نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

دسته بندی: موسیقی دستگاهی


Beshno Ze Masnavi 1

ایده تا اجرا

نویسنده: فاطمه فرهادی

خلق، چه در هیئت یک شیءِ غیرهنری و چه در قالب یک اثر هنری، برای بروز و ظهور نیازمند مراتب و ویژگی‌هایی است، تا به پدیده‌ای باورپذیر تبدیل شود. تلاش در خلق، بی هر کدام از این مراتب و ویژگی‌ها، همچون کوبیدن آب در هاون است؛ در ساده‌ترین شکلِ ممکن، مثلاً برای صرف یک چای عصرانه با یک دوست، فرآیند پیچیده‌ای را برای خلق یک حس خوب از پیش طراحی می‌کنیم؛ از تهیّه‌ی یک شیرینی لذیذ و دم کردن چایی خوش‌عطر تا آماده کردنِ فضای خانه و روشن کردن شمعی برای ساختن یک فضای دلچسب.

اگر ایده، تفکر، تکنیک و اجرا را مراحل اصلیِ طیِ مسیرِ یک خلق هنری بدانیم، کاستی‌های «بشنو ز مثنوی» روشن‌تر خود را نشان خواهند داد. نوازندگان از قبل و در قالب یک گروه گرد هم نیامده‌اند تا از اجرا و حال‌وهوای یکدیگر و سایر قطعاتِ کار آگاه باشند. در این مورد، مشکل این است که آشفتگیِ ناشی از چنین رویکردی، در فقدان یک انسجامِ نهایی (که مسلماً نیازمند تفکر است)، بر حاصل کار تأثیر گذاشته است؛ اتفاقی که در تولید یک «آلبوم» توجیه‌پذیر نیست. از سوی دیگر، انتظار مخاطب برای مواجهه با مجلسی معنوی در آلبوم، که به‌سبب محوریت مثنوی و ماهیتِ آن (چه از نظر موسیقایی و چه از نظر ادبی) به‌وجود می‌آید، برآورده نشده و، برعکس، در برخورد با نوعی فضای محفلی، دچار تناقض می‌شود. همه‌ی این نقص‌ها را می‌توان گواهی دانست بر غیبتِ یک موسیقی‌دان ایده‌مند، برای شکل دادن و به ثمر رساندنِ طرح. همچنین، وجود یک آهنگساز خلاق می‌توانست بر طراحی، بسط و گسترش این ایده تاثیر بسزایی بگذارد: شاید اضافه کردن قطعاتِ سازی۱ به آلبوم و یا تصمیمی دیگر برای ترتیب اجرای قطعات و ـ حتا ـ تعیینِ فکرشده‌تری از این‌که هر ساز در چه مایه‌ای بنوازد.

شاید ایده‌ی اجرای همه‌ی مثنوی‌ها، با طراحی فضایی برای گذر از دنیای یکی و ورود به دنیای دیگری، با استفاده از مُدگردی، تجربه‌ای متفاوت را برای شنونده مهیا می‌کرد، هرچند این ایده آلبوم را به فضای «موسیقی کلاسیک ایرانی» نزدیک‌تر می‌کرد و دایره‌ی مخاطبانِ احتمالی را تقلیل می‌داد.

 


۱- پارتیتورِ قطعه‌ی شماره یک ("سرود آغازین" ـ فایل پی‌دی‌افِ همراه آلبوم)، برای کسانی که به چگونگیِ شکل‌گیریِ این تصنیف و شیوه‌ی سازآرایی آن کنجکاوند، مفید خواهد بود.

برای خرید و دانلود آلبوم بشنو ز مثنوی به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 2
18 خرداد 1400
Goftogooye Ney o Del 1

آتشی بی‌سبب‌افروخته

نویسنده: فاطمه فرهادی

سابقه‌ی انتشارِ آلبوم‌های تکنوازیِ عمدتاً بداهه، در دستگاه‌های مختلف، را می‌توان در کارنامه‌ی ویرتِئوزهایی همچون شهناز، کسايی، یا آثار منتشر شده از پایور و کمی جلوتر در کارهای لطفی، مشکاتیان و علیزاده جستجو کرد. تکنوازانِ مبرزی که جستجو در طول و عرض زندگی‌ هنری‌شان ما را به نقطه‌ای نخواهد رساند که بتوانیم بازه‌ای را به عنوان شروع کار و ناپختگی و یا اوجِ فعالیت و پختگی‌شان مشخص کنیم و شاید تنها بتوان دوره‌ی کاری آنها را، به سبب شیوه‌ی فعالیت‌شان، دسته‌بندی کرد. هرچه خلق کرده‌اند حرفی برای گفتن دارد و، هر بار که سازی زده‌اند، اثری کم‌نظیر از خود به جا گذاشته‌اند و انتشارِ آلبوم تکنوازی از آثارشان می‌تواند راهی باشد برای ثبت و انتقال آنچه از شیوه‌‌ی کاری و فنون اجرا (از سونوریته تا داینامیک و تسلط به جزییاتِ موضوعی) پیش می‌کشند. این قطعه‌ها معمولاً با ایده‌ی انتشار آلبوم پدید نمی‌آمدند، اما ضرورت تولیدِ چنین آلبوم‌هایی از نواخته‌های گاه پراکنده‌ی آنان کاملا روشن است. چرا که ثبتِ آنها همچون روشن کردن نقطه‌ای در دل این تاریخِ تیره و فراموشکار است و چاره‌ی کار برای تداومِ این هنر و انتقالِ درست و شاید ارتقاء آن در آینده.

از نیاز‌های یک نوازنده و آهنگساز، برای تولید یک اثر موفق و تاثیرگذار، آگاهی نسبت به گذشته و حالِ آثار مشابه تولید شده و نیم‌گاهی به آینده است. این آگاهی به او کمک خواهد کرد تا با ایده‌ای درست حرکت کند و گام‌های مناسب‌تری بردارد. «گفتگوی نی و دل» تکنوازی‌ای است از علی آزاد و شامل نُه قطعه، که هر یک به شیوه‌ای متفاوت ضبط و حتا با شیوه‌ای متفاوت میکس و مَستر شده‌اند.
آیا چنین تولیدی می‌تواند لحظات دلنشینی را برای مخاطبِ عام مهیا کند؟ آیا صِرف ثبتِ حال‌وهوایِ درونیِ نوازنده برای تولید یک اثر ایده‌‌ای بایسته و شایسته است؟

از همه‌ی این‌ نکته‌ها که بگذریم، یک اثر موفق حاصل انسجام فکری و کاری در تک‌تک عوامل تولید آن است: نوازنده‌ی توانا، صدابردارِ‌ متخصص، میکس و مَسترِ مؤثر، طراحی گرافیک فکر شده و مانندشان. نقص و فقدان بسیاری از این اصول در این آلبوم به شدت مشهود است و شاید همه‌ی ‌این‌ها نمایان‌گرِ ضرورت وجود یک ناشر آگاه باشد.

برای خرید و دانلود آلبوم گفتگوی نی و دل به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 2
29 فروردین 1400
Nahan 1

عجله هنوز هم کارِ شیطان است

نویسنده: کارگاه مرورنویسی نویز

آیا برای یاد کردن از یک هنرمندِ برجسته باید او را در خویش رونویسی کرد؟ یاسمین رحمتی، در یک «به‌یاد محمدرضا لطفی»ـِ دیگر به نامِ «نهان»، به این پرسش گفته است آری. رحمتی، که سنتور می‌نوازد، وجهِ «شیدا»یی و «چاووش»ی لطفی را سراغ گرفته است؛ وجهِ آهنگسازانه و رهبری‌کننده‌ی او، که ـ البته ـ در عین حال که بر ذوق این نوازنده‌ی شاخص اتکا داشت، تنها به یمن باهمستانِ موسیقایی جوانان آن زمانِ «مرکز حفظ و اشاعه» ممکن می‌شد. «نهان» از همه‌ی این‌ها تهی است.

نه این‌که نوازندگان از نمونه‌های آن‌زمانی‌شان بهتر نیستند، که در مجموع هستند و یاسمین رحمتی هم از ذوق سهم خودش را دارد. مسئله وسعت امکان‌هاست: آن زمان آن‌قدر، این‌زمان چقدر؟ اینجاست که رونویسی کافی نیست. از ساخته‌های رحمتی تا گروه‌نوازی و آواز و صدابرداریِ «نهان» را، امروز، با ده‌ها نوازنده و خواننده‌ی دیگر می‌توان تجربه کرد و مطمئن بود تغییر تعیین‌کننده‌ای رخ نمی‌دهد. معنیِ این حرف به سادگی یک چیز است: وقتی برای موسیقیِ مؤثر، به چیزی بیشتر از یک «رونویسی» نمی‌اندیشیم، موسیقی‌مان به‌راحتی می‌شود: معمولی و تکراری، حتی برای علاقه‌مندانش.

تکنوازی‌های نوبتی، به سبْکِ «تقسیمِ غنائم»، اثر را چندپاره‌تر کرده است و حجمِ بالا و کیفیتِ نامناسبِ واخُنشِ (ریوِربِ) صدای خواننده سازوآواز (به‌خصوص در همراهی با سنتور) مضحک کرده است: سنتور در اتاق می‌نوازد و خواننده با میکرُفن در سالن بسکتبال آواز می‌خواند. وقتی هم نوبت به سهمِ سه‌دقیقه‌ایِ کمانچه‌ی محمدصادق شاه‌ولایتی از ۴۴ دقیقه‌ی آلبوم می‌رسد، شنونده، در بیست دقیقه‌ی پیش از آن، آن‌قدر رمق خود را از دست داده که دیگر به سختی می‌تواند حوصله‌ی شنیدنِ بهترین تکنوازی اثر را در خویش فراهم آورد و بفهمد که در این میان این سه‌دقیقه یعنی چه: دستاوردی برای این کمانچه‌نواز تا بداند هنرش را «امروز» چگونه باید عرضه کند؛ دانستن و بلدبودن کافی نیست، چگونگیِ عرضه خود عینِ هنر است.

«نهان» برای یادگرفتن چیزهای بیشتری دارد: اول، در تعامل پیوسته و مستمر بودن با مخاطب، اما همچنان جدی و، پس، صبور در انتشار؛ عجله هنوز هم کارِ شیطان است. دوم، درس مهم‌تری است که می‌توان، از جمله، در دبستان «نهان» آموخت: نوازنده‌ی خوب از تعاملِ رودررو با شنونده می‌روید و آهنگساز از فکر.

برای خرید و دانلود آلبوم نهان به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 2
25 فروردین 1400
Zakhme Nahan 1

نشسته بر خاک سنّت

نویسنده: فاطمه فرهادی

«زخمِ نهان» دوپاره‌ای است که از تقابل کیفیِ بخشِ سازوآوازِ (امیر اثنی‌عشری و رامین جزایری) و بخشِ گروه‌نوازی (ساخته‌ی آرش کاووسی) شکل گرفته است؛ هرچه در بخش‌های سازوآواز با ظرافت و مهارتِ نسبی در اجرا روبه‌رو می‌شویم، در گروه‌نوازی با فقدان آن مواجهیم؛ تا آنجا که بخش ساز و آواز، با کمی قوام بیشتر، می‌توانست به عنوان آلبومی سرپا و مستقل منتشر شود. کیفیت اجرای ساز و آواز با تحریرهای دقیق، استفاده‌ی به‌جا از آواها و جواب‌آوازهای مناسبِ نوازنده به محقق شدن شعر و مفاهیم آن منجر شده است.

بخش‌های آهنگسازی‌شده رجعتی است به شیوه‌ی آهنگسازی دوره‌ی حفظ و اشاعه و کانون فرهنگی‌ـ هنری چاووش؛ اما، در این بازگشت، با ایده‌ی جدیدی روبه‌رو نیستیم. از یاد نبریم که وام گرفتن از شیوه‌ی پیشینیان با مطالعه‌ی روش آنها و بازنگری در آن است که اثری تازه، با ویژگی‌های مناسبِ زمان خود خلق خواهد کرد.

عوامل عدم‌موفقیت آلبوم در چند بخش نهفته است: آلبوم در مرحله‌ی پیش‌تولید و آهنگسازی، از ضعفِ بسط و گسترش در ملودی‌پردازی که نشان از بی‌طرح‌وبرنامه بودن آن است، در تولید و اجرا، از اجرایی آماتور و نهایتاً در پساتولید از  میکس و مستر بدون استراتژی رنج می‌برد. در این بخش، سازها جایگاه مناسب و ثابتی در تنظیم ندارند و هر بار از جایی متفاوت شنیده می‌شوند.

قطعه‌ی شماره‌ی سه، که نامِ چهارمضراب به خود گرفته، هشت هشتمی است که عمدتاً به وجودآورنده‌ی حس چهارمضراب در موسیقی ایرانی نیست. اجرای تصنیف‌ها (قطعه‌های شماره‌ی پنج و هفت) با تکرار زیادِ اشعار دچار حشو شده است؛ این همه تکرار، که در پس آن حس و هدف زیباشناسانه‌ای را نمی‌توان دنبال کرد، برای چیست؟

اشعار آلبوم از دوره‌های زبانی مختلف، از غزل کلاسیک تا غزل معاصر انتخاب شده‌اند، که منجر به تفاوتِ جهان‌بینی اشعار، معنای کلمات و ساختار آنها خواهد شد و یک شیوه‌ی آهنگسازی، برای تولید آلبومی موفق با آنها، کارگر نخواهد بود.

برای خرید و دانلود آلبوم زخم نهان به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3
11 فروردین 1400
Be Yade Doost 1

بعد از واقعه

نویسنده: کارگاه مرورنویسی نویز

بازنگریِ همه‌جانبه‌ی پروژه‌ی «گلها» ضروری است. این برجسته‌‌ترین برداشتی است که «به‌یادِ دوست»ـِ درویش‌رضا منظمی در ذهن باقی می‌گذارد؛ نه صرفاً از آن جهت که اثر یک تکنوازیِ ویلُن است که سعی دارد بی کم‌وکاست خاطره‌ی موسیقاییِ پرویز یاحقی، تکنوازِ برجسته‌ی «گلها»، را یادآوری کند، بلکه بیشتر از آن بابت که نشانه‌ی خصیصه‌ای است که در دیگر کوشش‌های ظاهراً «بی کم‌وکاستِ» یادآورِ «گلها» نیز قابل‌مشاهده است: پوکی.

منظمی، که همان‌قدر در کمانچه‌نوازی نزد عموم ناشناخته است که در ویلُن‌نوازی، موسیقی‌دان کهنه‌کاری است، با سابقه‌ی همکاری در گروه شیدا و دانشگاه تهران، و اگر قرار باشد ویلُن‌نوازیِ گلها تداعی شود، بی‌شک، او از شایسته‌ترین‌هاست. با این همه «به‌یادِ دوست» نیز «پوک» جلوه می‌کند. این در حالی است که منظمی را باید، پیش از هر چیز، یک «ویلن‌نواز» دانست که عاشقانه موسیقیِ «گلها» را، هرچند در خلوت، دنبال کرده است. مشکل کجاست؟

استفاده از «پوکی» اشاره است به داشتن و آوردنِ پوسته و رویه‌ی چیزی، بی آن‌که مغز و هسته‌ی حیثیت‌بخشِ آن همراهش باشد. تلاش‌های یادآورِ «گلها» پوک هستند، نه چون اغلب ناشیانه و مقلدانه‌اند (که نوازندگیِ منظمی نشانی از ناشی‌گری ندارد)، بلکه از این جهت که در هیچ‌کدام نشانی از خاستگاهِ اصلیِ «آن‌گونه» شدنِ گلها نیست: بستر و موقعیتِ اجتماعی. موسیقی شکلِ عینیِ خود را از بستر اجتماعیِ مولدش می‌گیرد و مقلدان «گلها» در ساخت یا بازیافتِ چنین موقعیت و بستری است که ناتوانند. آنها میزانِ تعامل خودشان با علائقِ خلوت‌نشینانه‌ی‌شان را معیارِ تعامل جامعه با آن علائق می‌گیرند و، بنابراین، برنخاسته زمین می‌خورند. جامعه مدت‌هاست به راه دیگری رفته است. در این مساوی گرفتنِ خلوت‌نشینی با کنش و واکنشِ جامعوی، که گلهابازان در آن تنها نیستند، پیش از هر چیز «پروژه‌ی گلها» به سبْکِ یکی‌دو نوازنده یا آهنگساز کاسته می‌شود و، در نتیجه، از آن تعامل غنیِ جامعوی، که از تأمین اقتصادیِ برنامه‌ریزی‌شده و آموزش در هنرستان موسیقی تا جذب آزادِ نوازندگانِ باقریحه و آهنگسازی و رهبری ارکستر و تعاملِ زنده با لایه‌ی خاصی از اهالی ادبیات را شامل می‌شد، تنها یک سایه باقی می‌ماند: صدای محوِ یک تمبک در دوردست، پژواکِ اغراق‌شده‌ی صدابردارانه، گستره‌ی وسیعِ شدت‌وری که صَرفِ عبارت‌هایی اغلب‌لگاتو شده و، به‌ویژه، ضربیِ سنگین یا نیمه سنگینی که با فراغتِ‌بال گردِ یکی‌دو ایده می‌چرخد.

برای خرید و دانلود آلبوم به یاد دوست به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 2.5
10 اسفند 1399
Tasnif o Taraneh 1

آشفته

نویسنده: علیرضا جعفریان

بدون این‌که دفترچه‌ی آلبوم را باز کنیم، فقط روی جلد را ببینیم: عنوان آلبوم «تصنیف و ترانه» است و روی جلد چنین ترجمه شده: "BALLAD & SONG". نقش تصنیف در موسیقی ایرانی بی‌شباهت به نقش بالاد در موسیقی غربی نیست. اما ترجمه‌ی واژه‌ی «تصنیف» به «بالاد» مشابهِ این است که واژه‌ی «حسن روحانی» را به «دونالد ترامپ» ترجمه کنیم: هر دو رئیس جمهور هستند و نقش‌شان در ساختار حکومت‌ها شبیه است.

همچنان روی جلد بمانیم. چند ساز ایرانی می‌بینیم: تار، سه‌تار، عود، تنبک و سنتور. تعداد سوراخ‌های صفحه‌ی سه‌تار بیش از حدّ معمول است و عود و سنتور در دلِ هم رفته‌اند. هیچ‌چیز ربطی به عنوانِ آلبوم ندارد. تا این‌جا می‌پنداریم صاحبانِ اثر «جزئیات» را جدی نگرفته‌اند. اما اشتباه می‌کنیم.
دفترچه را باز کنیم و بخوانیم. بی‌توجهی به جزئیات همچنان ادامه دارد و به‌هم‌ریختگیِ گرافیکی غوغا می‌کند. اما یک آشفتگیِ بزرگ روی جزئیاتِ آشفته سایه انداخته است: لیستِ قطعات مندرج در دفترچه با آنچه می‌شنویم یکی نیست. دو قطعه که در دفترچه «۱۱- قطعه‌ شرقی ۳» و «۱۲- ترانه رنگارنگ» نام‌گذاری شده‌اند در محتوای صوتیِ آلبوم وجود ندارند! تا اینجا به نظر می‌رسد صاحبینِ اثر فقط ملزومات پیراموسیقایی و غیرموسیقاییِ تولید آلبوم را جدی نگرفته‌اند. اما اشتباه می‌کنیم.

دفترچه را کنار بگذاریم و به موسیقی گوش دهیم. آلبوم از یک ایده‌ی کلی نفع می‌برد: بررسی صوتیِ زیبا‌شناسیِ تلفیقِ شعر و موسیقی در تصنیف‌های به‌جامانده از دوره‌ی قاجار و ترانه‌های رادیوییِ دوره‌ی گل‌ها، که در دو بخشِ منفصل ارائه شده‌ است. علاوه بر این ایده‌مندیِ اولیه، گرمای صدای خواننده هم به شنیدن ادامه‌ی آلبوم تشویق‌مان می‌کند. اما در بخشِ دوم، ناگهان صدای خواننده بدلِ صدای غلامحسین بنان می‌شود. همین‌جاست که آشفتگی‌های دفترچه در محتوای موسیقایی هم ادامه پیدا می‌کند. معلوم نیست غایتِ آلبوم بازنمایی است یا فرانمایی. از طرفی، خواننده سعی در بازنماییِ مو‌به‌مو دارد و از طرفی ارکستراسیون، شیوه‌ی اجرا و جزئیاتِ قطعات دچار تغییراتِ اساسی شده‌ است. تفاوتِ یک «مردِ هزارصدا» که خواننده‌های مختلف را تقلید می‌کند، با خواننده‌ای که، با دورنمای پژوهشی، دست به تقلیدِ صدای یک خواننده‌ی قدیمی می‌زند چیست؟ احتمالاً بخشی از جواب را می‌شود در بسترِ ارائه جُست؛ بستری که در آلبوم «تصنیف و ترانه»، به دلیلِ همان تناقض، تقلید صدای خواننده را از یک بازنماییِ پژوهشی دور کرده است.

برای خرید و دانلود آلبوم تصنیف و ترانه به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 1.5
29 بهمن 1399
Shoghe Mastur 1

برای انتشار همیشه زود است

نویسنده: کارگاه مرورنویسی نویز

مجلسی که آذین‌مهر در «شوق مستور» پیشِ گوش ما می‌گذارد، مجلسی نایک‌دست است از تلقیِ جاافتاده ولی نامعتبری از یک برنامه‌ی (مجلسِ) ‌تکنوازیِ ساز، با رویکرد «دانشجویی/ حفظ و اشاعه‌ای» از موسیقی کلاسیک ایرانی. از آن گذشته، هرچند عنوان نوازنده را در هیچ آکادمی‌ای به کسی اعطا نمی‌کنند، اعتبارش را هم پیشاپیش نمی‌توان به کسی بخشید. کاش می‌شد این عنوانِ «فارغ‌التحصیل نوازندگی» را از سرگذشت‌ها بزدایند، تا عنوانِ «نوازنده»، که اعتبار از تلقیِ شنونده‌های یک جامعه‌ی معنی‌دارِ متخصصِ دنبال‌کننده کسب می‌کند، وقتی پای هنر در میان است، جایی گواهی نشود؛ نوازندگی آذین‌مهر ــ متأسفانه ــ تمام و کمال و پخته، در حدی که به انتشار یک آلبومِ متعارفِ قابل قبول بیانجامد، نیست. این ناپختگی، بیشتر از آن که به «حالِ» سازِ او بستگی داشته باشد، به نایک‌دستیِ توانایی‌اش در اجرای تکنیک‌ها بازمی‌گردد. شروع و پایانِ ریز‌ها، موج‌های بازوبسته‌شونده، تأکیدها و، همچنین، حس‌آمیزی‌ها در ساز او به تناسبی قابل‌قبول نرسیده‌اند و شنونده را با موسیقی همراه نمی‌کنند؛ مثلاً، روشن نیست چرا در بیات‌راجه‌ای با طولی یک دقیقه و چند ثانیه‌ای، پس از معرفیِ تم اصلی، صدا شدت می‌گیرد، اما اتفاق حس‌برانگیزی در مطلب این تغییر را همراهی نمی‌کند.

در میانه‌ی این اجرا، با قطعه‌واری به نام «شوق مستور» روبه‌رو می‌شویم که نام آلبوم را هم به دوش می‌کشد. گذشته از آن که در میان این مجلسِ بسیار پایبند به ارایه‌ی اصولِ ردیفی چرا با قطعه‌ای این‌چنین روبه‌رو می‌شویم، و گذشته از این که این تأکید روی نامی که دو بار در آلبوم تکرار شده وسوسه‌ی انتظاری بیش از یک اتفاقِ معمول و معمولی را در شنونده پدید می‌آورد، با چیزی روبه‌رو می‌شویم بی‌طلایه و بی‌لشکر، یک‌سر، حتا نه در حد متعارف، که وامی‌داردمان به اجراکننده توصیه کنیم به مرور آثار گذشتگان ادامه دهد.

اجرای رِنگِ منسوب به نی‌داوود چیزی بر اجرای او نیافزوده و تنها صحه می‌گذارد بر احترام برای ارایه‌ی پرحکایتِ نی‌داوود و برادرش، موسی، که بدیع و روان همچنان مِدال بهترین اجرای این ساخته‌ی اکنون هشتادواندی ساله را بر سینه دارند.

برای انتشار همیشه زود است، هم‌چنان‌که برای در یاد ماندن. آنچه دیر است و دور طرحی زنده و ایده‌مند برای اجراست، که آنچنان سخت نیست.

برای خرید و دانلود آلبوم شوق مستور به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 2
21 بهمن 1399
بالا