نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

دسته بندی: موسیقی معاصر


NOS.New Covers.990222 20

مسلک معاصریت

نویسنده: کامیار صلواتی

گاه به‌نظر می‌رسد که موسیقیِ معاصر و مناسبات پیرامونش، در ایران، شبیه به نوعی «مذهب» یا «فرقه» (Cult) است. نشانه‌های این «کالت» شدن چندان پنهان نیست. یکی از واضح‌ترین‌های‌شان شکل‌گیری و استفاده از نوعی زبانِ غریب، بیهوده‌مغلق، ابهام‌آمیز، اسرارآمیز و، گاه کمابیش، بی‌معناست، که گویی تنها پیروان و روندگانِ این «آیین» با آن آشنایند و با آن زبانِ مشترک هویت می‌یابند؛ زبانی که در دفترچه‌ها و بروشورها و صحبت‌های مربوط به این آثار خودنمایی می‌کند و، در برخی موارد، هرچه در آن بیشتر عمیق می‌شوی کمتر می‌فهمی. علاوه بر این، فاصله‌گیریِ حیرت‌آورِ این ژانرِ موسیقی در ایران با آنچه در جامعه‌ی مخاطبان و دست‌اندرکارانِ غیرحرفه‌ای و حرفه‌ایِ موسیقی در جریان است، به نوعی، «درخودبودگی» و «فرقه‌ای شدن» آن را تشدید می‌کند؛ و البته نگاهِ غریبه‌انگار و، گاه، از بالای دست‌اندرکارانِ این ژانر به دافعیّتِ آن نزدِ «اغیار» دامن می‌زند. از این رو، همواره احتیاطی شدید هست در مواجهه با این آثار؛ احتیاطی پس‌زننده از ترسِ عقوبت سردادنِ فریادِ لختی پادشاه.

نیز، صحبت کردن از موسیقی معاصر دشوار است، شاید به این دلیل: کارهای معاصر می‌توانند آن‌قدر گشوده به تفسیر شوند و معیارهای‌شان متکی به خود و سیال باشد که عملاً هر نوع خوانشی را هم معتبر و هم نامعتبر کنند. یک‌سرِ این وضعیتِ متناقض‌نما به شکوهی بی‌انتها می‌رسد، که می‌تواند هر بار شنونده را به غور در دنیایی تازه فرابخواند و سر دیگرش به فریب و پوچی. «گشودگی» و «ابهامِ» چنین آثاری ممکن است به وضعیتی منجر شود که در آن «ماهیتی» ناموجود و رازآمیز عامدانه وجودش را فریاد کند، بی‌آنکه واقعاً وجود داشته باشد. به بیان دیگر، گاه مؤلفه‌های گوناگونِ کارهای موسیقی معاصر چنان به سوی ابهام و رازآمیزی می‌روند که شنونده احساس می‌کند با چیزی مواجه است که حضور تردیدناپذیرش به فهم و در دست نمی‌آید. عناصری که به هیچ‌وجه محدود به صوت نیستند: از متنی به‌شدت مبهم، رازآمیز و صرفاً توصیفی‌ـ فنی گرفته، تا ترکیب‌ها و کلاژهای صوتیِ غریب؛ ترکیب‌هایی که جابه‌جا شنونده را به کشفِ رابطه‌ی موجود میان خود می‌خوانند و هربار او را ناامید می‌کنند. روابطی گاه آن‌قدر نامعلوم (ناموجود؟) که ممکن است این سؤالِ کفرآمیز را در شنونده برانگیزانند که «اصلاً چه ”چیزی“ پسِ این بازی‌ها وجود دارد؟»

گاه باید کافرِ این مسلک باشیم و جرئت کنیم و بگوییم «شاید هیچ».

07 اردیبهشت 1400
Khoshnevisi 2

صدا به‌مثابه‌ی دوات، آرشه به‌مثابه‌ی قلم

نویسنده: کارگاه مرورنویسی نویز: حماسه توکلی

مرورهایی که ازین‌پس با برچسب «کارگاه مرورنویسی نُویز» منتشر می‌شوند به خصلت تولید جمعیِ این دسته از مرورها اشاره می‌کنند؛ تولیداتی به سودای پرورش و معرفی قلم‌هایی نوآمده و خلاق به جامعه‌ی موسیقی، که همواره از اهداف رسانه‌ایِ نویز قلمداد می‌شده است. این امضای جدید، خود به‌مثابه‌ی فراخوانی و دعوتی است از هرکه به نویسندگی، نقادی و کنش‌گری نسبت به وضعیت موجودِ موسیقی ایران، چه مرکز و چه نقاط پیرامونیِ آن، مایل است و می‌پندارد می‌تواند و می‌خواهد در این نقش قرار بگیرد اما نقطه‌ی آغازی و مسیری برای آن نیافته است.
در این زمینه، از طریق ایمیل همیشگی نویز به نشانیِ admin@noise.reviews می‌توانید باب گفت‌وگو را با رسانه‌ی نُویز باز کنید.

طیف وسیع ویژگی‌های موسیقیِ موسوم به «معاصر» گواه این حقیقت‌اند:معاصریت مفهومی نسبی است. در قطبِ درونی این طیفْ، مؤلفه‌های موسیقاییِ اثر و، در قطب بیرونی‌اش، عوامل مؤثر بر کیفیت اجرایی قرار دارند؛ مؤلفه‌هایی چون «حضور محتوم مؤلف» و «فقدانِ بازاجرایی‌های مفسرانه» که، با وجودِ گشایشِ مسیر‌های تازه، راه را برای ورود به مقایسه، ارزیابی، بررسی و واکاوی می‌بندند.

حضور محتومِ مؤلف، که در دنیای موسیقی معاصر بیش از پیش برجسته گردیده، به‌واسطه‌ی گفت‌وگو میان آهنگساز و گروه اجرایی، می‌تواند سبب افزایش کیفیتِ ماحصل این همکاری شود. از این رو، بسیاری از نوازندگان، با کشف اهمیت این تمایز، غالبِ زیستِ هنری خود را صرف موسیقی معاصر می‌کنند. در «خوشنویسی»، «کارپی دیِم» (Carpe Diem، کوارتتِ زهیِ حامی آهنگسازانِ درقیدِحیات و اجراکننده‌ی اکثرِ آثار مجلسیِ والی) حرف اول و آخر را می‌زند. از سوی دیگر، وقتی بازاجرایی‌های مفسرانه‌ی این آثار وجود ندارد برای راهیابی به دنیای اثر باید یک‌سر به‌سروقتِ تکنیک‌های سازنده‌ی آن رفت. برای «خوشنویسی»، محوری‌ترین جنبه از این نظر، استفاده از مؤلفه‌ها و عناصر موسیقی کلاسیک ایرانی است. «خوشنویسی» با هوشمندیِ درخشانی از هردوی این جنبه‌ها بهره برده است.

هرچند نامِ اغلبِ قطعات، با ارتباط روشن با عناصر موسیقایی‌شان، انتظارِ روشنی را در شنونده‌ی آشنا با موسیقی ایرانی برمی‌انگیزد، فرصت کشف و شهود همچنان باقی است. قطعات، با وجود عدم‌تنوعِ چندان در رنگ صوتی، یگانگی خود را به‌دلیلِ معرفیِ صریحِ «شاهد» و مشخص کردنِ فضای مُدال حفظ می‌کنند و، پس از بسط و گسترش و گفت‌وگوی طولانیِ خطوط، در فضایی موّاج، در اوجِ هیاهو یا روی خطی صاف، همچون سیاه‌مشق یا یک سطرِ ساده‌ی خوشنویسی، به پایان می‌رسند. از پسِ چنین تمهیداتی، «خوشنویسیِ» رضا والی به تصویر صوتیِ آن کش‌وقوس‌هایی تبدیل می‌شود که سنّتِ بصریِ خوشنویسی معرف‌شان است.

«خوشنویسی» محصول مؤسسه‌ی فرهنگی‌ـ هنری ماهور است، که در تولید آثار مهم شهرت کافی را فراهم آورده است. با این همه، در انتشار این اثر، که پیش‌تر (۲۰۱۵) نیز توسط کایزِر کلَسیکال (Keiser Classical) منتشر و در اقصی‌نقاط جهان شنیده شده‌ است، تنها فضلِ در دسترس قرار دادنِ اثری موجود به ماهور می‌رسد، که البته اندک هم نیست. اما این توقع که ماهور اعتبار خود را دستمایه‌ی تولید چیزی بیشتر کند، حداقل در شکل یک بازاجرایی، نیز بی‌جا نمی‌نماید.

برای خرید و دانلود آلبوم خوشنویسی به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 4
23 دی 1399
Khoshnevisi 1

معوج‌سازی

نویسنده: کامیار صلواتی

«خوشنویسیِ» رضا والی نمودِ مواجهه‌ی بسیار بی‌واسطه‌ و گسترده‌‌ی این موسیقی‌دانِ معاصر با موسیقی کلاسیکِ ایرانی است؛ مواجهه‌ای که در جوانبِ بسیار مختلفی روی می‌دهد و مملو از ارجاعات مستقیم و غیرمستقیم به ایده‌های ردیف است. ایده‌ها گاه سهل‌وممتنع‌اند و گاه پیچیده‌؛ سهل‌ و ممتنع، مانند استفاده از چیزی شبیه به «جواب آواز» در موسیقی ایرانی، که در قالب‌های مختلفی تکرار و مؤکد می‌شود: ایمیتاسیون و کانُن، بازی و تغییردادنِ نسبت میان خط اصلی و «جواب آواز» و حتی تداخلِ افراطیِ خطوطِ سوال و جواب، از نظرِ گستره و شیوِش (مانند هم‌آمیزیِ گیج‌کننده‌ی دو فلوتِ هم‌صدا، در قطعه‌ی «قسمت»، که از دیدگاه هارمونی کلاسیک خطاست، اما در موسیقی ایرانی شکلی از آن شنیده می‌شود).

دیگر نمونه‌ی این تمهیداتِ سهل و ممتنع را می‌توان «معوج‌سازیِ» بعضی از ساده‌ترین و، حتی، پیش‌پاافتاده‌ترین نشانه‌های موسیقی دستگاهی دانست. از جمله‌ی آن‌ها می‌‌شود به بازی با فرودِ موسوم به «بال کبوتر» در قطعه‌ی آغازینِ مجموعه، یعنی «حزین»، اشاره کرد: بارِ اول، گویی با نوعی «کادانس فریبنده» روبه‌روییم، که از دلِ گلیساندوی فرودِ «بال کبوتر» برمی‌آید و راهی برای رسیدن به دشتی می‌شود و، بار دوم، همین فرودِ گلساندویی به نوعی «کادانس کامل» می‌انجامد. نمونه‌ی دیگرِ این «معوج‌سازی» تأکید روی تعلیق و تکرارِ چندباره‌ی دو نغمه‌ی ابتدایی گوشه‌ی نیشابورک و به تعویق انداختن ادامه‌ی آن در قطعه‌ی «نیشابورک» است، که مجتمعی از مواجهه‌های مختلفِ والی با موسیقی دستگاهی در آن فشرده شده است؛ مواجهه‌هایی که بعضی‌های‌شان در بقیه‌ی قطعات آلبوم هم حضور دارند: آغازیدن از دو دانگِ اصلی یک مُدِ دستگاهی به محوریت یک هسته‌ی مدال که در جهتی خلاف همدیگر پیش می‌روند و، سپس، هرچه غریبه‌تر شدن و دور شدن از آن دو دانگ و زادنِ مدولاسیون‌ها از دل آن؛ برآمدن توالی‌های ریتمیکِ کلان‌قطعه از دلِ موتیف‌های مینیاتوری گوشه‌ها؛ و ــ باز ــ ایمیتاسیون و بازی با فرود. در این میان، بعضی از قطعات روحیه‌ای متفاوت یا متمایز دارند: «کرشمه» بر مبنای همزمانیِ سه تندای مختلف شکل گرفته است و «گریان» برداشتی آزادانه‌تر از مؤلفه‌های موسیقی دستگاهی ارائه می‌دهد.

با همه‌ی این‌ها، نکته‌ای که در این مجموعه و، به‌خصوص، توضیحاتِ دفترچه‌اش هویداست آشناییِ آهنگساز است ــ برخلاف بسیاری از هم‌تایانش ــ با بحث‌های نظریِ متأخرتر درباره‌ی موسیقی دستگاهی یا حتی با اقبالِ سال‌های اخیر به «موسیقی قدیم»؛ آشنایی‌ای که به شکل‌گیریِ انگاره‌هایی انجامیده که از مداقه‌ای درخور در مواد و مناسبات موسیقی دستگاهی حکایت دارد.

برای خرید و دانلود آلبوم خوشنویسی به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

25 آبان 1399
111 1 1

سکوت

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

«یازده یک در یک» آلبومی است با نام یک آهنگساز و نام یک نقاش بر پیشانی‌اش. چنین اثری قاعدتا باید ترکیبی از نقاشی و موسیقی باشد، اما مؤلفان به عکسِ رسم معمول بر چنین رابطه‌ای تاکید نکرده‌اند. جز قرار گرفتن هر یک از ده تابلوی رضا بهمنی در کنار نام یکی از ده قطعه‌ی اولِ (جز قطعه‌ی یازدهم که تصویری در کنارش نیست) میلاد آقایی، خود اثرها و مؤلفانش در مورد این همنشینی جز اندکی هم‌گامیِ نام قطعات و درونمایه‌ی بازنمودی تصاویر به کلی سکوت کرده‌اند. این سکوت نه به نحوی معنی‌دار و پیوندیافته، بلکه تنها به مثابه‌ی مشابهتی ظاهری به درون موسیقی راه یافته است.

راه دیگری هم به نظر نمی‌رسید وجود داشته باشد، به ویژه که نقاشی‌های مقابل نشسته با نام هر آهنگ فیگوراتیو هستند و مجال کمی برای همسانی‌های صوری موسیقی باقی می‌گذارند.

موسیقی میلاد آقایی، خصوصا قطعاتش برای پیانو، مشحون از سکوت است. همه جا صدای گروه تُن‌ها همچون جزیره در میانِ دریای سکوت‌ها شناور شده‌ است و در محاصره مانده. سکوت چنان بعضی از قطعات را مفصل‌بندی کرده یا، به بیانی دیگر، چنان بند بندِ مفاصلشان را از هم جدا کرده که بدون آن ممکن نیست ساختمان هر قطعه را تصور کنیم. خودِ جزایر نیز کم‌گوی و ساکت‌اند. نهایت آرامی بر آنها مستولی است. جابه‌‌جا سکوت مطلق با نجوایی آرام جایگزین می‌شود و برعکس (مثل "حیرت" یا"هوس"). این حتا در قطعات نیمه‌ی دوم، که هم بافت قطعات ستبرتر است و هم ریتم و ملودی و دینامیک‌شان در ظاهر بی‌قرارتر، تنها به لایه‌های زیرین نقل مکان کرده است. این را در کرال "خلقت"در قامت تنفس طبیعی جمله‌ها می‌بینیم و باز در دوئتِ "تزویر". حتا در کوارتت "عشق"که عملا لحظات قابل‌توجهی این وضعیت غایب می‌شود باز به شکل مصالح متضاد وضعیتِ غالب آنها را می‌بینیم.

مجموعه‌ی این یازده قطعه، فارغ از ارتباطشان با آثار تجسمی و امضای احتمالی آهنگسازشان، که به دلیل دسترسی نداشتن به باقی آثارش هنوز نمی‌توان نشانه‌هایش را روشن کرد، رد و نشانی از برآمدگان نسل امروز دانشگاه‌ها را نیز با خود دارد. کافی است نگاهی به فهرست استادن بیندازیم تا اثر آنها نیز بر روند کار آشکار شود.

برای خرید و دانلود آلبوم یازده یک در یک به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 2.5
14 تیر 1399
feraghi2

تداوم راه

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

هنگامی که به سراغ آثار جدید فوزیه مجد می‌رویم باید منتظر نشانه‌هایی باشیم که سال‌ها پیش در کار او پدیدار شد. گویی خطی بریده شده دوباره پس از سال‌ها پی گرفته می‌شود یا خطی که هرگز بریده نشده بود اما نهفته بود دوباره از زیر غبار تاریخ سر بر می‌آورد، غبار از چهره می‌تکاند و رخ می‌نماید. رد این خط را می‌شود تا دهه‌ی ۵۰ و آثاری همچون شب کوک گرفت. حرکت تدریجی و فاصله‌های خُرد که آرام آرام کنار هم می‌نشینند، گرایش به یک نغمه‌ی عمدا مرکز قرار گرفته، موتیف‌های نزدیک به هم که لایه لایه روانداز می‌شوند و درنهایت همه‌ی اینها که به شکل طرح‌های موزاییکی با ساخت‌های هندسی متفاوت متجلی می‌شود، گیریم امروز قدری با ظریف‌کاری و رقت عاطفی بیشتر از گذشته.

مفهوم‌هایی همچون چرخش، تکرار، تکثر جزئیات از یک سو و دلبستگی آهنگساز به مجموعه‌ای از گونه‌های موسیقایی موجود در جغرافیای ایران (به طور خاص سنت‌های شرق و شمال شرق ایران مانند خراسان و نیز موسیقی دستگاهی) از سوی دیگر، همچنان کار او را آکنده از رنگ و بوی خاصی می‌کند که به آن بازش می‌شناسیم. تفاوتی ندارد که اثر  کوارتت رویازمین باشد و «به موسیقی دستگاهی» «اشاره کند»۱ یا فراقی باشد و ایده‌ی کلی‌اش الهام‌گرفته از سنت‌های اطراف بیرجند تا مناطقی در سیستان به واگوی «جدایی یا اندوه کیهانی». نگاه به این منابع فرهنگیِ درون‌جغرافیایی برای نیم قرن بخش ثابتی از ادراک موسیقایی مجد از جهان پیرامون را ساخته است.

میان آثار امیرمهیار تفرشی‌پور خوشبختانه از لحاظ زمانی چنین وقفه‌های برآمده از جبر زمان نیست اما باز او هم بر همان روال تداومِ کار خویش می‌رود. بر همان روال که نخستین بار در آلبوم پندار دیده بودیم. باز هم پلی می‌بینیم که آهنگساز می‌کوشد با موسیقی‌اش بر مرز میان دنیای درون و بیرون بزند (پندار) و باز مفهوم چرخه و چرخش در قالب «فرم‌های چرخشی» (آن هم درست در همان قطعه‌ای که به فوزیه مجد –شاید به نشان بزرگداشت یکی از مفهوم‌های مورد علاقه‌اش- تقدیم شده؛ زمان‌های گسسته) و نوعی گفت‌وگو میان گذشته و آینده، جهان در زمان‌های مختلف است که تداوم را برقرار نگه‌می‌دارد.

 


۱- از متن دفترچه آلبوم.

برای خرید و دانلود آلبوم فراقی به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 0
14 اسفند 1398
estetar2

تأثیر محدودیت

نویسنده: آروین صداقت‌کیش

گاهی محدودیت مزیت است. آلبوم‌ها و فستیوال‌های موسیقی الکترونیک و در مقیاسی بزرگ‌تر کل فعالیتی که در حوزه‌ی موسیقی الکترونیک برآمده از موسیقی آوانگارد قرن بیستم و بیست و یکم صورت می‌گیرد را پیش از این اغلب به فقدان تمایزهای شخصی یاد کرده‌ام و کرده‌اند و از خطر یکسان‌سازی و قرار گرفتن تحت سیطره‌ی الزامات ابزار مشترک گفته‌ام و گفته‌اند. بااین‌حال آلبوم استتار نشان از دگرگونی‌ای در این وضعیت دارد. دلیل اصلی هم تغییری است که طراحان سومین دوره در فراخوان مسابقه داده بودند: محدودیت وضع‌شده یا از دیدگاهی آزادی داده‌شده برای آهنگسازی قطعه‌ برای الکترونیک زنده و ویلنسل کار خودش را کرده است. گرچه نمی‌دانیم چه اندازه از ویژگی بارزشده با آلبوم استتار را ممکن است بشود به افزایش تجربه‌ی آهنگسازی برای این گونه‌ی موسیقایی در ایران (و حتا افزایش تجربه‌ی شرکت‌کنندگان خود مسابقه‌ی رضا کروریان) یا حتا ظرفیت‌های متفاوت شرکت‌کنندگان این دوره‌ی خاص نسبت داد بااین‌حال آنچه به وضوح در ۹ قطعه‌ی آلبوم به چشم می‌خورد افزایش تفرد آهنگسازان و تشخص موسیقایی قطعات هر یک نسبت به دیگری است. این امر هم در ابعاد صرفاً تکنیکی ظاهر شده (کم‌تر) و هم در ابعاد مربوط به ایده‌پردازی، ماده‌ی صوتی و گسترش آن. دیگر به دشواری ممکن است بتوان همه‌ی قطعه‌های آلبوم را به یک آهنگساز فرضی ولو در دوره‌های مختلف در حال آزمایش‌های متفاوت نسبت داد.

شخصیت آهنگساران اینجا حتا آنگاه که برای فیکس مدیا آهنگسازی کرده‌اند از دیگران متمایز است (شاید به دلیل قرار گرفتن در کنار قطعاتی که با تعریف فراخوان ساخته شده است). حتا نمونه‌ی به‌راستی حدی‌ای مانند نوبت اشتباه با آن وامداری بسیار آشکار آغازش به تمرین شماره‌ی ۲ Study No.2 اشتوکهاوزن و آرتیکولاسیون Artikulation لیگتی نیز به قدر کافی از باقی قطعه‌ها (همچنین دو نیای تاریخی‌اش) متمایز هست که صریحاً از آن آرش اسدی خمامی خوانده شود. از این بابت تفاوتی هم میان آهنگساز کاملاً تازه‌کار (یا تازه شناخته‌شده برای ما)، برندگان دوره‌های گذشته مانند فرهاد شیرین‌زاده و بیشتر شناخته‌شده‌هایی چون امین شریفی نیست. بدین‌ترتیب اگر استتار مشت نمونه‌ی خرواری از جریان موسیقی الکترونیک باشد اکنون از دوران اولی گذشته‌ایم و جا برای تثبیت رنگ‌های گوناگون باز شده است.

امتیاز: 0
20 آذر 1398
modal3

«از میان "سوارکاران آبی"(۱)»

نویسنده: حانیه شهرابی

هنر یک مفهومِ انتزاعی است و به نظر می‌رسد که تدوینِ یک تعریف کامل، جامع و درست برایش غیرممکن باشد. سرنوشتِ بشر در طول تاریخ و دگرگونی‌های عظیمی که در زندگیِ انسانِ قرن نوزدهم رخ داد، همگی موجبِ تغییر فاحش زبان هنرمندِ امروزی شدند و اوضاع را حتا بغرنج‌تر از پیش ساختند. موسیقی از این غوغا مستثنی نبود. نسل جدیدِ آهنگسازان همواره ‌دغدغه و نظرات خود را متفاوت از اسلافشان دانسته و با نگاه به گذشته یا بدون آن، دسته‌جمعی یا انفرادی، مسیرهایی جدید پیش گرفته‌اند. علیرضا مشایخی نیز با «مُدال ۲۰۱۵» و سایرِ آثار پرشمارش، راه رسیدن به زبان مورد نظر خویش را می‌پیماید.

این مجموعه از آثار متعلق به ادوارِ «فرامجهول»۲ و «بیانیه»ی۳ مشایخی هستند. در هر کدام از قطعات نغمه، آکورد، ریتم، طنین و سازبندی خود دستمایه‌ی آفرینش موسیقی می‌شوند. در «ویلن کنسرتوی شماره سه»، طنین فلوت‌ها (بدون زبان زدن) و فلاژوله‌های ویلن به گونه‌ایست که شنونده را لحظاتی در تعلیق تمیزشان نگه‌ می‌دارد. «مرکوری» در تلاشِ بررسیِ هم‌نشینیِ صدا و سکوت، به جعبه‌ای می‌ماند که با طنین‌های متفاوت سازهای غربی و شرقی مرصع‌کاری شده باشد. در هر دو استفاده از کوبه‌ای‌ها علاوه بر این که در راستای مسیر کلی قطعه است، خودش هم می‌تواند به عنوان یک موتیف شمرده شود. «مُدال ۲۰۱۵» و «تنالین»، یکی با محوریت یک تن (رِ) و دیگری با محوریت یک پاساکالیا، حالتی از خلسه۴ پدید آورده‌اند. مطابق بسیاری از آثار مشایخی، آکوردها از روی هم آمدن فواصلی به دست می آیند که تداعی تنالیته نکنند. از دل دیسونانس‌های پی در پی، گاهی ملودی‌ای –هرچند زودگذر- برمی‌خیزد که آنها هم مدال هستند؛ ملودی‌هایی که در تعدادیشان، مد شوشتری به وضوح تداعی می‌شود.

آنچه آهنگساز در صدد بیانش برآمده، ریشه در زمانه دارد. مسیری که مشایخی در سالیان متمادی طی کرده، با شنیدن «مُدال ۲۰۱۵» به تنهایی تجسم کامل نمی‌یابد. دعوت هنرمند برای گوش‌سپردن به «امور پوشیده»، در حقیقت دعوت به درک محتوایی فراتر از تجرید موسیقاییست؛ اتفاقی که شاید پیت موندریان در شاخه‌ای دیگر از عهده‌ی آن برآمده باشد. به نظر می‌رسد جست و جوی این آهنگساز نوگرا برای «صدای تازه» همچنان ادامه دارد. تعریف و چهارچوب این نوگرایی، شاید به اندازه‌ی تعریف هنر چالش‌برانگیز باشد؛ چرا که آنچه رخ داده، قلمرو موسیقی را نیز بی‌انتها گسترش داده است.

 


۱- Der Blaue Reiter گروهی از نقاشان هیجان‌نمای آلمانی و همچنین نام اثری از واسیلی کاندینسکی
۲- Meta X
۳- Manifest
۴- در دفترچه این حالت Meditative (به معنای وابسته به ژرف‌اندیشی) نامیده شده است.

برای خرید و دانلود آلبوم مُدال ۲۰۱۵ به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 4
13 آذر 1398
بالا