نشان ملی ثبت(رسانه‌های دیجیتال)

دسته بندی: کلاسیک ایرانی


Naghmeye Chang 1

لَنگان پیِ سایه‌ی استاد

نویسنده: پریا مراقبی

اینجا سرمشق قرار دادن هدف است و، به‌طبع، چگونه مشق کردنِ مسئله. آلبوم‌هایی که کاربردِ شهادت‌نامه دارند؛ گواهی برآنچه شاگردی می‌خوانیمش. این‌گونه آلبوم‌ها تکلیف‌شان مشخص است. می‌خواهند رهروی راهِ رفته‌ی استاد باشند. این همان چیزی است که در ۴۵ دقیقه‌ موسیقیِ «نغمه‌ی چنگ» با آن روبه‌روهستیم. اثر راهی را دنبال می‌کند که در شیوه‌ی آهنگ‌سازی و تنظیم موسوم است به فرامرز پایور. اما، علی‌رغم تلاش‌هایش، پا در چنین مسیری نمی‌گذارد، بلکه به بیراهه هم می‌زند.

سعید ثابت، با گروهی که نامِ پایور را بر آن نهاده، از آثارِ خودِ پایور گرفته تا تصانیفِ قدیمی و ساخته‌های خودش را کنار هم چیده و با شعارِ  ”اگر همان نشد، دست‌کم نیمچه شبیه‌اش باشد“ راه را آغاز می‌کند. اما، قبل از هر به‌راه‌افتادنی، باید آماده بود، اسباب فراهم کرد و از چندوچونِ راه آگاهی یافت. اگر تصمیم به گروه‌نوازی است، کوک بودن، موزیکالیته و نحوه‌ی صدادهی سازها در قالب گروه دقت می‌طلبد، وگرنه، با گروهی که تمیزصدادادن را به آرزویی دور بدل می‌کند، چگونه می‌توان ساخته‌های پایور را نواخت؟ این را اضافه کنید به خواننده‌ای که نه می‌شود بر تمیز خواندنش تکیه کرد و نه بر تکنیک‌های آوازش. وضعیتِ ضبط هم بهتر از این‌ها نیست. صداهای اضافی و نابسامانی در میکس و مسترینگ سبب شده آن موسیقیِ آشفته با صدایی کدرتر به‌گوش برسد. اگر موسیقی «نغمه‌ی چنگ» چنین ادعایی را به‌دست می‌دهد که می‌خواهد رهروی پایور باشد، از کسی که توشه‌ی نوازندگی را درپیشِ کسی چون فرامرز پایور پر کرده و سال‌های نوازندگی را در راهِ نواختنِ آثارِ استادش پشتِ‌سر گذاشته، انتظاری غیر از این می‌رود که در نواختن آثارِ همان استاد لنگ باشد.

اما کارکردِ آثاری مانندِ «نغمه‌ی چنگ»، که نه خبر از سنجشِ پیشینیِ خالقانش از توانایی‌های‌شان می‌دهد و نه به اثری قابلِ دفاع در کارنامه‌ی سازندگانش تبدیل می‌شود، چیست؟ اگر معیار نه کیفیت که کمیت باشد، این‌دست از آلبوم‌ها هم کارکردشان می‌شود کارنامه‌‌پرُکن. این که ریشه‌ی تولیدِ چنین آثاری در بی‌مسئولیتیِ سازندگانش است یا در سیستمِ کمیت‌محورِ موسیقی ایران نیاز به بحث دارد. اما این چنین آثار، دست‌کم، تکلیفِ مخاطب را روشن می‌کنند که از چه کسی چه چیزی باید انتظار داشت یا نباید داشت.

برای خرید و دانلود آلبوم نغمه‌ی چنگ به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 2.5
17 اردیبهشت 1400
Nahan 1

عجله هنوز هم کارِ شیطان است

نویسنده: کارگاه مرورنویسی نویز

آیا برای یاد کردن از یک هنرمندِ برجسته باید او را در خویش رونویسی کرد؟ یاسمین رحمتی، در یک «به‌یاد محمدرضا لطفی»ـِ دیگر به نامِ «نهان»، به این پرسش گفته است آری. رحمتی، که سنتور می‌نوازد، وجهِ «شیدا»یی و «چاووش»ی لطفی را سراغ گرفته است؛ وجهِ آهنگسازانه و رهبری‌کننده‌ی او، که ـ البته ـ در عین حال که بر ذوق این نوازنده‌ی شاخص اتکا داشت، تنها به یمن باهمستانِ موسیقایی جوانان آن زمانِ «مرکز حفظ و اشاعه» ممکن می‌شد. «نهان» از همه‌ی این‌ها تهی است.

نه این‌که نوازندگان از نمونه‌های آن‌زمانی‌شان بهتر نیستند، که در مجموع هستند و یاسمین رحمتی هم از ذوق سهم خودش را دارد. مسئله وسعت امکان‌هاست: آن زمان آن‌قدر، این‌زمان چقدر؟ اینجاست که رونویسی کافی نیست. از ساخته‌های رحمتی تا گروه‌نوازی و آواز و صدابرداریِ «نهان» را، امروز، با ده‌ها نوازنده و خواننده‌ی دیگر می‌توان تجربه کرد و مطمئن بود تغییر تعیین‌کننده‌ای رخ نمی‌دهد. معنیِ این حرف به سادگی یک چیز است: وقتی برای موسیقیِ مؤثر، به چیزی بیشتر از یک «رونویسی» نمی‌اندیشیم، موسیقی‌مان به‌راحتی می‌شود: معمولی و تکراری، حتی برای علاقه‌مندانش.

تکنوازی‌های نوبتی، به سبْکِ «تقسیمِ غنائم»، اثر را چندپاره‌تر کرده است و حجمِ بالا و کیفیتِ نامناسبِ واخُنشِ (ریوِربِ) صدای خواننده سازوآواز (به‌خصوص در همراهی با سنتور) مضحک کرده است: سنتور در اتاق می‌نوازد و خواننده با میکرُفن در سالن بسکتبال آواز می‌خواند. وقتی هم نوبت به سهمِ سه‌دقیقه‌ایِ کمانچه‌ی محمدصادق شاه‌ولایتی از ۴۴ دقیقه‌ی آلبوم می‌رسد، شنونده، در بیست دقیقه‌ی پیش از آن، آن‌قدر رمق خود را از دست داده که دیگر به سختی می‌تواند حوصله‌ی شنیدنِ بهترین تکنوازی اثر را در خویش فراهم آورد و بفهمد که در این میان این سه‌دقیقه یعنی چه: دستاوردی برای این کمانچه‌نواز تا بداند هنرش را «امروز» چگونه باید عرضه کند؛ دانستن و بلدبودن کافی نیست، چگونگیِ عرضه خود عینِ هنر است.

«نهان» برای یادگرفتن چیزهای بیشتری دارد: اول، در تعامل پیوسته و مستمر بودن با مخاطب، اما همچنان جدی و، پس، صبور در انتشار؛ عجله هنوز هم کارِ شیطان است. دوم، درس مهم‌تری است که می‌توان، از جمله، در دبستان «نهان» آموخت: نوازنده‌ی خوب از تعاملِ رودررو با شنونده می‌روید و آهنگساز از فکر.

برای خرید و دانلود آلبوم نهان به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 2
25 فروردین 1400
Jahan Gozaran 1

در جستجوی محبوبیتِ ازدست‌رفته

نویسنده: کارگاه مرورنویسی نویز : پریا مراقبی

خلق هنری، خواسته یا ناخواسته، بازتاب‌دهنده‌ی تقابل‌هایی است که در جامعه جاری است. هنرمند به نوعی از آگاهی نسبت به هنر و محیطش دسترسی دارد که، مجموعاً، کنش‌های هنری‌اش را سامان می‌بخشد. در این مسیر، مؤلفه‌های تعیین‌کننده این‌ها هستند: «چیزهایی» که به آگاهی درآمده‌اند و «چگونگیِ» بازتاب هنری این آگاهی‌ها. با این حال، اهمیت این مسئله زمانی که خودِ هنرمند به‌صراحت مدعی چنین آگاهی‌هایی است به‌مراتب بیشتر می‌شود.

پشنگ کامکار، به استناد نوشته‌اش در دفترچه‌ی آلبومِ «جهانِ گذران»، موسیقی‌اش را «سنتی» و روزگارِ آن را «کم‌رونق» توصیف کرده است، با جوانانی که باید برای «پویایی و جویایی»شان کاری کرد. با این حال، خودِ اثر چه چیزی پیش‌ِرو می‌گذارد؟ بدیلی، امروز دیگر نه بی‌بدیل، از جهانِ صوتیِ گروه‌های شیدا و عارف، که در چنبره‌ی احتیاطِ موسیقایی و استقبال مخاطب، راه‌بندِ خود و خواننده‌اش (سالار عقیلی) شده است؛ تکرار موسیقاییِ این ادعا که «بازگردید به روزگارِ طلایی چاووش»؛ بی این تأمل که چرا آن روزگارِ طلایی دیگر بسنده‌ی «جوانانِ پویا و جویا» نیست. گیروگرفت تنها به دلایلی از قبیلِ لغزش‌های صدای عقیلی، بی‌تناسبی در چیدمان اشعار یا به‌کاربردنِ «حبیب حبیبم» برای شعر فروغ و یا ــ مثلاً ــ ناآگاهی در انتسابِ غلطِ اشعار به دیگران نیست. اثر بیشتر از آن‌که نقیضی باشد برای عواملی که «روزگار موسیقی سنتی» را «کم‌رونق» کرده‌اند، خودِ دلیل است؛ چنگ زدن به شناسه‌های بازار، در جستجوی محبوبیتِ ازدست‌رفته.

از عکس روی جلد تا ذکر تشکر از «بی‌چشم‌داشتیِ» عقیلی در دفترچه‌ی آلبوم، محصولْ امید به خواننده‌ای بسته که توجه بیشتری در جامعه به‌دنبال دارد. اما این‌که این‌بار سالار عقیلی را، به‌جای آن‌که کنار هشت ترانه‌ی بازاری ببینیم، در سازوآوازی معمولی و سه تصنیف ساده، هرچند با مقدمه‌های طولانیِ سازی، می‌یابیم، نباید باعثِ آن شود که تصور کنیم اثر سراسر سرنوشتی متفاوت یافته است. برعکس، موسیقی الکن‌تر است، وقتی سالار عقیلی‌اش، سازوآوازهایش، قطعات و تصنیف‌هایش نه مخاطب جدی را راضی می‌کند و نه مخاطب بازارِ معمولِ عقیلی را. در این گیروگرفت است که لحظه‌های دونوازیِ پشنگ و اردشیر کامکار و نیز اجرای تمیز و شفاف گروهِ نوازندگان نیز فرع می‌شوند. و به همین دلیل است که نوشته‌های پشنگ کامکار، از پیام‌آور یک آگاهی، به افشاگر یک «چه باید کرد؟» چهره می‌گرداند.

برای خرید و دانلود آلبوم جهان گذران به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 2.5
29 دی 1399
Dar Dordast 1

ناتوان و دیر و ناکارآ

نویسنده: کارگاه مرورنویسی نویز

مرورهایی که ازین‌پس با برچسب «کارگاه مرورنویسی نُویز» منتشر می‌شوند به خصلت تولید جمعیِ این دسته از مرورها اشاره می‌کنند؛ تولیداتی به سودای پرورش و معرفی قلم‌هایی نوآمده و خلاق به جامعه‌ی موسیقی، که همواره از اهداف رسانه‌ایِ نویز قلمداد می‌شده است. این امضای جدید، خود به‌مثابه‌ی فراخوانی و دعوتی است از هرکه به نویسندگی، نقادی و کنش‌گری نسبت به وضعیت موجودِ موسیقی ایران، چه مرکز و چه نقاط پیرامونیِ آن، مایل است و می‌پندارد می‌تواند و می‌خواهد در این نقش قرار بگیرد اما نقطه‌ی آغازی و مسیری برای آن نیافته است.
در این زمینه، از طریق ایمیل همیشگی نویز به نشانیِ admin@noise.reviews می‌توانید باب گفت‌وگو را با رسانه‌ی نُویز باز کنید.

 

سبک‌شناسانِ معماری ایران معماری قاجار را، اگر مقلد و خودباخته‌ی فرنگ نخوانند، متأثر از آن می‌دانند و نمودِ این تأثیر را در به‌کارگیری تزیینات و برخی جزییاتِ ظاهری مشخص می‌کنند که بر طرح و نقشه (پلانِ) پیشینی نشسته است. نمونه‌اش شمس‌العماره، که زمانی که ساخته شد شاه را از داخل ارگ به ملاقات دوردستِ شهر بُرد. «در دوردست»، در به‌کارگیریِ تزیینات نو بر پلانِ قدیمی، تکرار موسیقاییِ همین درآمیزی است، منتها با تأخیری حدوداً صدوپنجاه‌ساله.

اشعارِ سهراب سپهری، به‌کارگیری دو نوازنده‌ برای چهار سازِ کوبه‌ای، گه‌گاهی استفاده از خرده‌ملودی‌های موازی (گاه در حد یکی دو نغمه در تکنوازی‌ها و اندکی بیشتر از آن در تصنیف‌ها) نشسته‌اند بر طرح و نقشه‌ی مجلس‌واره‌های انتهای قاجار: پیش‌درآمد، چهارمضراب، مقدمه‌ی سازی، سازوآواز و سپس تصنیف. «اجرای صحنه‌ای گروه مشرق» حاصلِ تکرارِ چهارباره‌ی این ترتیب و ترکیب است. طرح و مصالح ساختمان کم‌وبیش قاجاری است، تنها تزییناتِ تازه‌ای بر در و دیوار نشسته است.

فارغ از ملاحظاتی که به فرآیندِ تولیدِ کم‌کیفیتِ این «اجرای زنده» مربوط می‌شود، که مطلقاً کم‌اهمیت نیستند، می‌توان به مخاطبینی فکر کرد که در هوای این اجرا، «هم‌زمان»، نفس کشیده‌اند. تجربه‌ی آنان چگونه تجربه‌ای بوده است؟ آیا آنها هم، مانند نیاکانِ قاجاری‌شان، در مواجهه با این درآمیزی‌ها یا از پسِ این درآمیزی‌ها، خود را در آستانه‌ی زمانه‌ای نوین یافته‌اند؟ بعید است چنین بوده باشد، وقتی موسیقی‌دان آن‌ها را به مهمانیِ جهانِ شعری‌ای برده است که، در این طرح و قالبِ موروثی، جز آن که گُنگ شود سرنوشتی نیافته. زیرا این صرفاً «مضمونِ» شعرِ معاصر نیست که، با گشوده‌شدن به یگانگیِ تجربه‌ی شخصی شاعر، از آباءِ ادبیِ خود فاصله می‌گیرد. کارِ اصلی برعهده‌ی به‌هم‌ریختگیِ نحویِ واژه‌گزینِ این جهانِ شعری است. هنرِ دشواریابِ کار هم در همین‌جاست و اگر ناتوانی در همراه‌سازیِ «شعر معاصر» با «موسیقی ایرانی» وجود دارد، در ساختنِ موسیقیِ این به‌هم‌ریختگی است.

اگر، در زمان ساخت شمس‌العماره، آن تزیینات جدید بر پلانِ قدیمی نشانه‌ی توجه و فکر به جهان و زمان بود، امروز نشانه‌ی بی‌خبری است. ادعای تازگی است در بیاتیِ ناچارِ بی‌گریز؛ رجزِ حرف تازه گفتن است بی داشتنِ فکر و نحوِ تازه؛ آوردنِ خبرِ واقعه است، وقتی سال‌ها از فروخفتِ شیونِ سوگ گذشته است؛ زاییدنِ کودکِ مرده است.

برای خرید و دانلود آلبوم در دوردست به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 2
09 دی 1399
Paliz 2 3

پالیزِ مهارت در پاییزِ شنیدن

نویسنده: کارگاه مرورنویسیِ نویز: پریا مراقبی

مرورهایی که ازین‌پس با برچسب «کارگاه مرورنویسی نُویز» منتشر می‌شوند به خصلت تولید جمعیِ این دسته از مرورها اشاره می‌کنند؛ تولیداتی به سودای پرورش و معرفی قلم‌هایی نوآمده و خلاق به جامعه‌ی موسیقی، که همواره از اهداف رسانه‌ایِ نویز قلمداد می‌شده است. این امضای جدید، خود به‌مثابه‌ی فراخوانی و دعوتی است از هرکه به نویسندگی، نقادی و کنش‌گری نسبت به وضعیت موجودِ موسیقی ایران، چه مرکز و چه نقاط پیرامونیِ آن، مایل است و می‌پندارد می‌تواند و می‌خواهد در این نقش قرار بگیرد اما نقطه‌ی آغازی و مسیری برای آن نیافته است.
در این زمینه، از طریق ایمیل همیشگی نویز به نشانیِ admin@noise.reviews می‌توانید باب گفت‌وگو را با رسانه‌ی نُویز باز کنید.

 

پیمودنِ هرگونه مسیری از جنسِ «شدن» مستلزم بازنگری‌های مداوم و پیوسته است: دیدنِ راهِ طی کرده و ارزیابیِ چگونگی‌ها و امکان‌ها برای خیزهای آتی. نوازنده‌ی حرفه‌ای نیز از این مسیر بیرون نیست. دیدن نیازمند مکث است. باید در ایستگاهی ایستاد و موقعیت را کاوید. بیاییم نوازندگانِ «پالیزِ ۲» را در چنین ایستگاهی متصور شویم. چه می‌بینیم؟

راهِ طی‌کرده‌ی نوازندگان پیداست: کمانچه‌نوازی ماهر که، در ده دقیقه تکنوازی، به کمک هم‌نشینی زیبا و گاه اغراق‌آمیزِ مهارت و فن، روایتی شخصی از چهارگاه به‌دست می‌دهد؛ هم بازتاب‌دهنده‌ی کمانچه‌ی ایرانی (در درآمد و حصار) و هم طعنه‌زن به کمانچه‌ی آذربایجان (در شوشتری، با آرشه‌کشی‌ها و دوسیمه‌‌ها). در کنارِ کمانچه‌نوازیِ کیخسرو مختاری، ستار خطابی نیز می‌کوشد جسورانه، غافلگیرانه و طناز بر تنبک ظاهر شود. اگر در همراهیِ کمانچه مطیع پیش می‌رود، در تکنوازی‌اش ـ در اَدای ریز‌ها،‌ خراش‌ها و مالش‌ها ـ سرعت و ریتم‌های ترکیبی را چاشنی کار می‌کند.

اگر این راهِ نوازندگانِ «پالیز ۲» بود، خودِ گروهِ پالیز در چه جایی می‌ایستد؟ دقیق شویم: گروهی سه نفره (متشکل از کمانچه، سنتور و تنبک) با هدف نواختن آثار آهنگسازان ایرانی و رسیدن به امضایی مختص به گروهِ پالیز.۱ علی‌رغمِ این آرمان، پالیز برای معنی گرفتن به عنوان یک گروه همواره هسته‌ای کوچک دارد؛ چیزی که حتا در کامل‌ترین شکلِ این گروه (کمانچه، سنتور و تنبک) همچنان کوچک‌تر از آن است که بتواند هویتِ صوتیِ خاصی را از آنِ خود کند. به همین دلیل، رودررویی با تنها دو تن از اعضای گروه در «پالیز ۲»، که همان‌قدر از هویتِ گروهی خالی است که از توانایی‌های فردی بهره‌مند، آیینه‌ی بلاتکلیفی موسیقی‌دانِ «تکنوازشده‌ی» کنونیِ موسیقی ایرانی می‌شود؛ بلاتکلیف میانِ شدن‌های شخصی و طی‌کردن‌های جامعوی.

بدین ترتیب، «پالیز ۲»، به نمایندگیِ دیگر گروه‌ها، لحظه‌ی مکثِ مهمی است: کدام علت‌ها، امروز، نوازنده‌ای که با وسواس بر «تکنوازشدنِ» خویش همت گمارده را مجبور می‌کنند تا بر سرکشیِ فردی خود پوششی از یک گروه‌نوازیِ نالازم بکشد؟ کهنگیِ عادتِ شنیداریِ مخاطبِ معدود یا ذائقه‌ی متفاوت و چیره‌ی جامعه‌ی اکنون؟ جای خالیِ نهادهای ملی که از کوشش‌های هنری و مَدرسی (کلاسیک) در موسیقی حمایت کنند یا غلبه‌ی روابط دوستانه بر ضرورت‌های هنری، در شرایطی که تداومِ همکاری‌های گروهی جز به پشتوانه‌ی تمایلاتِ شخصی و فردی میسر نیست؟

 


۱- به استناد سایت گروه پالیز www.palizensemble.com

برای خرید و دانلود آلبوم پالیز ۲ به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3.5
06 دی 1399
Paliz 2 2

بیانیه‌ی وسواس و تخصص

نویسنده: کامیار صلواتی

ایده‌ی «گروه پالیز» یک چیز است: تخصص و حرفه و اندیشه را محترم بشمریم. قرار نیست هر نوازنده‌ای آهنگساز باشد و هر خواننده‌ای بداهه‌‌پرداز شود و بر صدر بنشیند. قرار نیست یک‌سر آثاری بی‌مصرف تولید کنیم و در ویترین‌مان بگذاریم و فردا و پس‌فردا از یادش ببریم. قرار نیست هر آلبوم‌مان با آرمانی مبهم و گنگ متولد شود و در همان‌لحظه‌ بمیرد.

این را هر دو آلبوم پالیز به ما می‌گویند: «پالیز ۱»، آلبومی بود به آهنگسازی موسیقی‌دانانی امروزی و خارج از گروه برای آنسامبل و دو خط آوازی، و «پالیز ۲» آلبومی است برای بازنوازی و بازتفسیر آثاری از رکن‌الدین مختاری و علی‌نقی وزیری، با کمانچه و تنبک. دقت و وسواس در اجرا و انتخاب آثار به تناسبِ ترکیبِ سازیِ هر آلبوم، دقت و وسواس در کیفیت ضبط و صدابرداریِ اثر و، حتی، دقت و وسواس در نحوه‌ی ارائه‌ی بصری هر آلبوم. آنچه در پالیز ۱ و پالیز ۲ ثابت مانده وجود یک تفکر مرکزی و محوری در هر کدام است. انتخابِ دست‌اندرکاران و نوازندگان و آهنگسازان هر آلبوم نیز بر این مبناست.

پالیز ۲، بنا به تعریفی که از خود ارائه می‌دهد، بر تکنوازی و توانایی تکنیکی نوازنده تکیه و تأکید دارد و، از همین رو، نقش نوازنده در آن بسیار مهم است. این به‌خصوص در تک‌نوازی چهارگاه و همایونِ کمانچه ملموس است. دقت و شفافیت صدای ساز در نواختنِ جمله‌های سریع در منطقه‌های صوتیِ زیرتر (مثلاً در نواختن الگوی «بسته‌نگار») و برگزیدنِ «ضربی چهارگاهِ» مختاری و «دخترک ژولیده» این نگاه را مؤکدتر می‌کنند.  تفسیر کمانچه از قطعات مختاری کمی بازیگوشانه‌تر از اجراهای پیشین آن‌هاست؛ به‌ویژه در «رنگِ» چهارگاه و چند جمله‌ای که نوازنده به آن‌ها افزوده. سونوریته و جمله‌پردازیِ کمانچه نیز به تناسب قطعات آلبوم کمی تغییر کرده است: هرچند امروزی است، رنگ و هوایی از نوازندگان نسل‌های قبل در آن مشهود است.



برای خرید و دانلود آلبوم پالیز ۲ به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز نویسنده: 3.5
03 دی 1399
Paliz 2 1

بازنوازی

نویسنده: ساناز ستارزاده

در تاریخ موسیقی دستگاهی برخوردهای متفاوتی با مقوله‌ی بازنوازی اثر شده‌ است. گاه، نوازنده به قصدِ شناختِ دوره‌ای که اثر در آن متولد شده است و با هدفِ احیای خصایصِ موسیقایی اثر به آن نزدیک‌ می‌شود و، گاه، درک و دریافت و لحنِ شخصی خود را سوارِ برش‌هایی از رپرتوارِ مؤلفِ منتخب می‌کند. در«پالیز۲»، کیخسرو مختاری، نوازنده‌ی کمانچه، با کمک ستار خطابی نوازنده‌ی تمبک و بندیر کوشیده‌اند تا لحن شخصی خود را بر قطعات بنشانند و خوانشی امروزی ارائه دهند.

آیا خوانشِ به‌خصوصِ کمانچه‌نواز از قطعات رکن‌الدین‌ مختاری با درنظر گرفتن خصوصیات و امکاناتِ کمانچه و به زبانِ کمانچه محقق شده یا نزدیک‌ کردن زبانِ کمانچه به زبانِ ویلن اولویتش بوده است؟ یا او سازها را قدری مشابه و نزدیک می‌انگارد که نیازی به ترجمه‌‌ نمی‌بیند؟ «دخترک ژولیده» که ویژه‌ی سازِ تخصصی آهنگسازش ساخته شده چطور برازنده‌ی کمانچه شده است؟

تمایل مختاری به شیوه‌ی غالبِ کمانچه‌نوازی‌ امروزی با توجه به تکنیک‌های اجراییِ بسیار متنوع -اما نه آنچنان گیرا و پخته- در سازش نمایان است. دست و پنجه‌ی او، خاصه برای انواع پوزیسیون‌ها، قبراق است و، در کنار این آمادگیِ تکنیکی، فقدانِ غنا و لطافت در صدادهی و فواصلی قرص، جذابیت سازش را کم کرده است.

نوازندگان، با خارج شدن از مترِ غالب و از نو بازگشت به سرعت اولیه، تا اندازه‌ای از پیش‌بینیِ روندِ اجرایی قطعات جلوگیری کرده‌اند، اما این غافلگیری، به واسطه‌ی تکرار، خاصیت خود را از دست می‌دهد. استفاده‌ی گزیده از رَنگ صوتیِ متفاوتِ بندیر می‌توانست جلوه‌ای خاص به ضربی‌ها ببخشد، اما حضورِ متناوب و بعضاً ناهماهنگِ آن، مانع از شنیدن و پی‌گیری جملاتِ کمانچه شده است. جای خالی ایجاز به نحوی دیگر در تکنوازی تمبک نیز احساس می‌شود و از آنجا که این بخش نتوانسته با پیش و پسِ خود ارتباط قوی و غیرقابل انکاری برقرار کند، بیشتر جداکننده و مطنب است تا وحدت‌بخش.

نوازندگانِ دوره‌های مختلف، ظرفیت‌های متفاوتی برای کمانچه قائل شدند که پرداختن به آنها، برای نوازنده‌ای که قصد بازنوازی آثار از گذشته تا امروز را دارد، ضروری است. شناختِ عمیقِ نوازنده از خصایصِ یک اثر و امکانات سازشْ دیواری بر سرِ راهِ تفسیری تازه نمی‌سازد، اگر قصدْ تکرار و تقلید نباشد. اینجا، توضیحی که قصد از بازنوازی را روشن کند وجود ندارد، اما خودِ موسیقی می‌گوید شنونده با خوانشی امروزی و شخصی طرف است.

 

 

برای خرید و دانلود آلبوم پالیز ۲ به وب‌سایت بیپ‌تونز مراجعه کنید.

امتیاز: 0
01 دی 1399
بالا