شد، از نقطه‌ ضعف‌های نوازندگی است. استفاده از نامِ «ضربی» برای قطعه‌ی شماره‌ی پنج، که تمی از موسیقی جنوب (بندری) را دارد، برای این قطعه مناسب نیست. همچنین، در انتهای آلبوم و در قطعه‌ی شش، با فرودی طولانی و ملال‌آور مواجهیم، تا در نهایت، در قطعه‌ی هفت، آلبوم با رِنگی سنتی و متعارف و تمام‌عیار به پایان می‌رسد.

برای خرید و دانلود آلبوم در پرده‌ی پیدا به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 2.5
28 اردیبهشت 1400
Roozgar 1

مدرسی، تجربی، مشقی

نویسنده: علیرضا جعفریان

«روزگار» اولین آلبوم نوازنده‌ا‌ی جوان است، شامل هفت تکه تکنوازی سه‌تار، در دستگاه ماهور و بر پایه‌ و اساس ردیف موسیقی ایرانی. در اولین لحظاتِ مواجهه، با معضلی شایع میان نوازندگانِ جوانِ سه‌تار روبه‌رو می‌شویم: مسئله‌ی صدادهی. من و برخی همکارانم در نویز بارها درباره‌ی صدادهی ساز سه‌تار در آلبوم‌های مختلف نوشته‌ایم. تا حدی که یادم می‌آید یکی از مخاطبان درباره‌ی عناد و خصومت نویز با ساز سه‌تار نظری نگاشته بود. اما، حقیقتاً اخذ صدای مناسب در سه‌تار پیچیده و دشوار است، تا جایی که گاه حتی یک نوازنده‌ی حرفه‌ایِ سه‌تار، که سال‌ها از استادانِ مختلف آموزش دیده، به انواع تکنیک‌های نوازندگی تسلط دارد، چندین ردیف را از بَر است و قطعات دشواری را می‌تواند بنوازد به‌راحتی ممکن است صدای سازش خوب نباشد.

در این آلبوم نیز، صدای سه‌تاری که می‌شنویم با آنچه از چهارچوب‌های زیبا‌شناسی در موسیقی ایرانی می‌شناسیم سازگار نیست. این ناسازگاری در سه حالت و وضعیت افزون است: در جملات آوازی و غیرمتریک، در مضراب‌های تک‌سیم و در محدوده‌ی صداهای زیر. نقطه‌ی قوّت آلبوم این است که نوازنده، خودآگاه یا ناخودآگاه، به کاستی‌هایش مشرف است و، در بیشتر اوقات، قطعات متریک با مضراب‌های واخوان و در محدوده‌ی صداهای بم می‌شنویم. برخی ایرادها، مانند بی‌تناسبیِ شدت‌وری یا بی‌تناسبیِ فنون‌، با روندِ ملودی و یا مضراب‌های چپِ اغراق‌شده و بی‌جا، معلوم نیست علّتِ معضل صدادهی‌اند یا مدلول آن.

آلبوم به کلی مبتنی بر ردیف است، با این حال نمی‌توان اثر را «مَدْرسی» ارزیابی کرد. از طرفی، هرچند که آلبوم اولین تجربه‌ی صاحبِ اثر محسوب می‌شود، اما به اثری «تجربی» هم نمی‌ماند. از این منظر، «روزگار» بیشتر به انتشار عمومیِ یک مشق کلاسی شباهت دارد: می‌توان به دوگانه‌ی «مدرسی» و «تجربی»، وجه سومی به نام «مشقی» نیز اضافه کرد.

برای خرید و دانلود آلبوم روزگار به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 1
26 اردیبهشت 1400
Goftogooye Ney o Del 1

آتشی بی‌سبب‌افروخته

نویسنده: فاطمه فرهادی

سابقه‌ی انتشارِ آلبوم‌های تکنوازیِ عمدتاً بداهه، در دستگاه‌های مختلف، را می‌توان در کارنامه‌ی ویرتِئوزهایی همچون شهناز، کسايی، یا آثار منتشر شده از پایور و کمی جلوتر در کارهای لطفی، مشکاتیان و علیزاده جستجو کرد. تکنوازانِ مبرزی که جستجو در طول و عرض زندگی‌ هنری‌شان ما را به نقطه‌ای نخواهد رساند که بتوانیم بازه‌ای را به عنوان شروع کار و ناپختگی و یا اوجِ فعالیت و پختگی‌شان مشخص کنیم و شاید تنها بتوان دوره‌ی کاری آنها را، به سبب شیوه‌ی فعالیت‌شان، دسته‌بندی کرد. هرچه خلق کرده‌اند حرفی برای گفتن دارد و، هر بار که سازی زده‌اند، اثری کم‌نظیر از خود به جا گذاشته‌اند و انتشارِ آلبوم تکنوازی از آثارشان می‌تواند راهی باشد برای ثبت و انتقال آنچه از شیوه‌‌ی کاری و فنون اجرا (از سونوریته تا داینامیک و تسلط به جزییاتِ موضوعی) پیش می‌کشند. این قطعه‌ها معمولاً با ایده‌ی انتشار آلبوم پدید نمی‌آمدند، اما ضرورت تولیدِ چنین آلبوم‌هایی از نواخته‌های گاه پراکنده‌ی آنان کاملا روشن است. چرا که ثبتِ آنها همچون روشن کردن نقطه‌ای در دل این تاریخِ تیره و فراموشکار است و چاره‌ی کار برای تداومِ این هنر و انتقالِ درست و شاید ارتقاء آن در آینده.

از نیاز‌های یک نوازنده و آهنگساز، برای تولید یک اثر موفق و تاثیرگذار، آگاهی نسبت به گذشته و حالِ آثار مشابه تولید شده و نیم‌گاهی به آینده است. این آگاهی به او کمک خواهد کرد تا با ایده‌ای درست حرکت کند و گام‌های مناسب‌تری بردارد. «گفتگوی نی و دل» تکنوازی‌ای است از علی آزاد و شامل نُه قطعه، که هر یک به شیوه‌ای متفاوت ضبط و حتا با شیوه‌ای متفاوت میکس و مَستر شده‌اند.
آیا چنین تولیدی می‌تواند لحظات دلنشینی را برای مخاطبِ عام مهیا کند؟ آیا صِرف ثبتِ حال‌وهوایِ درونیِ نوازنده برای تولید یک اثر ایده‌‌ای بایسته و شایسته است؟

از همه‌ی این‌ نکته‌ها که بگذریم، یک اثر موفق حاصل انسجام فکری و کاری در تک‌تک عوامل تولید آن است: نوازنده‌ی توانا، صدابردارِ‌ متخصص، میکس و مَسترِ مؤثر، طراحی گرافیک فکر شده و مانندشان. نقص و فقدان بسیاری از این اصول در این آلبوم به شدت مشهود است و شاید همه‌ی ‌این‌ها نمایان‌گرِ ضرورت وجود یک ناشر آگاه باشد.

برای خرید و دانلود آلبوم گفتگوی نی و دل به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 2
29 فروردین 1400
Nahan 1

عجله هنوز هم کارِ شیطان است

نویسنده: کارگاه مرورنویسی نویز

آیا برای یاد کردن از یک هنرمندِ برجسته باید او را در خویش رونویسی کرد؟ یاسمین رحمتی، در یک «به‌یاد محمدرضا لطفی»ـِ دیگر به نامِ «نهان»، به این پرسش گفته است آری. رحمتی، که سنتور می‌نوازد، وجهِ «شیدا»یی و «چاووش»ی لطفی را سراغ گرفته است؛ وجهِ آهنگسازانه و رهبری‌کننده‌ی او، که ـ البته ـ در عین حال که بر ذوق این نوازنده‌ی شاخص اتکا داشت، تنها به یمن باهمستانِ موسیقایی جوانان آن زمانِ «مرکز حفظ و اشاعه» ممکن می‌شد. «نهان» از همه‌ی این‌ها تهی است.

نه این‌که نوازندگان از نمونه‌های آن‌زمانی‌شان بهتر نیستند، که در مجموع هستند و یاسمین رحمتی هم از ذوق سهم خودش را دارد. مسئله وسعت امکان‌هاست: آن زمان آن‌قدر، این‌زمان چقدر؟ اینجاست که رونویسی کافی نیست. از ساخته‌های رحمتی تا گروه‌نوازی و آواز و صدابرداریِ «نهان» را، امروز، با ده‌ها نوازنده و خواننده‌ی دیگر می‌توان تجربه کرد و مطمئن بود تغییر تعیین‌کننده‌ای رخ نمی‌دهد. معنیِ این حرف به سادگی یک چیز است: وقتی برای موسیقیِ مؤثر، به چیزی بیشتر از یک «رونویسی» نمی‌اندیشیم، موسیقی‌مان به‌راحتی می‌شود: معمولی و تکراری، حتی برای علاقه‌مندانش.

تکنوازی‌های نوبتی، به سبْکِ «تقسیمِ غنائم»، اثر را چندپاره‌تر کرده است و حجمِ بالا و کیفیتِ نامناسبِ واخُنشِ (ریوِربِ) صدای خواننده سازوآواز (به‌خصوص در همراهی با سنتور) مضحک کرده است: سنتور در اتاق می‌نوازد و خواننده با میکرُفن در سالن بسکتبال آواز می‌خواند. وقتی هم نوبت به سهمِ سه‌دقیقه‌ایِ کمانچه‌ی محمدصادق شاه‌ولایتی از ۴۴ دقیقه‌ی آلبوم می‌رسد، شنونده، در بیست دقیقه‌ی پیش از آن، آن‌قدر رمق خود را از دست داده که دیگر به سختی می‌تواند حوصله‌ی شنیدنِ بهترین تکنوازی اثر را در خویش فراهم آورد و بفهمد که در این میان این سه‌دقیقه یعنی چه: دستاوردی برای این کمانچه‌نواز تا بداند هنرش را «امروز» چگونه باید عرضه کند؛ دانستن و بلدبودن کافی نیست، چگونگیِ عرضه خود عینِ هنر است.

«نهان» برای یادگرفتن چیزهای بیشتری دارد: اول، در تعامل پیوسته و مستمر بودن با مخاطب، اما همچنان جدی و، پس، صبور در انتشار؛ عجله هنوز هم کارِ شیطان است. دوم، درس مهم‌تری است که می‌توان، از جمله، در دبستان «نهان» آموخت: نوازنده‌ی خوب از تعاملِ رودررو با شنونده می‌روید و آهنگساز از فکر.

برای خرید و دانلود آلبوم نهان به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 2
25 فروردین 1400
Zakhme Nahan 1

نشسته بر خاک سنّت

نویسنده: فاطمه فرهادی

«زخمِ نهان» دوپاره‌ای است که از تقابل کیفیِ بخشِ سازوآوازِ (امیر اثنی‌عشری و رامین جزایری) و بخشِ گروه‌نوازی (ساخته‌ی آرش کاووسی) شکل گرفته است؛ هرچه در بخش‌های سازوآواز با ظرافت و مهارتِ نسبی در اجرا روبه‌رو می‌شویم، در گروه‌نوازی با فقدان آن مواجهیم؛ تا آنجا که بخش ساز و آواز، با کمی قوام بیشتر، می‌توانست به عنوان آلبومی سرپا و مستقل منتشر شود. کیفیت اجرای ساز و آواز با تحریرهای دقیق، استفاده‌ی به‌جا از آواها و جواب‌آوازهای مناسبِ نوازنده به محقق شدن شعر و مفاهیم آن منجر شده است.

بخش‌های آهنگسازی‌شده رجعتی است به شیوه‌ی آهنگسازی دوره‌ی حفظ و اشاعه و کانون فرهنگی‌ـ هنری چاووش؛ اما، در این بازگشت، با ایده‌ی جدیدی روبه‌رو نیستیم. از یاد نبریم که وام گرفتن از شیوه‌ی پیشینیان با مطالعه‌ی روش آنها و بازنگری در آن است که اثری تازه، با ویژگی‌های مناسبِ زمان خود خلق خواهد کرد.

عوامل عدم‌موفقیت آلبوم در چند بخش نهفته است: آلبوم در مرحله‌ی پیش‌تولید و آهنگسازی، از ضعفِ بسط و گسترش در ملودی‌پردازی که نشان از بی‌طرح‌وبرنامه بودن آن است، در تولید و اجرا، از اجرایی آماتور و نهایتاً در پساتولید از  میکس و مستر بدون استراتژی رنج می‌برد. در این بخش، سازها جایگاه مناسب و ثابتی در تنظیم ندارند و هر بار از جایی متفاوت شنیده می‌شوند.

قطعه‌ی شماره‌ی سه، که نامِ چهارمضراب به خود گرفته، هشت هشتمی است که عمدتاً به وجودآورنده‌ی حس چهارمضراب در موسیقی ایرانی نیست. اجرای تصنیف‌ها (قطعه‌های شماره‌ی پنج و هفت) با تکرار زیادِ اشعار دچار حشو شده است؛ این همه تکرار، که در پس آن حس و هدف زیباشناسانه‌ای را نمی‌توان دنبال کرد، برای چیست؟

اشعار آلبوم از دوره‌های زبانی مختلف، از غزل کلاسیک تا غزل معاصر انتخاب شده‌اند، که منجر به تفاوتِ جهان‌بینی اشعار، معنای کلمات و ساختار آنها خواهد شد و یک شیوه‌ی آهنگسازی، برای تولید آلبومی موفق با آنها، کارگر نخواهد بود.

برای خرید و دانلود آلبوم زخم نهان به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3
11 فروردین 1400
Ma Seda Santoor 1

هم‌نشانیِ نافرجام

نویسنده: فاطمه فرهادی

«ما، صدا، سنتور» ۴۴ دقیقه تکنوازی سنتورِ پدرام جوادزاده و نوید توسلی است که در سه بخش ارائه شده است. قسمت اول را پدرام جوادزاده (در دو بخشِ «مجموعه‌ی ابوعطا» و «مجموعه‌ی بیات‌ترک-افشاری») و بخش دوم را نوید توسلی (با عنوان «مجموعه‌ی اصفهان») اجرا کرده است. تلاش نوازندگان برای خلق یک آلبوم، در همین ابتدا و تبدیلِ آلبوم به سه‌پاره، نقیضی است بر خلق یک آلبومِ یکپارچه؛ همچنان‌که در اجرای این سه بخش شیوه‌ی مرسوم اجرای دستگاهی نیز رعایت نشده است و این تقسیم‌بندی را سوال‌برانگیز کرده‌است. سخن به میان آوردن از هارمونی (به معنای هماهنگی و یا تکنیکی موسیقایی؟) در جایی که این ویژگی ــ چه در متن و چه در موسیقی‌ای که می‌شنویم ــ کمترین نقش را ایفا می‌کند، نمی‌تواند دلیل محکمی برای جبران این نقصان و علت گردآوردنِ قطعات در کنار هم باشد؛ گویی تصور بر این بوده که با متنی در دفترچه می‌توان چیزهایی را گواهی کرد و به اثر نسبت داد که اثر به آنها متصِف نیست.

اگر در توضیحات دفترچه از ژانر به معنای شیوه استفاده شده باشد (که به نظر نمی‌رسد چنین باشد)، قطعاً برای «استفاده از شیوه‌های متفاوت در رسیدن به یک جهان‌بینی هنری» نیاز به توضیح و عملکرد دقیقتری احساس می‌کنیم. همچنین اگر توضیح نوازندگان را برای حفظ استقلال‌شان در این آلبوم تحقق‌یافته تصور کنیم، در مقابل، خلقِ یک پیکره‌ی واحد قطعاً محقق نشده است.

در بخش سوم، استفاده از شیوه‌ی سنتورنوازی‌ای که به سنتورنوازی معاصر موسوم است، و تسلط بر تکنیکهای اجرایی در آن حرف اول را می‌زند، عملاً در اجرا با ضعف روبه‌رو شده است: لحظاتی سپری می‌شوند که به جای گوشنواز بودن حسی از درهم‌ریختگی را القا می‌کنند.

«ما، صدا، سنتور» نتیجه‌ی تلاش دونفره‌ی ناموفقی است برای ایجادِ پیوند میان دو شیوه‌ی نزدیک اما متفاوتِ سنتورنوازی، از دو نوازنده با اختلاف و نایکدستیِ تکنیکیِ مشهود در گردآوری یک آلبوم. تلاشی برای در هم تنیدنِ تارها با پودهایی از جنس‌های متفاوت، اما بی هیچ طرح و نقشِ مستحکم یا حتا بنیادینی. نتیجه طرحی است مغشوش و بی‌هدف، که شاید در بعضی قطعات و به تنهایی، شنونده را جذب کند، امّا در قالب یک آلبوم موسیقی قابل پذیرش نیست.

برای خرید و دانلود آلبوم ما، صدا، سنتور به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 2.5
24 اسفند 1399
Ta To Ba Mani 1

وکیل مدافع شیطان: در ستایش موسیقی پاپ

نویسنده: علیرضا جعفریان

بیایید رسمیّتِ حاکم بر نقدنویسی را کنار بگذاریم و دست به مقایسه‌ای کودکانه بزنیم. از آن مقایسه‌ها که، اگر از ظاهرِ غیرآکادمیک‌شان نترسیم، نتیجه‌‌شان را یا بدیهی می‌دانیم یا آن‌قدر پیچیده که قیاس را غیرممکن می‌کند: مقایسه‌ی "تا تو با منی"، که اولین قطعه از آلبوم «تا تو با منی» است، با مثلاً قطعه‌ی «شوخیه مگه» از حمید هیراد.

در یک طرف، با اثری مواجه‌ایم که احتمالاً تعدادِ مخاطبانش فاصله‌ی زیادی با تعداد اجراکنندگانش ندارد و، در طرف دیگر، با اثری که، تنها در یکی از رسانه‌های پخشِ موسیقی، بیش از ۱۵ میلیون بار دانلود شده است. آن طرف، اجرای قطعه حاصلِ همکاری یک گروه بیست‌وچندنفره بوده است و این طرف احتمالاً حاصل همکاری یک کامپیوتر و یک تنظیم‌کننده. این از آن‌ پاپ‌هایی‌ست که تقریباً همه سخیف می‌دانندش، اما تقریباً همه گوش می‌دهند و آن از همان موسیقی‌هایی‌ که تقریباً همه فاخر می‌دانندش، اما کسی گوش نمی‌دهد.

به نظر می‌رسد، «مخاطب» داراییِ اصلیِ «شوخیه مگه» و پیچیدگی و دشواری، چه در اجرا و چه در سبک و نوع موسیقی، ارزش کلیدیِ «تا تو با منی» باشد. اما، اگر نگاه‌مان صرفاً به متنِ موسیقایی معطوف شود، واقعاً ساختِ «تا تو با منی» دشوارتر و پیچیده‌تر است؟
«تا تو با منی» در دسته‌ای از موسیقی کلاسیک ایرانی می‌گنجد که قاعده‌ی کلیِ آن ساده‌سازی و محدود‌سازی (در مد، فرم، ریتم و غیره) است؛ دسته‌ای که از هایده تا علیرضا افتخاری و حجّت اشرف‌زاده را می‌توان در طبقات مختلفش گنجاند. «تا تو با منی» مرتبه‌ی رفیعی در میان طبقات این دسته نمی‌تواند داشته باشد: ملودیِ اصلی نخ‌نماست و شبیه‌اش را پیش‌تر شنیده‌ایم (تصنیف «فِراق» از گروه کامکارها)؛ کیفیت اجرای ارکستر، خاصه جایی که ساز ایرانی به آن اضافه می‌شود، مطلوب نیست و حدِ خلاقیت و آفرینش‌گری در آهنگسازی کمینه است.
آن طرف، طبق اطلاعات شخصی نگارنده، «شوخیه مگه» از میان حدود صد قطعه‌ی حمید هیراد برای پخش و نشر گزیده شده است. توفیق ۱۵ میلیونیِ یک اثر، در بازاری که روزانه ده‌ها قطعه در آن منتشر می‌شود، نه اتفاقی‌ست و نه صرفاً وابسته به پشتوانه‌های مالی و حواشی غیرموسیقایی: متن موسیقی قطعاً نقشی حیاتی دارد.

ساخت قطعه‌ای شبیه به «تا تو با منی» با آموزش، و حتی به زعم من با آموزش به کامپیوتر، می‌تواند ممکن شود. اما خلق چیزی شبیه به «شوخیه مگه» پیچیده‌تر از آن است که مبتنی بر آموزش باشد.

برای خرید و دانلود آلبوم تا تو با منی به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 1
16 اسفند 1399
بالا