آیا شیوهی نواختن یک اثر موسیقی بخشی از هستی آن است؟ آیا ”ضربی چهارگاه“ـِ جلیل شهناز تنها آنگاه ”ضربی چهارگاه“است که همچون جلیل شهناز بنوازیمش؟ افزون بر ادای دِین و دلبستگی به آثار چند استادِ چیرهدست، خواسته یا ناخواسته، کار پدیدآورندگانِ آلبوم خوشهچین بوستان عشق معطوف به این پرسشها است. چنان که از نتیجهی کار برمیآید، از دید مازیار شاهی و گوهرناز مسائلی، دستکم بخشی از هستیِ هر قطعهی موسیقی کلاسیک ایرانی را چگونه نواختنش (به معنای آنگونه که زاد) میسازد. آنها این موضوع را در شرحهای کوتاه دفترچهی آلبوم نیز تلویحاً اعلام کردهاند. اگر جز این بود، توصیف آثارِ اجراشده «با نگاه به شیوهی کلی نوازندگی استادی [...] که آهنگ را اجرا کردهاند» یا «یادآورِ بیشترین همنوازیها با آن شیوه»۲ و تلاش عملی برای تحققِ آن توصیفها کارکردی نمییافت. عوامل ظریفِ دیگری، همچون اشاره به اجرا با یک تار و یک مضراب، تنها در خدمت پررنگتر کردنِ همان پرسش و پاسخ کلیدی است، تا تغییرات شیوش و صداداری را، که پیش از همه در آن «شیوهنوازیها» به چشم میآید، از گزندِ منسوب شدن به تعویض ساز و مضراب مصون بدارند. حتا چیدمان قطعات، گذاشتنِ نُه قطعهی شناختهشده در پرانتزی از دو قطعهی خودِ شاهی نیز چنین کارکردی مییابد -گرچه آنها نیز بری از تأثر نیستند- و از راه قیاس نقشِ کیفیتِ تعین را در هویت اثر برجسته میکند.
بااینحال، آفرینندگان -از اندیشهی درافتادن به دامن بازسازی مکانیکی، که حتا نزد متعصبترین گرایشها هم ظاهراً ناپسند است- درجهای از آزادی نیز برای هویت آثار قائل شدهاند. از یک سو، در هر اثر جای اندکی برای تعیین حالاتِ لحن و بیان (عمده در ظرایف عبارتبندی) در نظر گرفتهاند و، از سوی دیگر، متناسب با وزنی که شیوهی هر استاد در هستیِ اثرش داشته است (برای مثال وابستگیِ آثار فرهنگ شریف به شیوهی اجرایش را با آنِ وزیری بسنجید) بیان خودشان را به صحنه راه دادهاند و به اصطلاح میزان گشودگیِ هر قطعه به تفسیر را سزاوارِ نظر گرفتهاند.
۱- عنوان وامی است از مقالهی «?What a Musical work is»ِ جرالد لوینسون.
۲- نقلها به ترتیب از شرح شاهی و مسائلی در دفترچه.
برای خرید و دانلود آلبوم خوشهچین بوستان عشق به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.