روزگاری پنداشته میشد که هر پدیداری در عالم تقلیدی نازل است از صورتی مثالی؛ تقلیدی که هرچه پیشتر میرفت نازلتر نیز میشد: عالم ماده نازلتر از ایدههای عالم مثل بود و نقاشیِ بازنمایانه نازلتر از هر دوی آنها. این انگارهی سلسلهمراتبی بازگوکنندهی حکایت «رند بازاری» است؛ سایهای روی دیوار غار که بیش از آنکه موجودیت خود را اصالت دهد بر منشاء سایه و آن صورت مثالی دلالت دارد: «رند بازاری» را کوشا میرزایی نمینوازد. «رند بازاری» اثر یک «لطفی» نزول یافته است. این دوگانهی نازل بودن و والامقام بودن را نیز شنونده برنساخته است که حاصل نگاه قدیسوار خود نوازندهی سهتار به «استاد کامل» محمدرضا لطفی است؛ نگاه ایدئولوگی سرمست جذبهی استاد، ایدئولوگی که ضعفهای استادش را هم نمیبیند و حتّی خواندن نحیف و کممایهی او را نیز تقلید میکند؛ و البته در مرتبهی بعد استادی ایستاده که خود نیز به نوعی ایدئولوگ بود و سودای بازگشت به عصر سنت و عالم معنا را در سر میپروراند.
ساز میرزایی پرطمأنینه و شمرده است. مضرابهای پُر، وفاداری محافظهکارانه به ردیف، و یکدستی نسبی بافت جملات آوازی از ویژگیهای ساز او هستند. باتوجه به این ویژگیها، ساز میرزایی در قیاس اکثر همنسلانش شخصیتی متفاوت دارد هرچند سخت است تصور آنکه ساز او را بتوان در قالبی غیر از تکنوازی بداههپردازانه شنید. این ویژگیها سویههایی منفی هم دارند: اگر اثر را به سه بخش تکنوازیهای آوازی (غیرمتریک)، تکنوازیهای ضربی (متریک) و تصانیف تقسیم کنیم، در دو بخش از این سه بخش شکست میخورد. تصنیفها به شدت خام و سرهمبندیشدهاند؛ مسألهای که احتمالاً غیرمتأثر از اصرار خواننده/نوازنده بر اجرای آنها با صدای ظاهراً کمگسترهی خودش نبوده است. به دلیل کمرنگ بودن بیان شخصی و مهمتر از آن وابستگی بسیار زیاد اثر به ردیف، در بخشهای آوازی یا غیرمتریک «رند بازاری»، شنونده تقریباً پیشاپیش آگاه است پس از هر جمله و گوشه قرار است چه بشنود و همین باعث میشود که بخشهای آوازی گاه چون حشوی طولانی باشند. در این میان، ضربیهای گاهوبیگاه آلبوم بارقههایی امیدوارکننده در خود دارند؛ و این ضربیها دقیقاً همان نقاطی هستند که نوازنده در آنها اندکی از جبر ردیف –صورت مثالی اولی- و خواندنِ و پرداختن لطفیوار –بازنمایی صورت مثالی- فاصله میگیرد.
برای خرید و دانلود آلبوم رند بازاری به وبسایت بیپتونز مراجعه کنید.
21 اسفند 1396