چهارشنبه ۲۷ دیماه، در هشتمین روز از سی و سومین جشنوارهی موسیقی فجر، همایون سخی نوازندهی مشهور افغانستانی رُباب در تالار وحدت به روی صحنه رفت. او برای این اجرا، مسیر طولانیِ کالیفرنیا تا تهران را آمده بود، اما متأسفانه برای مخاطبان واقعی خود ننواخت.
نیمی از صندلیهای تالار وحدت خالی مانده بود و نیمی دیگر توسط خیل مهمانان اداری و دولتیِ دعوتشده به جشنواره فجر و همینطور خبرنگاران و عکاسان بیشمار، اشغال شده بود. تالار آنچنان بیرونق مانده بود که افراد از ایوانها به طبقهی پایین آورده شدند و بدون هیچ نظمی در ردیفهای جلویی مستقر شدند. بهندرت در بین حضار، مخاطب واقعی موسیقی راگا حضور داشت. حتی از شهروندان افغانستانی ساکن تهران هم چندان خبری نبود. شنوندگان به حدی از ذوقْ خالی بودند که صدای صحبت و زنگ تلفن همراه و رفت و آمد تا اواخر اجرا متوقف نشد. کفزدنهای متوالی در سکوتهای بین بخشهای یک قطعه گواه آن بود که شنونده هیچ ارتباط ذهنی و احساسی با موضوع، برقرار نکرده است.
همایون سخی در بخش اول به نمایش مهارت شگفتانگیزش در نوازندگی، تکنیک شخصی و منحصربهفرد و روایت مدرن خود از راگها پرداخت و در بخش دوم انگار محض خوشنودی مخاطبی که چندان گوش آشنایی به پیچیدگی موسیقی کلاسیک افغانستان نداشت، با افزودن دف (به نوازندگی حسین رضایینیا) و تغییر تم به فضای موسیقایی ایرانی مسیر اجرا را به سمت شور و حالی مقبولتر برای مخاطب عام هدایت کرد.
به نظر میرسد عمدهی هنرمندان مدعو در جشنواره فجر امسال، هنرمندانی برجسته بودند که حضور آنها در تهران فرصت مغتنمی برای مخاطبان جدی انواع موسیقی شمرده میشد؛ اما این مخاطبان کجا بودند؟ در حالی که در رویدادهای موسیقیایی بسیار کوچکتر، اطلاعرسانی در سطح بسیار وسیعی انجام میشود و امکان حضور در اجراها به راحتی و به انواع روشها در اختیار افراد قرار داده میشود، صندلیهای سی و سومین جشنواره فجر - بزرگترین رویداد فرهنگی کشور در بخش دولتی- با حضور چنین هنرمندانی، خالی میماند و این مصداق عینی سوء مدیریت و اتلاف بودجهی کشور در عرصهی فعالیتهای هنری و فرهنگی است.
