در جشن پارسی نخست تداوم آموزش به چشم میخورد، آنجا که نامهایی اکنون پا به نوجوانی گذاشته از آلبومهای پیشین موسسهی ریشه در خاک میبینیم. سپس در محتوا این پرسش کیفی پدیدار میشود که کار بر روی ترکیب مشترک سازی (یا احتمالاً هر شرایط اولیهی تعیینشده و مشترک) چه جنبههایی از آهنگسازان نوجوان را آشکار میکند؟ گسترش و گوناگونی تخیل موسیقاییشان را.
نکتهی نخست را در منطقیتر شدن روابط درونی قطعات، توانایی یافتن تمی یا فیگوری تأثیرگذار و منسجم کردن قطعه براساس آن یا کار با مؤلفههای دیگر موسیقی جز ملودی و ریتم ساده و در یک کلام قوام بازمییابیم (با قید این احتیاط که نمیدانیم چقدر از کیفیت نهایی آثار حاصل راهنمایی و حتا ویرایشهای استادان است). آنجا که در حسادت گرگینِ امیر آرسام آریانپور بُعد شدتوری در قطعه اهمیت پیدا میکند یا آنجا که در ورود گرسیوزِ نیکی فرهنگنیا بافت چندصدایی بازیگوشانهای رخ مینماید و به همین منوال دیگر قطعات که در هرکدام میتوان نکتهای از این معنی بازیافت.
نکتهی دوم نخست شباهتها میان همدرسها و همزمان تفاوتهای احتمالی با دیگران را آشکار میکند. از همه بیشتر آنجا که باز پای تبدیل عناصر خیالانگیز داستانی (افسانههای شاهنامه) به تخیل موسیقایی در میان است و هیچ آهنگسازی با کلیشههای موسیقایی مرسومِ شاهنامه کار نکرده است؛ به شکلی شایستهی توجه هیچکدام در پی شکوه و چهارگاه و ... نرفتهاند. بهویژه در ۸ قطعهی نخست و همچنین برخی از قطعات بعد از آنان نه تنها کلیشههای موسیقایی افسانهها غایب است بلکه ارتباط ساده میان عنوان برگرفته از افسانه یا حتا درونمایهی آن و کیفیات عاطفی آهنگ نیز لزوماً برقرار نیست (مثلاً این نگرش سادهانگارانه که مطرب بهار باید حتماً موسیقی طربانگیزِ فاش داشته باشد). همین امر در قطعات باکلام (۶ قطعهی بعدی) قدری تحلیل میرود و موسیقی تا حدودی تحت تأثیر وزن و معنای ظاهری کلام قرار میگیرد.
گذشته از شباهت -که اگر از یک گام دورتر به همهی قطعات بنگریم دامنهاش حتا تا فضای کلی قطعهها هم گسترده شده- تفاوتها خود را در جزئیات هویدا میکند؛ این یکی اندکی شناخت بیشتر از ساز خودش که در ترکیب است، آن یکی قدری ملودیپردازتر، دیگری ذرهای ضربآگینتر و الخ.
برای خرید و دانلود آلبوم جشن پارسی به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.