سامر حبیبی به درستی در دفترچهی آلبوم «جویبار لحظهها» «[بداههنوازی] در قطعات ریتمیک1، بهویژه قطعاتی با ریتم و ضربآهنگ سریع» را «بسی دشوارتر» از قطعات آوازی میداند. طرفه آنکه یکی از بهترین شاهدها برای نشان دادن درستی چنین گزارهای، قطعات آلبوم خود او هستند.
جویبار لحظهها، دستکم در قطعات ضربیاش، در بسط و گسترشها مشکل دارد. ملودیهای کُردی و لُری و بختیاری را به خدمت میگیرد تا بر روی آنها «بداهه» بنوازد؛ امّا معمولاً جملات بداههپردازانهی آن قطعات چنان سست و فرعی هستند که در قیاس با دستمایهی موسیقایی اصلی این بداهههای ضربی همواره در حاشیه میمانند. در لحظاتی از این قطعات، تنها افزودهی نوازنده به ملودی اصلی نشاندن جملات آن ملودی بر ظرف متریک جدیدی است، و در لحظاتی دیگر، مانند قطعهی «هفتضربی شور»، خبری از همان افزودهی حداقلی هم نیست. فاصلهی این قطعات «بداهه» را با قطعهای مستحکم میتوان با گوش سپردن به اجرای خود سامر حبیبی از رنگ دشتی بیگجهخانی در شیار آخر «جویبار لحظهها» به راحتی دریافت.
با نگاهی بدبینانه، شاید بتوان در «جویبار لحظهها» ردّ پای نگاهی را پی گرفت که در پی ارزشبخشی به یک اثر به واسطهی بداهه بودن آن است2. حبیبی بداههنوازی را مستلزم بهره بردن از «مهمترین و بالاترین درک از موسیقی شرقی» میداند. فارغ از این نوع یک کاسه کردن «شرق» در این دیدگاه، که خود نشانهای از نوع خاصی از «غربی» نگریستن به شرق است، اگر حتّی فرض کنیم که واقعاً بداههنوازی چنین جایگاه والایی دارد، هیچگاه نباید دشواری فراوان آن را توجیهی برای ضعف یک اثر یا ارزشی ویژه برای آن بدانیم؛ چه آنچه اهمیت دارد و شنیده میشود و خروجی نهایی کار است جدای از تمام این توضیحات و تعارفات است: هیچ اهمیتی ندارد که یک اثر «بداهه» است یا نیست، بلکه در ارزیابی هنری آن اثر حیثیت ترکیب اصوات اصالت دارد.
1- بهنظر میرسد که منظور او از «قطعات ریتمیک»، قطعات متریک است.
2- دستکم میتوان روی این نکته توافق داشت که نوازندگان بسیار بر روی بداهه بودن این اثر تأکید ورزیدهاند؛ تا آنجا که حتّی آلبوم را هم «جویبار لحظهها» نام نهادهاند.
برای خرید و دانلود آلبوم جویبار لحظهها به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.
22 آذر 1396