نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

دسته بندی: موسیقی دستگاهی


Jahan Gozaran 1

در جستجوی محبوبیتِ ازدست‌رفته

نویسنده: کارگاه مرورنویسی نویز : پریا مراقبی

خلق هنری، خواسته یا ناخواسته، بازتاب‌دهنده‌ی تقابل‌هایی است که در جامعه جاری است. هنرمند به نوعی از آگاهی نسبت به هنر و محیطش دسترسی دارد که، مجموعاً، کنش‌های هنری‌اش را سامان می‌بخشد. در این مسیر، مؤلفه‌های تعیین‌کننده این‌ها هستند: «چیزهایی» که به آگاهی درآمده‌اند و «چگونگیِ» بازتاب هنری این آگاهی‌ها. با این حال، اهمیت این مسئله زمانی که خودِ هنرمند به‌صراحت مدعی چنین آگاهی‌هایی است به‌مراتب بیشتر می‌شود.

پشنگ کامکار، به استناد نوشته‌اش در دفترچه‌ی آلبومِ «جهانِ گذران»، موسیقی‌اش را «سنتی» و روزگارِ آن را «کم‌رونق» توصیف کرده است، با جوانانی که باید برای «پویایی و جویایی»شان کاری کرد. با این حال، خودِ اثر چه چیزی پیش‌ِرو می‌گذارد؟ بدیلی، امروز دیگر نه بی‌بدیل، از جهانِ صوتیِ گروه‌های شیدا و عارف، که در چنبره‌ی احتیاطِ موسیقایی و استقبال مخاطب، راه‌بندِ خود و خواننده‌اش (سالار عقیلی) شده است؛ تکرار موسیقاییِ این ادعا که «بازگردید به روزگارِ طلایی چاووش»؛ بی این تأمل که چرا آن روزگارِ طلایی دیگر بسنده‌ی «جوانانِ پویا و جویا» نیست. گیروگرفت تنها به دلایلی از قبیلِ لغزش‌های صدای عقیلی، بی‌تناسبی در چیدمان اشعار یا به‌کاربردنِ «حبیب حبیبم» برای شعر فروغ و یا ــ مثلاً ــ ناآگاهی در انتسابِ غلطِ اشعار به دیگران نیست. اثر بیشتر از آن‌که نقیضی باشد برای عواملی که «روزگار موسیقی سنتی» را «کم‌رونق» کرده‌اند، خودِ دلیل است؛ چنگ زدن به شناسه‌های بازار، در جستجوی محبوبیتِ ازدست‌رفته.

از عکس روی جلد تا ذکر تشکر از «بی‌چشم‌داشتیِ» عقیلی در دفترچه‌ی آلبوم، محصولْ امید به خواننده‌ای بسته که توجه بیشتری در جامعه به‌دنبال دارد. اما این‌که این‌بار سالار عقیلی را، به‌جای آن‌که کنار هشت ترانه‌ی بازاری ببینیم، در سازوآوازی معمولی و سه تصنیف ساده، هرچند با مقدمه‌های طولانیِ سازی، می‌یابیم، نباید باعثِ آن شود که تصور کنیم اثر سراسر سرنوشتی متفاوت یافته است. برعکس، موسیقی الکن‌تر است، وقتی سالار عقیلی‌اش، سازوآوازهایش، قطعات و تصنیف‌هایش نه مخاطب جدی را راضی می‌کند و نه مخاطب بازارِ معمولِ عقیلی را. در این گیروگرفت است که لحظه‌های دونوازیِ پشنگ و اردشیر کامکار و نیز اجرای تمیز و شفاف گروهِ نوازندگان نیز فرع می‌شوند. و به همین دلیل است که نوشته‌های پشنگ کامکار، از پیام‌آور یک آگاهی، به افشاگر یک «چه باید کرد؟» چهره می‌گرداند.

برای خرید و دانلود آلبوم جهان گذران به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 2.5
29 دی 1399
Paliz 2 3

پالیزِ مهارت در پاییزِ شنیدن

نویسنده: کارگاه مرورنویسیِ نویز: پریا مراقبی

مرورهایی که ازین‌پس با برچسب «کارگاه مرورنویسی نُویز» منتشر می‌شوند به خصلت تولید جمعیِ این دسته از مرورها اشاره می‌کنند؛ تولیداتی به سودای پرورش و معرفی قلم‌هایی نوآمده و خلاق به جامعه‌ی موسیقی، که همواره از اهداف رسانه‌ایِ نویز قلمداد می‌شده است. این امضای جدید، خود به‌مثابه‌ی فراخوانی و دعوتی است از هرکه به نویسندگی، نقادی و کنش‌گری نسبت به وضعیت موجودِ موسیقی ایران، چه مرکز و چه نقاط پیرامونیِ آن، مایل است و می‌پندارد می‌تواند و می‌خواهد در این نقش قرار بگیرد اما نقطه‌ی آغازی و مسیری برای آن نیافته است.
در این زمینه، از طریق ایمیل همیشگی نویز به نشانیِ admin@noise.reviews می‌توانید باب گفت‌وگو را با رسانه‌ی نُویز باز کنید.

 

پیمودنِ هرگونه مسیری از جنسِ «شدن» مستلزم بازنگری‌های مداوم و پیوسته است: دیدنِ راهِ طی کرده و ارزیابیِ چگونگی‌ها و امکان‌ها برای خیزهای آتی. نوازنده‌ی حرفه‌ای نیز از این مسیر بیرون نیست. دیدن نیازمند مکث است. باید در ایستگاهی ایستاد و موقعیت را کاوید. بیاییم نوازندگانِ «پالیزِ ۲» را در چنین ایستگاهی متصور شویم. چه می‌بینیم؟

راهِ طی‌کرده‌ی نوازندگان پیداست: کمانچه‌نوازی ماهر که، در ده دقیقه تکنوازی، به کمک هم‌نشینی زیبا و گاه اغراق‌آمیزِ مهارت و فن، روایتی شخصی از چهارگاه به‌دست می‌دهد؛ هم بازتاب‌دهنده‌ی کمانچه‌ی ایرانی (در درآمد و حصار) و هم طعنه‌زن به کمانچه‌ی آذربایجان (در شوشتری، با آرشه‌کشی‌ها و دوسیمه‌‌ها). در کنارِ کمانچه‌نوازیِ کیخسرو مختاری، ستار خطابی نیز می‌کوشد جسورانه، غافلگیرانه و طناز بر تنبک ظاهر شود. اگر در همراهیِ کمانچه مطیع پیش می‌رود، در تکنوازی‌اش ـ در اَدای ریز‌ها،‌ خراش‌ها و مالش‌ها ـ سرعت و ریتم‌های ترکیبی را چاشنی کار می‌کند.

اگر این راهِ نوازندگانِ «پالیز ۲» بود، خودِ گروهِ پالیز در چه جایی می‌ایستد؟ دقیق شویم: گروهی سه نفره (متشکل از کمانچه، سنتور و تنبک) با هدف نواختن آثار آهنگسازان ایرانی و رسیدن به امضایی مختص به گروهِ پالیز.۱ علی‌رغمِ این آرمان، پالیز برای معنی گرفتن به عنوان یک گروه همواره هسته‌ای کوچک دارد؛ چیزی که حتا در کامل‌ترین شکلِ این گروه (کمانچه، سنتور و تنبک) همچنان کوچک‌تر از آن است که بتواند هویتِ صوتیِ خاصی را از آنِ خود کند. به همین دلیل، رودررویی با تنها دو تن از اعضای گروه در «پالیز ۲»، که همان‌قدر از هویتِ گروهی خالی است که از توانایی‌های فردی بهره‌مند، آیینه‌ی بلاتکلیفی موسیقی‌دانِ «تکنوازشده‌ی» کنونیِ موسیقی ایرانی می‌شود؛ بلاتکلیف میانِ شدن‌های شخصی و طی‌کردن‌های جامعوی.

بدین ترتیب، «پالیز ۲»، به نمایندگیِ دیگر گروه‌ها، لحظه‌ی مکثِ مهمی است: کدام علت‌ها، امروز، نوازنده‌ای که با وسواس بر «تکنوازشدنِ» خویش همت گمارده را مجبور می‌کنند تا بر سرکشیِ فردی خود پوششی از یک گروه‌نوازیِ نالازم بکشد؟ کهنگیِ عادتِ شنیداریِ مخاطبِ معدود یا ذائقه‌ی متفاوت و چیره‌ی جامعه‌ی اکنون؟ جای خالیِ نهادهای ملی که از کوشش‌های هنری و مَدرسی (کلاسیک) در موسیقی حمایت کنند یا غلبه‌ی روابط دوستانه بر ضرورت‌های هنری، در شرایطی که تداومِ همکاری‌های گروهی جز به پشتوانه‌ی تمایلاتِ شخصی و فردی میسر نیست؟

 


۱- به استناد سایت گروه پالیز www.palizensemble.com

برای خرید و دانلود آلبوم پالیز ۲ به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3.5
06 دی 1399
Paliz 2 2

بیانیه‌ی وسواس و تخصص

نویسنده: کامیار صلواتی

ایده‌ی «گروه پالیز» یک چیز است: تخصص و حرفه و اندیشه را محترم بشمریم. قرار نیست هر نوازنده‌ای آهنگساز باشد و هر خواننده‌ای بداهه‌‌پرداز شود و بر صدر بنشیند. قرار نیست یک‌سر آثاری بی‌مصرف تولید کنیم و در ویترین‌مان بگذاریم و فردا و پس‌فردا از یادش ببریم. قرار نیست هر آلبوم‌مان با آرمانی مبهم و گنگ متولد شود و در همان‌لحظه‌ بمیرد.

این را هر دو آلبوم پالیز به ما می‌گویند: «پالیز ۱»، آلبومی بود به آهنگسازی موسیقی‌دانانی امروزی و خارج از گروه برای آنسامبل و دو خط آوازی، و «پالیز ۲» آلبومی است برای بازنوازی و بازتفسیر آثاری از رکن‌الدین مختاری و علی‌نقی وزیری، با کمانچه و تنبک. دقت و وسواس در اجرا و انتخاب آثار به تناسبِ ترکیبِ سازیِ هر آلبوم، دقت و وسواس در کیفیت ضبط و صدابرداریِ اثر و، حتی، دقت و وسواس در نحوه‌ی ارائه‌ی بصری هر آلبوم. آنچه در پالیز ۱ و پالیز ۲ ثابت مانده وجود یک تفکر مرکزی و محوری در هر کدام است. انتخابِ دست‌اندرکاران و نوازندگان و آهنگسازان هر آلبوم نیز بر این مبناست.

پالیز ۲، بنا به تعریفی که از خود ارائه می‌دهد، بر تکنوازی و توانایی تکنیکی نوازنده تکیه و تأکید دارد و، از همین رو، نقش نوازنده در آن بسیار مهم است. این به‌خصوص در تک‌نوازی چهارگاه و همایونِ کمانچه ملموس است. دقت و شفافیت صدای ساز در نواختنِ جمله‌های سریع در منطقه‌های صوتیِ زیرتر (مثلاً در نواختن الگوی «بسته‌نگار») و برگزیدنِ «ضربی چهارگاهِ» مختاری و «دخترک ژولیده» این نگاه را مؤکدتر می‌کنند.  تفسیر کمانچه از قطعات مختاری کمی بازیگوشانه‌تر از اجراهای پیشین آن‌هاست؛ به‌ویژه در «رنگِ» چهارگاه و چند جمله‌ای که نوازنده به آن‌ها افزوده. سونوریته و جمله‌پردازیِ کمانچه نیز به تناسب قطعات آلبوم کمی تغییر کرده است: هرچند امروزی است، رنگ و هوایی از نوازندگان نسل‌های قبل در آن مشهود است.



برای خرید و دانلود آلبوم پالیز ۲ به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3.5
03 دی 1399
Paliz 2 1

بازنوازی

نویسنده: ساناز ستارزاده

در تاریخ موسیقی دستگاهی برخوردهای متفاوتی با مقوله‌ی بازنوازی اثر شده‌ است. گاه، نوازنده به قصدِ شناختِ دوره‌ای که اثر در آن متولد شده است و با هدفِ احیای خصایصِ موسیقایی اثر به آن نزدیک‌ می‌شود و، گاه، درک و دریافت و لحنِ شخصی خود را سوارِ برش‌هایی از رپرتوارِ مؤلفِ منتخب می‌کند. در«پالیز۲»، کیخسرو مختاری، نوازنده‌ی کمانچه، با کمک ستار خطابی نوازنده‌ی تمبک و بندیر کوشیده‌اند تا لحن شخصی خود را بر قطعات بنشانند و خوانشی امروزی ارائه دهند.

آیا خوانشِ به‌خصوصِ کمانچه‌نواز از قطعات رکن‌الدین‌ مختاری با درنظر گرفتن خصوصیات و امکاناتِ کمانچه و به زبانِ کمانچه محقق شده یا نزدیک‌ کردن زبانِ کمانچه به زبانِ ویلن اولویتش بوده است؟ یا او سازها را قدری مشابه و نزدیک می‌انگارد که نیازی به ترجمه‌‌ نمی‌بیند؟ «دخترک ژولیده» که ویژه‌ی سازِ تخصصی آهنگسازش ساخته شده چطور برازنده‌ی کمانچه شده است؟

تمایل مختاری به شیوه‌ی غالبِ کمانچه‌نوازی‌ امروزی با توجه به تکنیک‌های اجراییِ بسیار متنوع -اما نه آنچنان گیرا و پخته- در سازش نمایان است. دست و پنجه‌ی او، خاصه برای انواع پوزیسیون‌ها، قبراق است و، در کنار این آمادگیِ تکنیکی، فقدانِ غنا و لطافت در صدادهی و فواصلی قرص، جذابیت سازش را کم کرده است.

نوازندگان، با خارج شدن از مترِ غالب و از نو بازگشت به سرعت اولیه، تا اندازه‌ای از پیش‌بینیِ روندِ اجرایی قطعات جلوگیری کرده‌اند، اما این غافلگیری، به واسطه‌ی تکرار، خاصیت خود را از دست می‌دهد. استفاده‌ی گزیده از رَنگ صوتیِ متفاوتِ بندیر می‌توانست جلوه‌ای خاص به ضربی‌ها ببخشد، اما حضورِ متناوب و بعضاً ناهماهنگِ آن، مانع از شنیدن و پی‌گیری جملاتِ کمانچه شده است. جای خالی ایجاز به نحوی دیگر در تکنوازی تمبک نیز احساس می‌شود و از آنجا که این بخش نتوانسته با پیش و پسِ خود ارتباط قوی و غیرقابل انکاری برقرار کند، بیشتر جداکننده و مطنب است تا وحدت‌بخش.

نوازندگانِ دوره‌های مختلف، ظرفیت‌های متفاوتی برای کمانچه قائل شدند که پرداختن به آنها، برای نوازنده‌ای که قصد بازنوازی آثار از گذشته تا امروز را دارد، ضروری است. شناختِ عمیقِ نوازنده از خصایصِ یک اثر و امکانات سازشْ دیواری بر سرِ راهِ تفسیری تازه نمی‌سازد، اگر قصدْ تکرار و تقلید نباشد. اینجا، توضیحی که قصد از بازنوازی را روشن کند وجود ندارد، اما خودِ موسیقی می‌گوید شنونده با خوانشی امروزی و شخصی طرف است.

 

 

برای خرید و دانلود آلبوم پالیز ۲ به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 0
01 دی 1399
Radide Avazi 1

حفظ و زایش

نویسنده: ساناز ستارزاده

آواز افشاری و بیات‌ترکِ حاتمِ عسگری فراهانی، تحت عنوان «ردیف آوازی»، گنجینه‌ی کارگان آوازی را افزون کرده است، اما، برخلاف دیگر نمونه‌های منتشرشده، لاینقطع و پیوسته اجرا شده است؛ نه تنها مخاطبِ مشتاقِ شناختِ کارگانِ آوازی، بلکه طالبِ شنیدنِ یک مجلسِ موسیقی دستگاهی را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد و برای هر گروهی، از موسیقی‌شناسان و مجریانِ با دغدغه‌ی شناختِ موسیقیِ دستگاهی، غنی و راه‌گشاست.

شناخت او از میراثِ استادانش، با نیروی ذوق و قریحه‌ی درونی‌اش، طی سال‌ها جان و توان گرفته و چارچوبی که بتوان تفسیری زنده از کارگان آوازی ارائه داد نیز حفظ شده است؛ بار دیگر به ما یادآوری می‌شود درون همین چارچوب تکراری، بسترِ زایش فراهم است.

اگرچه انسجام آواز و سیر مایگی و ساختار گوشه‌ها با دیگر آثار آوازیِ منتشرشده از او، تحتِ همین عنوان، هم‌خوانی دارد، اما فقدان فهرست کامل و دقیق نام گوشه‌ها برای مخاطب «ردیف آوازی»، به عنوان یک مرجع صوتی، پرسش‌های مهمی به جای خواهد گذاشت. چه دلایلی باعث ‌شده اثر حاضر به عنوان بخشی از مجموعه‌ی «ردیف آوازی» به روایت عسگری فراهانی منتشر شود، درحالی‌که جنبه‌ی آموزشیِ عیان و آشکارِ دیگر نمونه‌ها را ندارد؟

همین‌طور، توضیحاتی از جانب عسگری‌ فراهانی می‌توانست ما را با بخش کوچکی از کارگان استادانش نیز آشنا کند. برای نمونه، «شکسته» و«شهابی» با نام‌های «عشیران» و «خسته» به ضیاءالذاکرین منسوب شده‌ است، اما بر ما روشن نیست که تنها نام‌ها به ضیاءالذاکرین نسبت داده شده و یا محتوای گوشه‌ها هم به همان شکل که او می‌خوانده اجرا شده است. با این‌همه، آن که ذوق‌ها، محفوظات و روایات را درهم آمیخته و، با زمان‌بندی قرص و یک‌دست، آوازی منسجم و زنده اجرا کرده عسگری فراهانی است.

تنوع اوزان عروضی و هوشمندی‌ او در انتخاب اشعار فرصت غفلت گرفته و تار خوش‌صدا و به‌جای بیگجه‌خانی اشتیاق برای شنیدن را مضاعف کرده و گوش فوق‌العاده‌ و جواب‌آوازهای برازنده‌اش باعث شده تا گوشه‌ها و مایه‌ها با جزئیات‌شان به گوش بنشینند. جواب‌‌آوازها، در مقایسه با نمونه‌های قدیمی‌ترِ او در برابر آواز، گزیده است و خبری از تعدد ضربی‌ها و رِنگ‌های میانِ مایه‌ها و گوشه‌ها نیست. تار، از زمانی که  آواز طنین می‌اندازد، جز همراهی نمی‌نوازد، که شاید تاکیدی است بر اولویت داشتن «ردیف آوازی» عسگری فراهانی. 

برای خرید و دانلود آلبوم ردیف آوازی: آواز افشاری و بیات ترک به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 4.5
22 آذر 1399
Ey Shab 1

بیانگری

نویسنده: علیرضا جعفریان

شامل دو بخش است. یکی در همایون، با اشعاری از حسین منزوی، نیما یوشیج و محمد پیشوایی و دیگری در بیات ترک، که همه‌ی پنج قطعه‌ی آن بر شعری از محمد پشیوایی بنا شده است. اکثر قطعات، به لطف زهی‌ها، بافتی هموفونیک دارند. گروه‌نوازی‌ کم‌اشکال و باکیفیت است و صدادهیِ نهایی مطلوب. ارتباطی ارگانیک میان موتیف‌ها، خصوصاً میان موتیف‌های آوازی و سازی، دیده می‌شود، که باعث انسجام ساختاریِ قطعات شده است.

کلیّت آلبوم «ردیفی» نیست، اما فاصله‌ی زیادی هم از ردیف نگرفته و گاه‌به‌گاه جمله‌هایی از این یا آن گوشه می‌شنویم. همه‌ی این جزئیات و خصوصیات زیر سایه‌ی وَجهی از آلبوم هستند که ۲۴۴ کلمه‌ی بعدیِ این مرور به آن اختصاص دارد: بیانگری.

هرچند که موسیقی به کلی در بیان معنا ناتوان است، اما موسیقی‌هایی که در پیِ بیانگری و القای معنا به مخاطب هستند ویژگی‌های قابل‌شناسایی و متمایزی دارند. به این ترتیب، همان‌طور که مثلاً فرم، کلام یا بافت می‌تواند یک وَجه به وجوهِ اثر بیافزاید، بیانگری یا، بهتر بگوییم، توهّم بیانگری هم می‌تواند بُعد تازه‌ای به آن بدهد.

آلبوم «ای شب»، به‌طور واضحی، تحت تأثیر آثار حسین علیزاده و خصوصاً کارهای او در قالب گروه هم‌آوایان است: در نوع پرداختِ کلام، انتخاب شعر، ملودی‌سازی، صدادهی، نگاه به تصنیف (به‌عنوان قطعه‌ای چندپاره و بلند) و، البته، بیانگری. علیزاده، چه در آثار ارکسترال و چه حتی در تکنوازی‌هایش، در پیِ بیانگری‌ بوده و شاید به همین خاطر بیش از موسیقی‌دانان هم‌نسل و هم‌سیاقش به ساخت موسیقی فیلم علاقه نشان داه است.

در آلبوم«ای شب»، موسیقی به‌کلی در خدمت بیان شعر است. پیداست که این موضوع می‌تواند حُسنِ آلبوم، چنان که در قطعات اول و پنجم هست، باشد و یا به نقطه‌ی ضعفی بدل شود، که مثلاً در قطعه‌ی آخر می‌شنویم. اما، در هر صورت، بیانگری عنصرِ وحدت‌بخشی است که همه‌ی قطعات آلبوم را، چه گروه‌نوازی باشد و چه تکنوازی سه‌تار یا‌ سازوآواز، به هم پیوند داده است. جالب آنکه خواننده هیچ علاقه‌ای به خوانشِ شیوا و واضح شعر ندارد و برای فهمِ کلام رجوع به دفترچه‌ی آلبوم ضروری‌‌ست. این تناقض یادآور تمایزی است که در موسیقی‌های وابسته به کلام وجود دارد: دسته‌ای در خدمت ساختارِ کلامیِ شعر و دسته‌ای در خدمت بیان محتوا به زبان موسیقی.

برای خرید و دانلود آلبوم ای شب به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3
20 آذر 1399
Bazgashte Javdan 1

تجربه‌ی کنترپوان با فرم نمایان؟

نویسنده: علیرضا جعفریان

صاحب اثر آن را «بسیار متأثر از دوران چاووش و نگرش خاص موسیقایی آن دوره» توصیف کرده است. اما، اگر چاووش‌ها را صرفاً به استفاده از موسیقی چندصدایی محدود نکنیم، نه نگرش موسیقایی حاکم بر آلبوم شباهتی به چاووش‌ها دارد و نه آنچه در عمل می‌شنویم.
تفاوت احتمالاً از همان نگرش آغاز می‌شود. در چاووش‌ها غایتِ استفاده از هر نوع بافتی ارائه‌ی موسیقی دستگاهی ایرانی است. اما آنچه در «بازگشت جاودان» می‌شنویم بیشتر به استفاده از موسیقی ایرانی برای ارائه‌ی بافت چندصدایی شباهت دارد: آنجا اصالت با موسیقی ایرانی و اینجا اصالت با موسیقی چندصدایی است. به همین خاطر، درباره‌ی بسیاری از خصوصیات چاووش‌ها با همان معیارهایی می‌توانیم حرف بزنیم که، مثلاً، تکنوازی کمانچه‌ی علی اصغر بهاری را قضاوت می‌کنیم. اما این معیارها در قضاوتِ «بازگشت جاودان» چندان کارا نیستند.

اینجا همان جایی است که از بی‌شباهتیِ نگرش موسیقایی حاکم بر این آلبوم و آن دوران به تفاوت در متن موسیقی می‌رسیم: خط اصلی ملودی، اگر هم وجود داشته باشد، در میان شلوغی‌ها، تقطیعِ بیش از اندازه کوتاه و جملات بریده‌بریده گم شده است. مفهوم مُد، آنچنان که در موسیقی ایرانی می‌شناسیم، اهمیتش را در آلبوم از دست داده و استفاده از فضاهای گسترده‌ی مُدال به استعمالِ تزئینات مُدال تقلیل پیدا کرده است. با وجود به‌کارگیریِ بافت چندصدایی و حضور چند خط ملودی در قطعات، آنچه در نهایت می‌شنویم تخت و لُخت صدا می‌دهد. از نوازندگانِ بنامی برای ضبط اثر استفاده شده است، اما مشکل صدادهیِ گروه، علاوه‌ بر آهنگسازی، می‌تواند به شیوه‌ی نوازندگی و البته شیوه‌ی ضبط صدا هم مربوط باشد. این موضوع خصوصاً در مورد ساز کمانچه، و در بعضی لحظات تار، که گاهی شبیه به نمونه‌های آماده‌ی دیجیتال صدا می‌دهند به شکل پررنگ‌تری صدق می‌کند.

با همه‌ی این‌ها، وجهِ تجربیِ اثر، برای آهنگساز جوانی که در تلاش است عصاره‌ای از دوران چاووش را با بیان شخصی‌اش درآمیزد و طرحی نو دراندازد، همچنان ارزشمند است. این درآمیزی خصوصاً در قطعه‌ی ششم، که خواسته یا ناخواسته یادآور «سواران دشت امید» است، به نتیجه‌ی جالب توجهی منجر شده است. اما، در دفترچه‌ی آلبوم با جمله‌ی عجیبی مواجه می‌شویم که به شکل غریبی بی‌معناست: «اثر فوق، از طریق طراحی هارمونی به‌صورتِ محسوس و حرکاتِ کنترپوانتیک با فرمی نمایان‌تر بر ارکستراسیون سازهای ایرانی ساخته شده است». چنین جمله‌ای در دفترچه این گمان را به وجود می‌آورد که اگر منطق ساخت متن موسیقایی هم مشابه متن نوشتاری باشد، آن وجه تجربی هم دیگر ناجی آلبوم نیست.

برای خرید و دانلود آلبوم بازگشت جاودان به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 2
30 آبان 1399
بالا